واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: سینمای ما - کریم نیکونظر: مهناز افشارحالا دیگر تنها ستاره فیلمهای پرفروش سینمای ایران نیست. در سالهای اخیر او توانسته در كنار بازی در فیلمهای پرفروش سینمای بدنه، در آثار هنریتر هم ظاهر شود و با كارگردانهای مشهور كار كند. نقشش در فیلم«رئیس» و همكاری با تهمینه میلانی در فیلم «آتشبس» این فرصت را به او داد تا نشان دهد، میتواند نقشهای متفاوتتر از همیشه را هم بازی كند. به هر حال 10 سال سابقه بازیگری، تجربه او را بالا برده و دیگر كسی با دیدن او، نقشهای فیلمهای كماهمیتش را به یاد نمیآورد. مهناز افشار از فیلم «دوستان» و«شور عشق» تا «دعوت» مسیر سختی را پیموده است. گفتوگوی ما با او به مناسبت اكران تازهترین فیلمش، «دعوت» بود. اما در آن به موضوعات دیگر هم پرداخته شد؛ مسائلی كه میتواند دغدغههای یك بازیگر مشهور را نشان دهد. فیلم «دعوت» را با مردم دیدهاید؟ نه. هنوز فرصت نكردهام. تنها یكبار در یك نمایش خصوصی بود كه فیلم را دیدم. همان چیزی بود كه از اول فكر میكردید یا اینكه خیلی با ایده اولیه فرق میكرد؟ تماشایش مثل همان روز اولی كه قرار بود بروم و با آقای حاتمیكیا كار كنم، لذتبخش بود. راستش من همیشه وقتی فیلمهای خودم را میبینم احساس میكنم از خودم راضی نیستم. یعنی خودم را در فیلمها دوست ندارم... و این اتفاق در مورد«دعوت» هم افتاد؟ تقریبا. نه اینكه نقشم خوب نباشد،نه. همیشه فكر میكنم میتوانستم بهتر بازی كنم. شاید از سختگیری زیاد است. اینكه مثلا ایكاش این سكانس یا آن لحظه بازیام جور دیگری بود. در مورد همه فیلمها همینطور هستم. خب، در دعوت هم همین اتفاق افتاد. وقتی فیلم را دیدم احساس كردم كه میتوانستم بعضی جاها بهتر ظاهر شوم. در واقع یكجور قانعنشدن از دیدن تصویر خودتان است. یكجورهایی بله. در مورد «دعوت» فكر كردم كه ای كاش بیشتر به حرف آقای حاتمیكیا گوش میدادم. حتما صحنهای بوده كه ایشان چیزی از من خواستهاند و من گوش ندادهام و كار خودم را كردهام. احتمالا اگر آن زمان حواسم بیشتر جمع بود و دقت میكردم الان این حسرتها كمتر میشد. فكر میكنم الان حسرتهای سینمایی مهناز افشار كم شده. به هر حال در فیلم چند كارگردان مشهور كار كرده و با تجربهتر شده است. ضمن اینكه در فیلمهای متفاوت هم بازی كرده،دیگر تنها بازیگر فیلمهای گیشهای نیست... صادقانه بگویم، من از كار كردن با همه كارگردانها چیز تازهای یاد گرفتهام. اما خب، حرف شما هم درست است. من بازیگری بودم كه به كلاسهای مختلفی رفتم، روی بیانم كار كردم و حتی در پشت صحنه تئاتر هم بودهام. من خیلی كارها برای حرفهام كردهام. شاید گاهی به خودم بگویم چرا این اتفاقهای خوب برای تو دیر افتاده. اما الان خوشحالم كه پلهپله جلو میروم. من فیلم «رئیس» را ندیدهام و نمیدانم فیلم خوبی شده یا نه. اما مهمتر از همه اینها تجربهای است كه در فیلم به دست آوردم و نكتههایی است كه از آقای كیمیایی یاد گرفتم. برای همین از كارم لذت بردم. در مورد «دعوت» هم همینطور. ژانر آقای حاتمیكیا با همه فرق میكند و من دیدم كه ایشان چطور با متانت كار را جلو بردند. برای من اخلاق حرفهای و احترام در كار از همهچیز مهمتر است و در «دعوت» من همه اینها را داشتم. مدل بازیگیری ابراهیم حاتمیكیا با بیشتر كارگردانها فرق میكند. او معمولا بازیگردانی دارد كه بخش عمدهای از هدایت و كنترل بازیها بر عهده اوست. شما با این موضوع مشكلی نداشتید؟ البته ما سر این كار با بازیگردان طرف نبودیم. در واقع در اپیزود «شیدا» كسی نبود و مستقیم با آقای حاتمیكیا درگیر بودیم و ایشان به ما میگفت كه چطور باید ظاهر بشویم. من خودم معتقدم كه حضور بازیگردان خیلی كمك میكند اما در نهایت ما باید تبدیل به همان چیزی بشویم كه كارگردان میخواهد. برای همین هر چقدر ارتباطمان با كارگردان بیشتر باشد بهتر میتوانیم نقش را بسازیم. در اپیزودی كه بازی كردیم خانم یثربی نبودند و با خود كارگردان مستقیما حرف میزدیم و روبهرو بودیم. قبل از شروع كار كه تمرین كردید؟ سه یا چهار جلسه تمرین و روخوانی داشتیم كه در آن جلسات خانم یثربی هم بودند و به ما كمك میكردند. ما قصههایی كه در ابتدا نوشته شده بود را خواندیم و بعد به ما فیلمنامه را دادند كه بر اساس آن كار كنیم. من خودم هم برای نقش تمرینهایی كردم. چه تمرینهایی؟ خب، اول از همه كلاس اسبسواری رفتم. با اینكه این بخش از فیلم خیلی طولانی نیست اما به نظرم لحظه حساسی از قصه در آن اتفاق میافتد. من هم تجربه اسبسواری نداشتم و رفتم كلاس تا بتوانم به اندازهای كه لازم است یاد بگیرم. موقع روخوانی هم كه بازیها روتوش میشد. یادم میآید كه یك روز از ساعت پنج صبح سر صحنه فیلمبرداری بودم و من حدود 12،11 ساعت در استخر فیلمبرداری داشتم و با لباس خیس بازی كردم. آقای حاتمیكیا به من گفت كه باورش نمیشود من این كارها را بكنم... چرا؟ از شما توقع نداشت كه این همه ساعت بدون اعتراض بازی كنید؟ آره. فكر نمیكرد كه من راضی بشوم بدون حرف و گلایه كار كنم . شاید این ناباوری به كارنامه شما برگردد. شما بیشتر از فیلمهای متفاوت در فیلمهای سینمای بدنه ظاهر شدهاید و برای همین شاید كسی باور نكند كه مهناز افشار هم میتواند در یك فیلم این قدر انرژی بگذارد و برای كارش زحمت بكشد... شاید. اما اینجوری نیست كه من فقط فیلمهای تجاری بازی كرده باشم. بازی در فیلم «سالاد فصل» یكی از اتفاقهای خوبی بود كه برای من افتاد. تا قبل از آن حرف شما درست است؛ من در فیلمهای سینمای بدنه بازی میكردم و اصلا بازیام دیده نمیشد. صرفا هم به عنوان یك چهره مطرح شدم. اما تلاش خودم غیر از این بود.با اینكه همه به چهرهام اطمینان میكردند، اما من خودم میخواستم كه مسیرم را عوض كنم. پس چرا كسی به چهره تازه مهناز افشار اطمینان نمیكند؟ این را باید از آنها بپرسید. من آمادگی بازی در فیلمهای متفاوت را دارم و به شدت علاقهمندم در نقشهای سخت و مشكل بازی كنم. خب، این اتفاقها باعث نمیشود كه شما ناامید بشوید و بخواهید قید بازی در سینما را بزنید؟ من همیشه در لحظه زندگی میكنم و البته نگاهی هم به آینده دارم. اما چون همیشه به الان فكر میكنم خیلی به دام ناامیدی نمیافتم. اگر روزی تصمیم بگیرم كه دیگر بازی نكنم، مطمئن باشید سراغ فیلمبرداری میروم. به هرحال دست از سر سینما برنمیدارم. الان كه نمیخواهید بازیگری را كنار بگذارید؟ معلوم نیست. شاید یكدفعه فردا تصمیم بگیرم. گفتم كه من در لحظه زندگی میكنم. اما این اصلا بد نیست كه شما چهره مشهور باشید و مردم برای دیدنتان به سینما بیایند. شاید باید تنها به آن اعتقاد پیدا كنید... برای خودم هم خیلی دردناك نیست. من كارهایم را كردهام و میدانم كه چقدر قابلیت دارم. ما اول با چهرههایمان فیلم را معرفی میكنیم تا مخاطب بیاید و فیلم را ببیند و جذب شود. این هم بد نیست. اما من الان نقشهای متفاوتی بازی كردهام. در «دعوت» كه شبیه هیچكس نیستم. اتفاقا درباره نقش شما در فیلم، خیلیها میگویند كه انتخاب مناسبی نبودهاید... چطور؟ چون در فیلم شما نقش بازیگری را بازی میكنید كه تازه اول راه است و میترسد با حامله شدن، موقعیتش به خطر بیفتد و نتواند جایی برای خودش دست و پا كند. خب، تماشاگر با دیدن شما و این همه تلاش برای جا افتادن در سینما، فیلم را باور نمیكند. اصلا نمیپذیرد كه این بازیگر مشهور یك تازهكار است... این از آن تحلیلهایی است كه باید در موردش حرف بزنیم. وقتی در یك فیلم، در نقشی قابل لمس و باورپذیرتر بازی میكنی، كسی آن را نمیبیند. نمیخواهم از خودم تعریف كنم اما بازی رئال خیلی سختتر از انواع دیگر است. اینجا هیچچیز نیست كه با كمك آن بشود نقش را ساخت. فقط حس است كه باید منتقل شود. برای همین فكر میكنم كار سادهای نیست. نقش من در این فیلم هم همینطور بود. به هر حال تماشاگر باید بعد از چند دقیقه با چهره دیگری روبهرو میشد و آن تصورات از بین میرفت. من فكر میكنم این اتفاق افتاده است. برای درآوردن نقش تحقیق هم كردید یا به فیلمنامه اكتفا كردید؟ خب، چون من تجربهای مثل آنچه در مورد شخصیت فیلم اتفاق افتاد نداشتم، دربارهاش تحقیق كردم. مادر و خواهرم خیلی كمك كردند كه بتوانم نقش یك آدم باردار را در بیاورم. یادم میآید جایی گفته بودید كه در سینما به سرنوشت اعتقاد دارید. اینكه راه مشخص است و شما طبق برنامه جلو میروید... ببینید من همیشه گفتهام به سرنوشت و قسمت در زندگی اعتقاد دارم. اینكه مسیر مشخص است و شما با تلاش و كوشش یك چیزی را انتخاب میكنید و به ایدهال میرسید. به نظرم فیلمهای خوبی كه در آنها بازی كردهام محصول همین تلاش است. اینكه توانستهام در مسیر زندگیام مكث كنم و خودم انتخاب كنم. در واقع بازی در فیلم «دعوت» جزء اتفاقهایی بود كه با هوشمندی رخ داد و حاصل انتخاب دقیق در زمان مناسب بود. وگرنه ممكن بود این شانس و فرصت هم از بین برود و همهچیز مثل سابق ادامه پیدا كند. اما خوشبختانه در تقدیر من این بود كه در فیلم خاص ابراهیم حاتمیكیا بازی كنم. در یكی از متفاوتترین آثارش. به نظر شما عجیب نبود كه حاتمیكیا بعد از آن فیلمها یكدفعه سراغ قصهای درباره زنان برود؟ چرا. راستش برای خودم خیلی جالب بود، ببینم كه حاتمیكیا چطور این فیلم را میسازد. كنجكاو بودم، ببینم نتیجهاش چه میشود. خوشبختانه با اینكه تغییر ژانر دادهاند اما فیلم حس لطیف زنانه را منتقل كرده. این خوششانسی شما بود كه در فیلمی زنانه بازی كنید و حداقل پیشنهادهایتان شنیده شود. شاید. واقعا هم آقای حاتمیكیا به نظراتمان گوش میداد. اینكه در فیلم متفاوتی بازی كردم خودش عالی است. الان هم در فیلم «شبانهروز» بازی میكنید كه آن هم قاعدتا جزء فیلمهای معمول سینمای ایران دستهبندی نمیشود. بله. «شبانهروز» فیلمی است كه چهار داستان و چهار قهرمان دارد و من یكی از قهرمانهای آن هستم. مثل اینكه بازیگر ثابت فیلمهای اپیزودیك شدهاید؟ آره خودم هم متوجه شدهام. برای همین به دوستانم گفتهام دیگر در فیلمهای اپیزودیك بازی نمیكنم. مادرم بعد از دیدن «دعوت» گفت بازیات خوب بود اما چرا تا آخر فیلم نبودی؟! منبع خبر : کارگزاران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]