واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: جهانی شدن سینمای ایران محل بحث بسیار دارد و وقـتـی مـیتـوان مـدعـی وجـهـه جـهـانـی ایـن سـینما شد كه تكجرقههای روشن این عرصه محصول برنامهریزی و رویكرد عام به اهالی این حیطه باشند نه به واسطه حركت فردی یا حمایتهای خاص. جهانی شدن سینمای ایران از موضوعاتی است كه هر چند وقت یكبار به واسطه درخشش یك فیلم یا یك سینماگر مطرح شده و با گردش بر سر زبانها دوباره روانه بایگانی تكرار میشود؛ یك بایگانی كه برای روز مبادا و بدون سوژه ماندن عرصه سخنوری تعبیه شده و معمولاً در هر حیطه هم وجود دارد.ترافیك، آلودگی هوا، نظم اجتماعی، گرانی، تورم ... و البته جهانی شدن سینمای ایران از موضوعهایی مشابه هستند كه هر چند وقت یكبار برجسته میشوند، مورد نقد و تحلیل قرار میگیرند، آسیبشناسی مقطعی میشوند و ... و در نهایت همراه با موجی كه آمدهاند باز هم به بایگانی میروند. اما این روزها صحبت از جهانی شدن سینمای ایران نه به خاطر درخشش سینمای ایران در خارج از مرزها و نه به خاطر بالا بردن تب مجازی اسكار در كشورمان است تا با این كار به خود بقبولانیم بختی هر چند جزئی برای قرار گرفتن بین پنج فیلم نهایی برای خود قائل هستیم! این موج اخیر از جایی شكل گرفته كه در هفته اخیر دو تن از كارگردانان ایرانی كه وجههای جهانی برای خود كسب كردهاند، هر دو در یك مقطع دست به كار پروژههایی بینالمللی شدهاند.عباس كیارستمی كه مدتی بود حرفهایی درباره ساخت پروژه "رونوشت برابر اصل" از سوی او بر سر زبانها بود ولی هر بار مانعی باعث عقب افتادن آغاز كار میشد، نخستین فیلم فرانسویزبان خود را با بازی ژولیت بینوش و سامی فری ، نیمه اسفندماه در ایتالیا كلید میزند. فیلمنامه را خود كیارستمی نوشته و داستان آن درباره صاحب یك گالری هنری (بینوش) است كه در نشستی هنری برخوردی كوتاه با یك نویسنده میانسال دارد. داستان فیلم بین فلورانس و توسكانی در ایتالیا روی میدهد و كمپانی ۲MK آن را تهیه میكند. فیلم ابتدا قرار بود به زبان انگلیسی ساخته شود اما با توجه به بازیگران انتخاب شده، كیارستمی فیلم جدید خود را به زبان فرانسوی كارگردانی میكند. این اولین فیلم اوست كه خارج از ایران و در جزیره توسكانی ایتالیا ساخته میشود.مجید مجیدی هم فیلم جدید خود "كشمیر شناور" را در هند میسازد. این فیلم به تهیهكنندگی شركت UTV تولید میشود، تمام لوكیشنها در هند است و در تولید آن، تلفیقی از عوامل ایرانی و هندی مشاركت خواهند كرد. ضمن اینكه تمام بازیگران، هندی هستند.مجیدی معتقد است، چنین پروژههایی به افزایش تولید مشترك ایرانی و هندی میانجامد و فیلمسازان مستعد ایرانی را برای رسیدن به مخاطب گستردهتر تشویق میكند. به علاوه او مطمئن است كه جز مبادلات فنی و فرهنگی، این پروژهها به هر دو طرف ایرانی و هندی سود میرساند و سینمایی با وجهه بینالمللی بنیان مینهد.با توجه به این اتفاقات مهم در عرصه سینمای كشور، صحبت بر سر این است كه آیا میتوان این دو نمونه را شاهدی برای جهانی شدن سینمای ایران گرفت و مدعی شد سینمای ملی ما كه همیشه داعیه آن را داشتهایم با چنین اتفاقاتی كه تابع جریانسازی یا ادامه روند برنامهریزیشده خاصی نـیـسـت، جـهـانی شده است؟ نكته همین جاست كه هرچند كیارستمی و مجیدی نمایندگان سینمای ایران در جهان هستند، به این دلیل كه ایرانی هستند و فعالیتهایشان هر یك به نوعی جهانی شده، نمیتوانند دلیلی بر شكلگیری یك روند رو به رشد در سینمای كشورمان باشند. یادمان نرفته كه كیارستمی این وجهه جهانی را فقط به دلیل پیگیری شخصی و حضور خود و آثارش در محافل جهانی به دست آورده است.در شرایطی كه آثار وی در داخل كشور از اكران محروم ماندند و تا مدتها با او به عنوان یك بیگانه رفتار میشد و هیچگاه آثارش به عنوان نماینده ایران از سوی تشكیلات دولتی به جشنوارهای ارائه نشد. ولی او استمرار حضور را در كنار بسته نگه داشتن ریشههای خود به سرزمین مادریاش حفظ كرد تا جایی كه سینمای ایران هم به قهر خود با او پایان داد و بازار برگزاری جلسات نمایش و نقد و بررسی آثارش گرم و وجهه جهانی او هم به دنبال این آشتی به نوعی مال همه ما شد.اما مجیدی فـیـلـمـسـازی خـودی بـود كـه پـلـههـای رشـد را یـكـی یـكـی با موقعیتهایی كه در اختیارش قرار گرفت و البته اطمینانی كه به او شد طی كرد. ضمن اینكه خود او نیز به بهترین نحو پاسخ این اعتماد را داد. فیلم "بچههای آسمان" او به عنوان نماینده سینمای ایران به آكادمی اسكار ارائه شد و این بخت را پیدا كرد كه در فهرست پنج فیلم غیرانگلیسی زبان اسكار قرار بگیرد، هر چند موفق به دریافت این جایزه نشد.خود این موضوع تأثیری بسزا در جهانی شدن مجیدی داشت، اما به گونهای متفاوت از كیارستمی و با یك حمایت دولتی. در چنین موقعیتی بود كه مجیدی در تكامل آثارش توانست به مفاهیمی جدیدتر در سینمای خود برسد و نگاه خاص خود را به غرایز انسانی در فیلم "بید مجنون" به تصویر بكشد كه تلفیقی از تعبیر اسلامی و قرآنی از پرداختن به غرایز و نگاه خاص او را به همراه داشت. شاید اگر فیلمساز دیگری چنین مضمونی را محور كار خود قرار میداد، به خاطر حساس بودن سوژه و ... گارد گرفتن و حاشیههای ساخته شده او را در این مقطع از سینما دور میكرد. ولی مجیدی خودی بود و این موقعیت اهمیتی ویژه داشت و به او فرصت آزمون و خطا را در حیطهای گسترده میداد.با چنین نگاهی هر چند كیارستمی و مجیدی هر دو وجهه و چهرهای جهانی دارند، ولی هر یك به گونهای متفاوت و از راهی مجزا به این مهم دست پیدا كردهاند. حالا چگونه میتوان این دو روند خاص و متقاوت را كه هیچكدام برآمده از یك جریانسازی پرسابقه در عرصه سینمای كشور نیست به تمام سینمای ایران نسبت داد و ادعا كرد تنها با قرار گرفتن این دو اتفاق در یك امتداد (نه حتی یك مسیر نزدیك به هم) سینمای ایران جهانی شده است؟واقعیت این است كه سینمای ایران هنوز صاحب یك برنامهریزی ریشهای و چند ساله در جنبههای مختلف و از جمله حضور در محافل جهانی و جهانی شدن نشده است. گزارش: روزنامه آفتاب یزد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 440]