واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: این روزها بار دیگر نام كارگردان ۴۸ ساله ایرانی در فضای رسانهای و سینمایی آمریكا بر سرزبانها افتاده است. مجید مجیدی كه پیش از این با فیلمهای و نظر مساعد منتقدان و تماشاگران آمریكایی را جلب كرده بود، چندی است با به سینماهای این كشور بازگشته تا جایی كه طی هفتههای اخیر نقدها و تحلیلهای زیادی از سوی روزنامهها و نشریاتی چون نیویورك تایمز، تایم اوت، نیوز دی و استار لدگر براین فیلم نوشته شده است. این منتقدان عمدتا با تحسین نگاه ویژه مجیدی در ، به تحلیل درونمایه این فیلم پرداخته و گاه آن را با فیلم قبلی وی یعنی مقایسه كردهاند. بید مجنون با مضمون اجتماعی در سال ۱۳۸۳ توانسته بود ۴ سیمرغ اصلی جشنواره فجر را دریافت كند. در این فیلم پرویز پرستویی، رویا تیموریان، آفرین عبیسی، محمود بهزادنیا، شراره دولتآبادی، ملیكا اصلانی و... بازی میكنند و فیلمبرداری آن را هم محمود كلاری برعهده داشته است. منتقدان سینما در كنار سه فیلم ، و را هم جزو فیلمهای ماندگار سینمایایران به شمار آوردهاند؛ ضمن اینكه بچههای آسمان در سال ۱۹۹۷ بهعنوان یكی از پنج كاندیدای دریافت جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان جشنواره اسكار معرفی شده بود. بازتاب مثبت اكران اخیر در آمریكا، ما را برآن داشت كه ضمن تحلیل این فیلم برخی گزارشها و نقدهایی را كه از سوی روزنامهها و نشریات آمریكایی ارائه شده است در اینجا بیاوریم. نابینایان در فیلمهای مجید مجیدی جایگاه خاصی دارند. مجیدی در تلاش میكند تا بیتوجهی جامعه به محمد، كودك نابینا را گوشزد كند. در هم با یك استاد دانشگاه نابینا به نام یوسف روبهرو هستیم كه عرفان و ادبیات درس میدهد. یوسف البته بعد از عمل جراحی بینایی خود را به دست میآورد، اما این بینایی به بهای تردید وی نسبت به همه چیز تمام میشود. یوسف (پرویز پرستویی) شخصیت ۴۵ ساله بید مجنون، به خط بریل میخواند و مینویسد و اشعار مولانا را در دانشگاه تهران تدریس میكند. استیفن هولدن (تحلیلگر نیویورك تایمز) درباره این شخصیت اصلی مینویسد: و را از زاویهای یكسان نگاه كنیم، یوسف میتواند بدیل شهری شده و رشد یافته محمد باشد.> یوسف بعد از بازیافتن بینایی، با مسائل مادی مواجه میشود و در اولین قدم با یك نگاه، عاشق دختری میشود كه هیچ سنخیتی با او ندارد. كار به جایی میرسد كه همسر و دختر یوسف او را ترك میكنند و حتی مادرش براثر این ماجرا میمیرد. مجیدی در خود را درگیر اخلاقگرایی سطحی و نازل مرسوم نمیكند؛ حتی اگر این رویه به بهای سرزنش كردن شخصیت اصلی بهعنوان انسانی سطحی و بیاعتقاد تمام شود. یوسف بعد از بازیابی دوباره بیناییاش گویی كه از بهشت عدن به زمین هبوط كرده. او كه در هفتسالگی به دنبال تصادف بیناییاش را از دست داده بود، تا قبل از بازیابی دوباره بیناییاش در معصومیتی مثال زدنی به سر میبرد و همچون محمد در ، در سفر درونی خود غرق بود، اما همه چیز با بازیابی دوباره بینایی این مرد نابینا عوض میشود. هولدن در اینباره مینویسد: همانطور كه هولدن در نقد خود یادآور میشود، زمانی كه تماشاگر فیلم با شادی كوتاه مدت یوسف به دنبال بازیافتن بیناییاش مواجه میشود از خود میپرسد حالا كه چی؟! آیا این شادی زودهنگام میتواند تا انتهای فیلم ادامه یابد؟ تماشاگر اینجای كار با صحنهای از فیلم روبهروست كه یوسف از پاریس (محل انجام عمل جراحی) به فرودگاه تهران برگشته و در حلقه دوستان و آشنایان قرار گرفته. همه چیز خوب است ولی آیا زندگی شادتری در انتظار یوسف است؟! پاسخ منفی است؛ چون دردسرهایی در انتظار اوست. هولدن باز مینویسد: نگاه سمبلیك مجیدی به هستی در این فیلم كاملا مشهود است با این تفاوت كه او در پا را یك پله فراتر گذاشته و به بیان روایی تازهای رسیده است. استیفن وایتی (تحلیلگر استار لدگر) در اینباره مینویسد: در كنار این تحلیل و همچنین تحلیل نیویورك تایمز، دیگر مطبوعات آمریكا هم طی هفتههایی كه از اكران در این كشور میگذرد به نگارش نقدها و تحلیلهایی در مورد آن دست زدهاند. جان اندرسون از روزنامه نیوز دی ضمن ستایش این فیلم مینویسد: مجیدی معتقد است این جهان (جهان ناسوت) جایی است كه اخلاقیات در آن نادیده گرفته میشود، پس زمانی كه نابینایی چون یوسف در این جهان بیناییاش را باز مییابد پا به قلمرو گناه میگذارد.> تحلیلگر تایم اوت هم دیدگاهی مشابه دیدگاه تحلیلگر نیویورك تایمز در مورد دارد. استیفن گرت ضمن مقایسه دو فیلم و مینویسد: گرت در مورد شاخصههای سینمایی این فیلم اضافه میكند: به ما پیشكش میكند، بافت سینماییای است كه با ضمههای احساسی توام شده و به اثر او بهعنوان فیلمی عمیق اعتبار بخشیده است.> اكران بید مجنون در آمریكا در ماه گذشته آغاز شده و تنها در هفته اول حدود ۱۵ هزار دلار فروش داشته است. نیویورك اولین شهری بود كه پذیرای نمایش این فیلم شد و قرار است این فیلم در دیگر شهرهای آمریكا هم به نمایش درآید. تماشاگران آمریكایی پیش از این ، و را هم در سینماهای كشورشان تماشا كردهاند؛ هر چند فیلم در این میان ركوردار بوده و پرفروشترین فیلم ایرانی در آمریكا به حساب میآید. در سالهای اخیر شركت میراماكس مسوولیت پخش و را در آمریكا برعهده داشته و پخش كننده سونی پیكچرز بوده است. فیلم هم توسط شركت نیویوركر در آمریكا درحال پخش است. ● از بازیگری تا فیلمسازی مجید مجیدی در دهه ۶۰ بازیگر بود و در دهه ۷۰ كارگردان. او فیلمسازی را با ساخت فیلم در سال ۱۳۷۰ آغاز كرد؛ هر چند تا قبل از آن در قالب بازیگر در فیلمهایی چون توجیه ۱۳۶۰۰)، استعاذه ۱۳۶۱۱)، مرگ دیگری ۱۳۶۱۱)، دو چشم بیسو ۱۳۶۲۲)، بایكوت ۱۳۶۴۴) ، تیرباران ۱۳۶۵۵)، تا مرز دیدار ۱۳۶۸۸)، در جستوجوی قهرمان ۱۳۶۸۸)و شنا در زمستان ۱۳۶۸۸) بازی كرده بود. مجیدی بعد از فیلم پدر۱۳۷۴۴)را ساخت؛ ولی این ۱۳۷۵۵) بود كه نام وی را بهعنوان یك كارگردان تاثیرگذار سرزبانها انداخت. در تلاش پسربچهای روایت میشود كه به دنبال گرفتن جایزه دوم و نه جایزه اول یك مسابقه است؛ چرا كه خواهر او كفش ندارد و جایزه دوم این مسابقه هم یك جفت كفش است! نگاه ژرف و هستی شناسانهمجیدی در فیلم بعدی او ۱۳۷۷۷) رنگ و بوی دیگری میگیرد و او دغدغههای خود را كه بر مبنای یك اخلاقگرایی تلخ و منتقدانه قرار دارد، دنبال میكند. در فیلم كوتاه هم این نگاه تقویت میشود تا فیلم ۱۳۷۹۹) كه بار دراماتیك قویای دارد و در آن مسائل احساسی و عاطفی یك جوان محور داستان قرار میگیرد. مجیدی در فیلم جدیدش آواز كه روزهای پایانی فیلمبرداری آن سپری میشود، داستان كریم، كارگر مزرعه پرورش شترمرغ را بازگو میكند كه در حاشیه شهر و در خانهای كوچك زندگی میكند. حوادثی در مزرعه منجر به اخراج كریم از كار میشود و او به شهر میآید. تا كار جدیدی پیدا كند اما و در آنجا زندگیاش دستخوش تغییر میشود. مجیدی در این فیلم هم همچون فیلمهای قبلیاش سراغ حاشیههای جامعه رفته است. البته هنوز زود است كه در مورد این فیلم قضاوت شود و باید منتظر ماند و دید این كارگردان در آخرین ساخته سینماییاش چه نگاهی را دنبال كرده است. پرویز براتی تحلیل: روزنامه اعتماد ملی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]