یک روانشناس توضیح میدهد که سریالهایی مانند "زخمکاری" که برگرفته از واقعیتهای جامعه هستند، میتوانند درک کننده میزان خشونت در این سریالها باشند. با این حال، او توضیح میدهد که وقتی مخاطب از تکراری بودن آثار خسته میشود، این سریالها به عنوان یک راه برای ایجاد هیجان عمل میکنند. به این دلیل که مخاطب به دنبال چیزهای جدید و متفاوت است و این سریالها این تفاوت را به او ارائه میدهند. با این حال، این آثاریک روانشناس توضیح میدهد که سریالهایی مانند "زخمکاری" که الهام گرفته شده از واقعیتهای جامعه هستند، میتوانند نشانگر میزان خشونت در این سریالها باشند. اما به عبارت دیگر، وقتی مخاطب از تماشای کارهای تکراری خسته میشود، ساخت این نوع آثار فرصتی را برای ایجاد هیجانات فراهم میکند. زیرا مخاطبان به دنبال تجربههای جدید و متفاوتی هستند و این سریالها این تفاوت را برایشان فراهم میکنند. با این حال، این هیجانات منفی و محرک برای آنها هستند.
در این روزها تلاش برای ایجاد تحرک و هیجان در سریالهای نمایش خانگی به منظور جذب مخاطب و توجه به خود، با بهانه دنبال کردن رد خون، رواج یافته است. یکی از نمونههای این نوع سریالها، "زخمکاری" است. این سریال، که به تازگی به پایان رسیده است، بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرده است، همانطور که کارگردان آن نیز تأکید کرده است. با این حال، حجم انتقادها به دلیل خشونت بالای برخی صحنهها و قسمت پایانی که یکی از بازیگران جوان سریال در آن در قبر به تنهایی با کفن پوشیده دیده میشود، افزایش یافته است.
در سریال "زخمکاری: بازگشت"، سرنوشت ۱۰ شخصیت سریال به مرگ منتهی میشود و بیشتر آنها به شکل وحشیانهای کشته میشوند. حال باید بپرسیم که چرا تمایل به ایجاد این حجم بالای خشونت در سریال وجود دارد؟ و در واقع، چه دلایلی برای تصویرسازی این حجم از خونریزی و خونریزی وجود دارد؟
دکتر سیما فردوسی، در گفتوگویی با ایسنا، درباره دلایلی که سازندگان سریالها به خشونت و دنبال کردن رد خون در آثار تولیدی روی آوردهاند و تأثیرات منفی این موضوع را توضیح میدهد. یکی از دلایل این امر، الهام گرفتن از فیلمهای غربی است که در حال پیشرفت است. احتمالاً سازندگان فکر میکنند با ساخت این نوع کارها، میتوانند در مخاطبانشان تحرک و هیجان ایجاد کنند. همچنین، مخاطبانی وجود دارند که دوست دارند آثاری را ببینند که برایشان هیجان ایجاد کند. فیلمهایی که وحشت و ترس را به تصویر میکشند، به نوعی هیجان منفی و محرکی را ایجاد میکنند.
او ادامه میدهد: سازندگان محلی نیز با الهام گرفتن از این نوع فیلمها و با الگوبرداری از فیلمهای غربی، فکر میکنند میتوانند آثار جذابی را برای مخاطبان خود ایجاد کنند، در حالی که این آثار، تأثیرات روانی مخربی روی مخاطبان خود دارند، به ویژه برای افرادی که در سنین کمتر قرار دارند. اگرچه در ابتدای پخش این فیلمها و سریالها هشدار داده میشود که حاوی صحنههای خشونت و نامناسب برای بچههای زیر ۱۴ سال هستند، اما بسیاری از افراد این هشدار را رعایت نمیکنند و بچههای امروزی دسترسی به این محتواها را از طریق رسانههای اجتماعی دارند.
فردوسی با ابراز هشدار درباره اینکه این حجم بالای ترس و وحشت میتواند فرد را به خود ببندد و او را در گوشهای از زندگی منزوی کند، تأکید میکند: این حجم خشونت میتواند در برخوردهای اجتماعی افراد تأثیرگذار باشد و خود آن نیز میتواند به ترسها و هیجانات دیگری منجر شود. به عبارت دیگر، هیجانات میتوانند از یک محرک به محرک دیگر منتقل شوند.
این روانشناس میگوید که دلیل استفاده از خشونت و ترس در آثار تلویزیونی میتواند این باشد که مخاطبان از تکراری شدن آثار خسته شدهاند و به دنبال چیزهای جدید و متفاوت هستند. بنابراین، سازندگان تلاش میکنند با افزایش میزان ترس و وحشت در آثارشان، هیجان بیشتری را برای مخاطبان ایجاد کنند.
او همچنین اشاره میکند که به دلیل تماشای آثار ترسناک و وحشتناک در گذشته، مخاطبان دیگر به همه چیز بیتفاوت میشوند و برای آنها امری عادی میشود. به همین دلیل، سازندگان سعی میکنند با افزایش میزان ترس و خشونت در آثارشان، ترس را به مخاطبان برگردانند و آنها را به هیجان واقعی دچار کنند.
دکتر فردوسی همچنین میگوید که رقابت بین فیلسازان در ساخت آثار ترسناک و وحشتناک وجود دارد. وقتی یک فیلم یا سریال موفق با مخاطبان بالایی ساخته میشود، سایر فیلسازان نیز سعی میکنند با استفاده از همان روش و افزایش میزان ترس و خشونت، مخاطبان را به خود جذب کنند.
دکتر فردوسی پیشنهاد میدهد قبل از ساخت آثار ترسناک و وحشتناک، نظر جامعهشناسان، روانشناسان و روانپزشکان درباره این موضوع جویا شوند و با آنها همکاری کنند. این نظرخواهی میتواند شامل بحث درباره میزان خشونت مناسب، نقاطی که ممکن است مشکل ایجاد کنند و زمانی که باید این آثار نمایش داده شوند، باشد. با گوش دادن به صاحبان نظر و اعمال توصیههای آنها، میتوان جلوی تأثیرات منفی روانی را گرفت.
یک روانشناس در بخش دیگری از مصاحبه خود با ایسنا معتقد است که آثاری که ساخته میشوند نمیتوانند از واقعیتهای جامعه کاملاً جدا باشند. او توضیح میدهد که آثار همیشه نمادی از وقایع و مسائل جامعه هستند. در حال حاضر، افزایش جنگها و خونریزیها در جوامع قابل مشاهده است و شبکههای تلویزیونی، به همه شبکههای داخلی و خارجی، خشونت و جنگ را نشان میدهند. بنابراین، این آثار در تحت تأثیر رویدادهایی قرار میگیرند که در جامعه رخ میدهد.
وی ادامه میدهد که باید توجه داشت که ذهنیت نویسنده و فیلمساز تحت تأثیر وقایع اجتماعی است و نمیتواند کاملاً از محیط واقعی اطرافش بیگانه باشد. با این حال، وقتی یک پدیده به صورت فیلم یا سریال پردهای میشود، بطور طبیعی باید آن را تا حدی تزیین کنند؛ به عبارتی، اگر تم ترسناک دارد، میزان ترس را بیشتر میکنند و در کل کمی غلظت را افزایش میدهند تا تأثیر بیشتری روی مخاطب داشته باشد، اما در اصل برگرفته از آن چیزی است که در محیط واقعی وجود دارد.
دکتر فردوسی در پایان توضیح میدهد که آثاری مانند "زخم کاری" همراه با هیجاناتی که دارند، ممکن است آموزههای منفی را نیز به همراه داشته باشند. برای برخی افراد، این آثار ممکن است زمینهای برای انجام رفتارهای خشونتآمیز در دسترس قرار دهند، حتی اگر به صورت پنهان باشد. بهتر است قبل از ساخت آثار، تأثیرات میزان خشونت بررسی شود و فقط به جذابیت و خشونت آنها فکر نشود.