واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: شیرین بینا: بازیگری خود را مدیون انقلاب هستم چند ساله بوديد كه پدرتان تلويزيون را برايتان به خانه آورد؟ حدوداً 9 ساله بودم. از آنجا كه پدرم قاضي دادگستري بود و به شهرهاي مختلف براي قضاوت اعزام ميشد، در شهرستان اهر، اولين برخوردم با تلويزيون شكل گرفت. يادم هست كه از مدرسه به خانه آمدم و ديدم كه پدرم يك تلويزيون RCI كمدي خريده است، آنقدر براي ديدن برنامههاي تلويزيوني ذوق و شوق داشتيم كه فقط برفك تماشا ميكرديم. چرا برفك؟ قضيه اين بود كه آن زمان اغلب آنتنهاي تلويزيون تهران مورد پوشش قرار داده شده بود، در شهرستانها برنامههاي تلويزيون كيفيت چنداني نداشت. يادم ميآيد پدرم ميگفت براي آنكه بتوانيد برنامههاي تلويزيوني را بهتر تماشا كنيد، انگشت سبابهتان را به انگشت شست بچسبانيد و جلوي چشمتان قرار دهيد بهطوري كه شبيه دوربين شود، اينگونه باعث ميشود كه ما تصاوير را با تمركز بيشتري ببينيم. ديدن اولين برنامههاي تلويزيوني برايتان چه حال و هوايي داشت؟ احساس جالبي بود، خودم را جاي قهرمان داستان قرار ميدادم و همذاتپنداري ميكردم. فكر ميكرديد يك روز جزو بازيگران اين جعبه جادويي قرار بگيريد؟ راستش را بخواهيد بله، يكبار در همان سالها به پدرم گفتم من ميخواهم بازيگر شوم، پدرم بهقدري ناراحت شد كه اندازه نداشت از طرفي هم مادربزرگم به من ميگفت كه اين محيط فضاي خوبي ندارد، خدا را شكر انقلاب شد و بعد از آن شرايط سينما و تلويزيون بهتر شد و امثال من توانستندبه فعاليت بپردازند. خاطرتان هست كه در دوران انقلاب تلويزيون چه برنامههايي داشت؟ در اين دوران بيشتر اخبار پخش ميشد و تلويزيون برنامه خاصي نداشت، اصلاً يكي، دو روز تلويزيون بهطور كامل برنامههايش قطع شده بود و بعد از آن ساعت برنامهها كوتاهتر شد. خاطرهاي از اين دوران به یاد داريد؟ بعد از اينكه ماموريت پدرم در شهرستان اهر تمام شد، ما به منزل خودمان در نياوران برگشتيم، روزهای انقلاب، حدوداً 13 سال داشتم و در مدرسهاي واقع در خيابان منظريه درس ميخواندم، صحنههايي كه در اين دوران بهخاطرم مانده از تحصن دانشآموزان است كه من هم در ميان آنها بودم و شعار ميدادم. عدهاي نيز در جلوي كاخ نياوران تجمع ميكردند و با آمدن گارد شعار «الله اكبر» سر ميدادند.خلاصه حكايتي بود... آن زمان ديگر اوج خوشحالي مردم بود، مردم شادي را با تمام وجودشان احساس ميكردند. بهترین صحنه ای که از مبارزات مردمي بهخاطر داريد، چیست؟ پياده شدن امامخميني از هواپيما. آن زمان ما در مسير ميدان آزادي ايستاده بوديم و شاهد لحظه به لحظه شادي مردم بوديم. از سالهاي بعد از انقلاب بگوييد و حضورتان در عرصه بازيگري. بعد از انقلاب ديگر ديدم كه واقعاً آن شرايطي كه مدنظرم بوده، مهيا شده و اين محيط هنري، از حالت ابتذال خارج شده است و ميتوانم به خواسته قلبيام در دوران كودكي جامه عمل بپوشانم. ايستادن جلوي دوربين براي اولينبار چه احساسي براي شما داشت؟ اولينبار سال 72 بود كه مقابل دوربين محمدعلي طالبي در فيلم «تيكتاك» ظاهر شدم، براي بازي در اولين سكانس دست و پايم ميلرزيد و نميتوانستم. خلاصه با همكاري دوستان و دلگرمي آقاي طالبي توانستم از پس نقشم بربيايم و در جشنواره فيلم فجر همان سال كانديداي سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم زن شدم . با اولين حقوق بازيگري چه كرديد؟ مبلغ 40 هزار تومان دريافت كردم، براي پدر و مادرم هركدام يك هديه خريدم، الباقي پول را هم تا به خودم آمدم ديدم خرج شده است (ميخندد). منبع: جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3453]