واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - کوثر آوینی یازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر (1371) فیلم، صندلی نیست! فیلم، سیب نیست! ● در جشنواره یازدهم، کمیته انتخاب فیلمها برای شرکت در بخش مسابقه حذف شد و همه آثاری که مشکلی نداشتند در برنامه جشنواره گنجانده شدند. در این دوره فیلمسازانی نظیر کیانوش عیاری، ابراهیم حاتمیکیا، محمدعلی سجادی، محمدرضا اعلامی، کامبوزیا پرتوی، جواد شمقدری، رسول ملاقیپور، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، احمد امینی، کیومرث پوراحمد، جمال شورجه، ساموئل خاچیکیان، محسن مخملباف، سیروس الوند و مسعود جعفریجوزانی حضور داشتند. ● در بخش بینالملل، فیلمهایی مثل اروپا (لارس فونتریر)، دنبالهرو (برناردو برتولوچی)، ویدئوی بنی (میشائیل هانکه)، غریبه (ساتیا جیترای)، بچهها نگاهمان میکنند و معجزه در میلان (ویتوریو دسیکا)، استرومبولی و رم، شهر بیدفاع (روبرتو روسلینی)، راه امید (پیترو جرمی)، پرندگان بزرگ و پرندگان کوچک (پیر پائولو پازولینی)، بیگانه (لوکینو ویسکونتی)، چند فیلم از چن کایگه، راشومون (آکیرا کوروساوا)، همشهری کین (اورسن ولز)، سرقت بزرگ قطار (ادوین اس. پورتر) و چندین فیلم از آثار کارل تئودور درایر نمایش داده شد. ● با این که در دورههای اخیر جشنواره، فیلمسازان نسل پس از انقلاب به بلوغ رسیده و اکثر آنها با بهترین آثارشان در کنار فیلمسازان قبل از انقلاب حاضر بودند، منتقدان سینمایی آن زمان چندان از فیلمها راضی نبودند و به آیندهای بهتر امید داشتند. خسرو دهقان، منتقد پرجوشوخروش آن روزها و خاموش این روزها، در یادداشت مربوط به جشنواره یازدهم خود سؤالی را مطرح کرد که هنوز کسی در سینمای ایران پاسخ آن را نداده است. او نوشت: «یک سؤال: فیلم را با کدامیک از اندام بدن میسازند؟ خمیر را با دست ورز میدهند، دوچرخه را با پا پدال میزنند، فیلم را با...»! او در جای دیگری از مطلبش نوشت: «درود بیپایان به شما فیلمسازان خوب سینمای خوب ایران. ما که از رو رفتیم. شما نشدید آنچه ما فکر میکردیم که بهتر است بشوید، و در عوض ما آدم شدیم و به راه آمدیم.» با توجه به سیر نزولی که سینمای ایران در سالهای اخیر طی کرده، خاموشبودن خسرو دهقان چندان عجیب به نظر نمیرسد! ● در جشنواره یازدهم سیمرغ بلورین بهترین فیلم به از کرخه تا راین، بهترین فیلمنامه به مهرجویی (سارا)، بهترین کارگردانی به الوند (یک بار برای همیشه)، و بهترین فیلم اول به سایههای هجوم (امینی) و بر بال فرشتگان (شمقدری) اهدا شد. هنرپیشه و ردپای گرگ جایزهای نگرفتند. ● یکی از مهمترین اتفاقات این دوره، اختصاصدادن یک سینما به اهالی مطبوعات و برگزارکردن نشستهای مطبوعاتی در آنجا بود. جمعکردن تمامی منتقدان سینمایی در یک سالن باعث شکلگیری فضایی تخصصی شد که با برگزاری این نشستها کاملتر هم شد؛ اتفاقی که اگرچه تا امروز ادامه پیدا کرده اما در گذر ایام کمکم دلیل وجودی این سینمای خاص از یادها رفته؛ حالا، هم تعداد غیرمنتقدهای این سینما بیشتر از منتقدان است و هم مسئولان چنان جو محافظهکارانهای بر این سینما حاکم کردهاند که لطف جمعشدن منتقدان در کنار یکدیگر از بین رفته است. نشستهای مطبوعاتی هم که آن اوایل به دلیل سؤالات رک منتقدان پر از هیجان بود، امروز به اتفاقی کسالتبار تبدیل شده که در آن سؤالات خوب و جنجالی سانسور میشوند. به یک نمونه از پرسش و پاسخهای جشنواره یازدهم دقت کنید: ■ آقای رخشانی، در کجای ایران کارآگاهان در کسوت گانگسترهای آمریکایی فعالاند که در فیلم شما (پرواز را به خاطر بسپار) اینچنین شده است؟ □ حمید رخشانی: شما باید واقعیتی را بدانید و آن اینکه فیلم، فیلم است. فیلم صندلی نیست. فیلم سیب نیست. اگر یکی از همین مأموران آگاهی خودمان در فیلم حضور داشت، شما راحت میشدید؟ دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر (1372) به ما دستگاه کنترل از راه دور بدهید! ● در دوازدهمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، 42فیلم ایرانی و 231 فیلم خارجی نمایش داده شد. در بین 42فیلم ایرانی، نهتنها تقریباً هیچ خبری از فیلمسازان پیش از انقلاب نبود، بلکه تعداد زیادی از آثار این دوره متعلق به فیلمسازان اول و دوم بود. و البته در این دوره باز هم به تعداد بخشهای جشنواره افزوده شد: «سینمای ژاپن و ادبیات»، «سینمای هنرهای رزمی»، «سینمای فرانسه، قاعده، بینظمی»، «مروری بر آثار الکساندر داوژنکو»، «بزرگداشت ورنر هرتزوگ»، «کنگره فیلمسازان مسلمان»، «سده دوم»، «نمایشگاه آثار هنری سرگئی پاراجانف»، «سینما و هنرهای دیگر: هلند» و... ● در میان فیلمسازانی که در جشنواره دوازدهم حضور داشتند میتوان به علی شاهحاتمی، فرجا... سلحشور، حسینعلی فلاح لیالستانی، کمال تبریزی، رسول ملاقلیپور، مجتبی راعی، محمد بزرگنیا، جمال شورجه، ابراهیم حاتمیکیا، ابوالفضل جلیلی، بهروز افخمی، یدا... صمدی، عباس کیارستمی، ابوالحسن داوودی، کیومرث پوراحمد و احمدرضا معتمدی اشاره کرد. در میان فیلمهای این دوره، آثار جنگی درصد بالایی را به خود اختصاص داده بودند. از آنجا که کیارستمی یکی از داوران بخش مسابقه بود، فیلم «زیر درختان زیتون» خارج از مسابقه نمایش داده شد. ● در میان آثار خارجی نمایش داده شده، فیلمهایی از ریدلی اسکات، جیم جارموش، جان فرانکن هایمر، جاناتان دمی، برایان دیپالما، تئو آنجلوپولوس، آکیرا کوروساوا، برناردو برتولوچی، ژان اپستاین، هانری ژرژ کلوزو، ژان پییر ملویل، کلود سوته، ژان رنوار، ژان لوک گدار، ماساکی کوبایاشی، یاسوجیرو ازو، فریتس لانگ، برادران لومیر، گریفیث، روبرت وینه و البته 15 فیلم از مجموعه آثار گودزیلا (!) حضور داشت. این 15 فیلم که ابتدا در نهمین جشنواره کودک و نوجوان اصفهان به نمایش درآمده بودند، در بخش «رهآورد اصفهان» پخش شدند، و در کنار بخش «سینمای هنرهای رزمی» همه را حسابی سر حال آوردند! ● هیئت داوران این دوره دوباره به سنت انتخابنکردن بهترین فیلم بازگشت و «هیچ فیلمی را بهطور مطلق بهعنوان بهترین فیلم» تشخیص نداد و به سه فیلم جایزه ویژه اهدا کرد. ● در جشنواره دوازدهم کمتر فیلم بهیادماندنی وجود داشت. خسرو دهقان در مطلبی مربوط به جشنواره با قلم گزندهاش نوشت: «دستور فرمایید سالنهای سینما را به دستگاههایی مجهز کنند تا ما راحت شویم. مثلاً به هر نفرمان یک کنترل از راه دور بدهند تا خودمان مطابق سلیقهمان فیلمها را عقب و جلو کنیم. برخی را با دور تند و برخی را با دور کند و برخی را خاموش کنیم. مثلاً حیف نیست فقط شانزده بار و فقط شانزده بار بالارفتن جوان گچبهدوش را ببینیم و نتوانیم با دستگاه کنترل از راه دور سی و هفت بار دیگر به عقب برگردیم و صحنه را تکرار کنیم؟ حیف نیست؟» ● باز هم جذابترین بخش جشنواره دوازدهم، نشستهای مطبوعاتی بود که با اجرای رسول صدرعاملی، همچنان باجذابیت برگزار میشد: ■ آقای لیالستانی، آیا قبول دارید که تخیلات شما باید بهشکلی بیان شوند که تماشاگران آن را درک کنند؟ آیا قبول دارید تخیلات شما خودجوش نیستند و اقتباس ناشیانه از فیلم دیگران هستند؟ □ لیالستانی: ...خیلی جالب است... حدیث نفس است... من... نه این متأسفانه... اقتباس ناشیانه از دیگران نیست... اقتباس ناشیانه از ذهن بیمار من است... اقتباس ناشیانه از ذهن دفورمهشدهای است... مثل ذهن بیمار خودم... مثل ذهن بیمار پرسشگر... مثل ذهن بیمار خیلی از نویسندههایی که الان دارند مینویسند و قربانی اینجور افکار میشوند... افکار کوچهبازاری. نمیدانم آنکه این سؤال را پرسیده، آن داربستی که بهش تکه داده، چه داربستی است ... آیا... نمیدانم... دوست دارم سؤال جدی بشنوم... ببخشیدا... ••• ■ آقای معتمدی، در متون مذهبی، حوا فریب میخورد و میوه ممنوعه را میخورد. در فیلم هبوط این مطلب وارونه شده است. حتی با برداشت آزاد از متون مذهبی این مسئله توجیهپذیر نیست. گذشته از آن، چرا محل فریب آدم، محلی غریب مانند آزمایشگاه شیمی انتخاب شده است؟ □ معتمدی: اگر فیلم بادقت دیده شده بود، ما بحث صدا داشتیم در آنجا. یعنی تقابل صداها. و بعد صدا بود که آدم را به دنبال خودش کشاند و وارد خیمه ابلیس شد. آن گذاری که ما در عالم خیال به آن عالم داشتیم، در آن عالم ما این سه عنصر علم تجربی، علم انسانی و مذهب را میخواستیم دوباره ببینیم. و این سهتا را دیدیم در آن عالم. و بعد دوباره بازگشتیم به عالم خودمان و در تمدن معاصر کارکرد آنها را دیدیم. من فقط تکیه داشتم بر اینکه ابلیس با آگاهی بر این سه عنصر آدم را فریب داد. مذهب را در قالب صدا دیدیم. آزمایشگاه، سمبل علوم تجربی بود، و آن روانکاوی، سمبل علوم انسانی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 470]