تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
کدام رنگ کاغذ دیواری مناسب فضای شماست؟
چه چیزهایی دیگر در دکوراسیون مد نیست؟!
بررسی قیمت تیرچه + قیمت تیرچه کرومیت + قیمت یونولیت
خرید و قیمت ورق در مشاوران آهن + [مشاوره رایگان]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1813240922
چاي قند پهلو
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: چاي قند پهلو
انديشهاجتماعي- دكتر شروين وكيلي:
اگر به آغاز تاريخ جديد جوامع شرقي؛ يعني دوراني كه توأم با استعمارگري كشورهاي غربي است، نظري بيفكنيم، به نقش اساسي برخي از محصولاتي كه بعدا در تاريخ روابط اين جوامع با استعمارگران تاثيرگذار بودهاند، برميخوريم.
بيترديد، چاي، توتون و تنباكو و نفت از جمله اين محصولات راهبردي هستند. به اين معنا كه اين محصولات بومي در برخي شرايط عامل بحران و در برخي موارد عامل ثبات جوامع شرقي بودهاند. با اين حال، بررسي و تحليل تاريخي و جامعهشناختي اين مهم ميتواند گام مهمي در راستاي شناخت تاريخ جديد جوامع شرقي تلقي شوند.
هفته گذشته نشستي با عنوان«اندر روابط چاي، قند و استعمار» توسط گروه علمي-تخصصي جامعهشناسي تاريخي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد. در اين نشست دكتر شروين وكيلي سخنراني كرد. مطلب حاضر چكيدهاي از اين سخنراني است.
تحليل جامعهشناختي مصرف آلكالوئيهايي مانند تئين و نيكوتين، به مقدمهچينيهايي تاريخي نياز دارد. آشكارترين و مهمترينِ اين نكات، آن است كه الگوي مصرف و استفاده از آلكالوئيدها، پيوندي آشكار و روشن با مدرنيته دارند. گياهاني مانند توتون، چاي، قهوه و كاكائو در دوران پيشامدرن نيز شناخته شده بودند، كشت ميشدند و توسط جوامع سنتي مورد استفاده قرار ميگرفتند. با اين وجود، الگوي مصرف اين مواد و معناي نهفته در آنها از بيخ و بن با آنچه پس از ظهور انقلاب صنعتي شاهدش هستيم، متفاوت بود. فهمِ كاركرد اين مواد در جوامع امروزين، تنها در شرايطي ممكن ميشود كه دركي روشن از الگوي تاريخي تحول اين مواد و تصويري دقيق، از نقششان در جوامعي كه گذار به مدرنيته را تجربه كردهاند داشته باشيم.
درباره موادِ مورد نظر ، چند ملاحظه عمومي ضرورت دارد. آنچه موضوع بحث ماست، لذت دروغين است. يعني ردهاي خاص از لذتها، كه مانند تمام انواع ديگرِ لذت، از برانگيختگي گرههاي عصبي ويژهاي در مغز (1) پديد ميآيد اما تفاوتش با ساير انواع لذت در آن است كه اين شبكه نوروني تحت تاثير ماده شيميايي خارجي و سمياي كه از راههاي خوراكي يا تنفسي وارد بدن شده، تحريك ميشود.
لذت دروغين بر خلاف دو نوع لذتِ ديگر،(2) متغيرهاي پايه مركزي در سيستمهاي تكاملي مربوط به من را دچار اختلال كرده و در نتيجه بختِ بقا، قدرتِ اجتماعي، معنا و (حتي در درازمدت) لذت را كاهش ميدهد. لذت دروغين بر اين اساس، تحريك شيميايي دستگاه لذت در مغز است، كه بر اساس الگويي خودكار، اجباري و تكرارشونده اجرا ميشود و اين همان است كه اعتياد ناميده ميشود.
اين نكته روشن است كه خاستگاه لذتهاي دروغين، زهرهايي - معمولا حشرهكشهايي از رده آلكالوئيدها- است كه گياهان آن را زمينهاي تكاملي براي حفاظت خود در برابر حشرات گياهخوار ميسازند.
اين مواد بهعنوان سمي كه بر دستگاه عصبي اثر ميگذارد، در پستانداراني مانند انسان به شكلي نامنتظره عمل ميكند و در عينِ آسيب رساندن به دستگاه عصبي، شبكه لذت را نيز بهطور غيرمستقيم -معمولا از مجراي سيستم دوپامينرژيك- تحريك ميكند. در نتيجه كشفِ تصادفي اثرِ روانگردانِ اين گياهان در جوامع اوليه، به شناسايي ردهاي از گياهان دارويي انجاميده است كه در كنارِ خاصيتِ روانگردان و گاه توهمزايشان، لذتآور و بنابراين معتادكننده هم هستند. حال اين تاثير ممكن است در دامنه بزرگي نوسان كند. از اثر خفيف و ملايم چاي گرفته تا وابستگي شيميايي چشمگير و مهلك نيكوتين.
اين گياهان در جوامع ابتدايي، پديدارهايي جادويي و تاثيرگذار بر روح دانسته ميشدند. تمام گياهان ياد شده - از هوم گرفته تا برگ كوكا- در جوامعي كه براي نخستين بار آنان را كشف كردند، مقدس شمرده ميشدند و مجموعهاي از آيينهاي مذهبي، مناسك اجتماعي و معناهاي فرهنگي بر آنها سوار ميشده است. در تمام اين جوامع، گياهان ياد شده به شكلي محدود، و زير نظر طبقهاي از رازآشنايان و كاهنان و شمنان براي اجراي مراسمي ديني يا بهعنوان داروهايي خاص به كار گرفته ميشدند. به همين دليل هم در دوران پيشامدرن، با گياهاني روبهرو هستيم كه بهطور پراكنده در تمدنهاي گوناگون كشف شدهاند، تا بهعنوان منابع لذت دروغين مورد استفاده قرار گيرند. اما اين لذتهاي دروغين با لفافي از معناها و آيينها و مناسك و اساطير پوشانده شده، و به اين ترتيب بدنه اصلي جامعه از آن جدا شده است. به همين دليل هم در جوامع پيشاسنتي اعتياد به اين مواد امري نادر و استثنايي تلقي ميشده است.
با ظهور عصر مدرن، و آغاز دوران جهانگردي اروپاييان، دگرديسي مهمي در ساختارِ استفاده از اين مواد رخ نمود، كه فهمِ آن براي تحليل دقيقترِ خودِ مدرنيته و عناصر برسازنده آن اهميت دارد.
اروپاييان زماني كه نخستين كشتيهاي اقيانوسپيماي خود را ساختند و به شرق و غرب دنيا سفر كردند، تنها يك منبع لذت دروغين را ميشناختند و آن هم الكل بود. مادهاي كه بنابر يك تصادف تكاملي جالب توجه، تاثيري شبيه به آلكالوئيدها در مغز انسان ميگذارد، و همان شبكه لذت و دستگاه دوپامينرژيك را تحريك ميكند. اروپاييان در برخورد با تمدنهاي ديگري كه تا آن هنگام آشنايي چنداني با آنها نداشتند، با ردههايي متنوع از منابع جديدِ توليد لذتهاي دروغين روبهرو شدند.
در همسايگي آنها، در قلمرو تمدن شرقي، ترياك وجود داشت كه به همراه الكل بهعنوان داروي ضد درد و هنگام جراحيها به كار گرفته ميشد. در كمربندي گسترده كه از آسياي ميانه تا شمال آفريقا كشيده شده بود، حشيش يا همان سبزك هم در ميان فرقههاي شمني رواج داشت و همچنان كاركردِ بسيار كهنِ شمني و آيينياش را حفظ كرده بود. در اين ميان تنها گياهي كه كاركردي عمومي داشت، قهوه بود كه استفاده از آن نيز به قلمروهاي جغرافيايي خاصي محدود بود.
درجنوب شرق، چينيان زمام امور را در دست داشتند و آنان نيز ترياك و حشيش و چاي را داشتند. در جهان نو، اما، اروپاييان با تمدنهايي كشاورز و مبتكر روبهرو شدند كه طيفي وسيع از گياهان را رام كرده بودند، و در اين ميان كاكائو، تنباكو، و كوكا نقشي مركزي داشتند. در اين قلمرو نيز اين گياهان كاركردي جادويي و دارويي داشتند و فقط در مناطق گرمسيري بهعنوان حشرهكش استفاده همگاني پيدا كرده بودند.
سر رسيدن كشتيهاي اقيانوسپيما و مد شدن استفاده از اين لذتهاي دروغين، اگر به تنهايي نگريسته شود، يك معنا دارد، و در كنار ساير دستاوردهاي عصر اكتشاف، معنايي به كلي متفاوت پيدا ميكند.
اگر تنها به الگوي توزيع و استفاده از گياهان لذتزا بنگريم، با رخدادي قابل فهم روبهرو ميشويم.
كاشفان اروپايي، در ميان ساير چيزهاي سودمند و ارزشمندي كه از سرزمينهاي دور براي مردمشان تحفه ميآوردند، لذتهاي دروغين را هم به همراه داشتند. اين مواد گياهي، براي اروپاييان ارمغاني بود در ميان ساير ارمغانها، دستاوردي بود از تمدنهايي كه پست و وحشي دانسته ميشدند. بنابراين معناهايي كه در جوامعِ كاشفِ اين گياهان به آنها الصاق ميشد، در چشم اروپاييان فاقد ارزش و اهميت بود.
تنباكو يا چاي، در بافتار جامعه اروپايي قرن شانزدهم و هفدهم تداعي كننده آيينهاي دوستي و پيمان، يا سفر روح و دستيابي به مكاشفه، يا رسمي مربوط به مراقبه و تمركز نبود، كه به سادگي يك ماده دود كردني، يك سرخوشآور، و يك نوشيدني گوارا باشد كه بشود آن را محض سرگرمي مورد استفاده قرار داد.
اگر تنها به مصرف گياهان زاينده لذت دروغين در اروپاي قرن شانزده و هفده بنگريم، متنهاي نوشته شده در اين باره را بخوانيم، و الگوي توزيع و فراگير شدنِ تدريجي آن را وارسي كنيم، به يك نتيجه ساده و روشن ميرسيم. اروپاييان به همراه ساير چيزهايي كه از جهانهاي ناشناخته پيراموني همراه آوردند، جعبه پاندورايي خطرناك را نيز پيدا كردند و با بياحتياطي درِ آن را گشودند.
شبكهاي از معاني كه در جريان قرنها استفاده محتاطانه و آزمون و خطاي تكاملي در اطراف گياهاني مانند تنباكو و چاي و قهوه تنيده شده بود، با كنشِ تسخيرگرانه جهانگردان نوآمده از هم دريده شد، و آن هسته مركزي و سختِ بيوشيميايي بود كه برگرفته و تصاحب شد.
هستهاي كه ديگر چيزي جز يك گياهِ نو، با تاثير سرخوش كننده نو نبود. سپري از جنس معنا كه جوامع سنتي و كهن به تدريج و بيترديد با دادن تلفات بسيار براي خود ساخته بودند، با اين كار از ميان رفت، و جامعهاي پرتكاپو و جوياي نوآوري و مستعد تغيير باقي ماند، با تركيبات بيوشيميايي زاينده لذت دروغين، و اين هيچ جاي تعجب نداشت كه استفاده از اين مواد گام به گام توسعه يافت، توليد و توزيع اين تركيبات به سرعت نهادهايي سودآور و اقتصادي را در اطراف خود ترشح كرد، و جمعيتِ وابسته به تمدنِ مدرن، به سرعت به نيكوتين، تئين/كافئين، و ساير تركيبات نشئهآور معتاد شد.
آنچه در رويارويي جوامع مدرن با لذتهاي دروغينِ نويافته رخ داد، بيترديد در جوامع باستاني نيز بارها رخ داده بود. بيترديد نخستين پيشا ايرانياني كه در بيابانهاي آسياي مركزي سبزك و هوم را كشف كردند، موجهايي از اعتياد و تباهي و نابودي را تجربه كرده بودند، تا آنكه همسايگان و نوادگان و بازماندگان هوشمندترشان آموختند تا با سپري از جنس معنا، و با مهارها و قيد و بندهايي از جنس مناسك و آيينها و رازورزيها، استفاده از اين مواد را در جوامع خود محدود و كنترل كنند.
شبكهاي پيچيده از حرمتهاي ديني، موقعيتشناسيهاي ظريفِ اخلاقي، و قواعد حقوقي و مدني لازم بود تا ميلِ زيست شناختي و گرايشِ گريزناپذيرِ مغزها براي دستيابي به محركي لذتآور و سرراست را منضبط و سازماندهي كند، و اين همان بود كه غربيان با بياحتياطي ناديدهاش گرفتند، در آن زمان كه با بياحتياطي آن محرك را بر ميگرفتند.
پينوشت:
1 - زيرواحدهاي برسازنده حس لذت در مغز را دستگاه يا شبكه لذت(reward system) مينامند، يا آن را براساس ناقلهاي عصبي ويژهاش، با برچسب سيستم نور وپپتيدرژيك / دوپامينرژيك ميشناسند.
2 - در چارچوب نظري نگارنده گذشته از لذتهاي دروغين، دو شكل ديگر و «اصلي» از لذت وجود دارند كه به ترتيب تقدم تكامليشان، لذت زيستي و راستين ناميده ميشوند. لذتهاي زيستي از ارضاي نيازهاي بدني مانند خوردن و نوشيدن وميل جنسي ناشي ميشود و ضامن بقاي فرد و گونه است، و لذتهاي راستين از پردازش اطلاعات برميخيزد و آفريننده معنا و قدرت در سطوح اجتماعي و فرهنگي است.
تاريخ درج: 9 تير 1387 ساعت 10:04 تاريخ تاييد: 9 تير 1387 ساعت 10:28 تاريخ به روز رساني: 9 تير 1387 ساعت 10:25
يکشنبه 9 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 403]
-
گوناگون
پربازدیدترینها