تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 4 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نزديك‏ترين شما به من در قيامت: راستگوترين، امانتدارترين، وفادارترين به عهد و پي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818180224




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دختر ۲۵ساله: ناصر با وعده ازدواج به من تعرض کرد!


واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: دختر ۲۵ساله: ناصر با وعده ازدواج به من تعرض کرد!

دختر ۲۵ ساله سراسیمه و پریشان احوال وارد اتاق مشاور کلانتری سناباد مشهد شد و در حالی که از شدت اضطراب دست و پاهایش می لرزید، مقابل مددکار اجتماعی نشست.


دختر ۲۵ ساله سراسیمه و پریشان احوال وارد اتاق مشاور کلانتری سناباد مشهد شد و در حالی که از شدت اضطراب دست و پاهایش می لرزید، مقابل مددکار اجتماعی نشست.
روزنامه خراسان نوشت:او که پس از چند دقیقه گفت و گو با مشاور اندکی آرامش خود را بازیافته بود، با بیان این که اگر خانواده ام در جریان این ماجرا قرار گیرند، نمی‌دانم چه سرنوشت شومی در انتظارم خواهد بود، افزود: آخرین فرزند پدر و مادرم هستم و پنج خواهر و برادرم نیز ازدواج کرده اند. به همین دلیل اعضای خانواده آزادی بیشتری به من می دادند و کمتر رفتارهای مرا کنترل می کردند. هر کاری را دوست داشتم انجام می دادم ولی سرزنش نمی شدم تا جایی که در دوران راهنمایی ترک تحصیل کردم و به کارهای هنری مانند گل دوزی و قلاب بافی روی آوردم. به خاطر علاقه ای که به این کار داشتم خیلی زود در بافتن انواع کیف، کلاه و لباس های گوناگون مهارت یافتم به طوری که بسیاری از دوستان و اطرافیانم بافتنی های مرا می خریدند. طولی نکشید که مشتریان زیادی پیدا کردم و از شوق درآمدزایی سعی می کردم از خلاقیت هایم بهتر استفاده کنم. در این میان یکی از دوستانم پیشنهاد کرد برای فروش بیشتر، نمونه کارهایم را در یکی از شبکه های اجتماعی به نمایش بگذارم تا این که از این طریق با راننده اتوبوسی آشنا شدم که در استان البرز زندگی می کرد. گفت و گوهای تلفنی و چت های اینترنتی در فضای مجازی با «ناصر» موجب شد آرام آرام به او وابسته شوم. باورم نمی شد که مدام با یک جوان غریبه در حال گفت و گو هستم. ناصر چندین بار عکس های متفاوتی را از خودش برایم فرستاده بود و اصرار می کرد تا من هم تصویری از خودم برایش ارسال کنم. در همین حال خواستگارانم را به بهانه های واهی رد می کردم اما پدر و مادرم نمی دانستند که من اوقاتم را در فضای مجازی با مردی سپری می کنم که از مدتی قبل دلباخته او شده ام. ناصر در این مدت آشنایی دو بار به مشهد آمد و یکدیگر را در رستوران و مراکز تجاری ملاقات کردیم. او در این ملاقات ها مدام وعده ازدواج می داد و از آینده شیرین زندگی مشترکمان سخن می گفت تا این که مدتی قبل ناصر دوباره به مشهد آمد و مرا با چرب زبانی به مسافرخانه‌ای کشاند که برای اقامت دو روزه اجاره کرده بود. آن جا بود که این موجود کثیف با توسل به ترفندهای شیطانی مرا اغفال کرد و ... زمانی که متوجه شدم چه بلایی به سرم آمده است، لرزه بر اندامم افتاد. وقتی فهمیدم که او از رفتارهای شیطانی اش عکس و فیلم های زیادی تهیه کرده است از شدت ترس، این راز را پنهان کردم و با او تماس گرفتم ولی آن جا بود که فهمیدم ناصر همسر و فرزند دارد و مدعی است من هم مانند دختران هوسران دیگری بودم که در چنگ‌اش گرفتار شده ام. اکنون در حالی دیگر پاسخ تلفن اش را نمی دهد که تهدیدم کرده است تصاویر زشتی را که از من در اختیار دارد در فضای مجازی منتشر می کند .
 

 آخرین‌نیوز (رسانه مستقل ایرانیان) را در پیام‌رسان سروش دنبال کنید


شنبه, 15 ارديبهشت 1397 ساعت 14:10





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن