تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 4 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سفره هايتان را با سبزى، زينت دهيد ؛ زيرا سبزى با بسم اللّه الرحمن الرحيم، شيطان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818196724




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خم ابروی تو (ظهیر فاریابی)


واضح آرشیو وب فارسی:بیتوته:



شاعران ایرانی, دیوان اشعار ظهیر فاریابی

دیوان اشعار ظهیر فاریابی ظهیرالدین ابوالفضل طاهر بن محمد فاریابی (۵۵۰ - ۵۹۸ ه.ق) از قصیده‌سرایان بزرگ قرن ششم در فاریاب (در نزدیکی بلخ) زاده شد. مدتی را در نیشابور به سر برد و پس از وفات در مقبرة‌الشعرای تبریز به خاک سپرده شد. وی از شاعران استاد و سخن‌سرایان بلیغ پایان قرن ششم و یکی از بزرگان قصیده و غزل است که در تحول غزل نقش مهمی را ایفا کرده است. سخن ظهیر روان و پر از معانی دقیق و در عین حال فصیح و دارای معانی و الفاظ صریح می باشد.
  یک امشبم که خم ابروی تو محراب است چرا به گرد من از آب دیده غرقاب است مرا که با تو نشینم گریستن بر چیست اگر نه بخت بد وعاشقی زیک باب است چرا هوای لبت خون من به جوش آورد اگرنشاندن خون از خواص عنّاب است شراب در تو اثر کرد وشمع جمله بسوخت تو آن مبین که مرا از رخ تو مهتاب است بیا که بهتر از این فرصتی نخواهم یافت که چشم مست تویعنی که فتنه در خواب است بیا که غمزه جادو بیارمید از خشم اگر چه طرۀ فتان هنوز درتاب است خط ار به گرد عذرات همی نیارد گشت عجب مدار که مژگانت تیر پرتاب است  متاب سر ز وفا گرچه در زمانه تو وفا چو فتنه به عهد امیر نایاب است قوام مُلک،نظام جهان،بهاءالدین که بر سرآمدِ اسلاف وفخر اعقاب است عمر بگو وبرستی که ملک و دولت را تفاخر است به نامش چه جای القاب است یگانه ای که فلک آفتاب قدرش را در ارتفاع معالی کمین سُطر لاب است زبهر خدمتش آید به کارگاه رَحِم هرآن لطیفه که در مُستقرِّ اصلاب است زجام همّت او آز را رسد هر دم همان خلل که خرد را زباده ناب است ایا رسیده بدان منزلت که هر ساعت به دولت تو جهان را هزار اعجاب است فلک به خاک جناب تو انتساب کند که این نسب به حقیقت بهین انساب است عقاب چرخ که گیتی شکار مِخلَب اوست به دور تو چو کبوتر اسیر مضراب است زتف قهر توشد خشک باغِ عمرِ عدوت اگرچه لافش ازین برکشیده دولاب است زباد سرد بد اندیش توست پنداری که سال وماه فلک در لباس سنجاب است اگر زفضل وهنر ماند درجهان رمقی سبب تویی که در تو سرای اسباب است همیشه تا زشفق روی چرخ سیمابی به سان خنجر رستم زخون سرخاب است زخون دل چو شفق باد روی دشمن تو که اشکش از فزع خنجرت چو سیماب است  
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بیتوته]
[مشاهده در: www.beytoote.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن