محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831827074
موسیقی هنوز حوزه ممنوعه است/برخی هنرمندان به اسطورههای قدرتمندی تبدیل شدهاند و کسی جرات نقد آنها را ندارد
واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: علی عظیمینژادان در گفتوگو با ایلنا: موسیقی هنوز حوزه ممنوعه است/برخی هنرمندان به اسطورههای قدرتمندی تبدیل شدهاند و کسی جرات نقد آنها را ندارد
یک جامعهشناس و منتقد موسیقی میگوید: بسیاری از هنرمندان به اسطورههای قدرتمند و قدرتهای اجتماعی عظیمی تبدیل شدهاند و کار منتقدین را دشوار میکنند؛ ولی با این وجود تاکید بر نقش و قدرت اجتماعی آنها بهانه خوبی برای نقد نکردن نیست. به گزارش خبرنگار ایلنا، موسیقی پس از انقلاب ۵۷ حیاتی نیمه رسمی پیدا کرد و تا مدتها درباره مشروعیت آن با تردیدهای بسیاری سخن گفته میشد درنتیجه جریان خاصی در حوزه «نقد موسیقی» به معنای واقعی کلمه به وجود نیامد. همین عوامل باعث شد تا وقتی بعدها به خصوص از ابتدای دهه هشتاد، برخی از اهالی مطبوعات و منتقدان به عرصه نقد موسیقی وارد شدند اما جامعه موسیقی چندان روی خوشی به آنها نشان نداد؛ و این در حالی بود که برخلاف حوزههایی مانند سینما و ادبیات عملا در مورد برخی از چهرههای موسیقی هیچ امکانی برای نقد فنی وجود نداشته و ندارد. سقوط و تنزل کیفی همین چهرههای شاخص موسیقی ایران به ویژه طی ۱۵ سال گذشته را نیز میتوان از نتایج همین نبود امکان نقد آنها دانست. با علی عظیمینژادان (منتقد موسیقی و جامعهشناس) که طی یک سال گذشته سلسله جلساتی را با محوریت نقد و بررسی آثار آهنگسازان معاصر ایران برگزار کرده و پیشتر نیز در حوزه نقد موسیقی فعالیت داشته، درباره «وضعیت و جریان نقد موسیقی در ایران» گفتگو کردهایم. علی عظیمینژادان (جامعهشناس و منتقد موسیقی) درباره وضعیت تحلیل و ارزیابی موسیقیهای چند صدایی در ایران گفت: با نگاهی به مجموعه نوشتههایی که در دوران پس از انقلاب درباره آهنگسازان معاصر ایرانی نوشته شده است میتوان این ادعا را مطرح کرد که اصولا حجم نوشتهها و نقد و تحلیلهای مرتبط با موسیقی ارکسترال و موسیقی پلیفونیک ایرانی بسیار کم، ناچیز و در حاشیه بودهاند و امروزه نیز شاهد هستیم که آگاهی و شناخت عموم جامعه وحتی روشنفکران و تحصیل کردگان ما نسبت به این نوع موسیقی بسیار اندک است. توجه به این مساله زمانی جدیتر میشود که ملاحظه میکنیم بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و اهالی فرهنگ ایرانی که در زمینه فلسفه و علوم اجتماعی به کمتر از امثال میشل فوکو و پیر بوردیو رضایت نمیدهند، اوج سلیقه موسیقاییشان به سمت موسیقیهایی از نوع موسیقیهای برنامه گلها و یا کارهای آقای علیزاده، لطفی و شجریان سیر میکند که این امر نشانه عدم تناسب میان رویکردها و گرایشهای زیباییشناختی با رویکردهای معرفتی آنها است و نوعی عدم انسجام فکری را میرساند. تاکید میکنم که منظور من در اینجا دست کم گرفتن آثار موسیقایی هنرمندان مهمی چون علیزاده و لطفی نیست بلکه توجه دادن به این مساله است که معمولا وقتی گرایش فکری فردی در چارچوب اندیشههای مدرن و پست مدرن غربی سیر میکند این انتظار میرود که رویکردهای زیباییشناختی وی نیز به سمت هنرهای نوین و قرن بیستمی باشد و فرضا در زمینه موسیقی، بیشتر به سمت شاخههای مختلف موسیقی کلاسیک غربی و موسیقیهای چند صدایی ایرانی (نظیر آثار حنانه، پژمان و هوشنگ استوار) گرایش داشته باشد. همچنان که در زمینه گرایشهای شعری نیز اگر چنین فردی فرضا اشعار رهی معیری و عماد خراسانی را بر اشعار شاملو و فروغ ترجیح دهد یا در زمینه داستاننویسی شیوه روایتی رمانس سمک عیار را بر داستانهای صادق هدایت مرجح بداند، میتوانیم بگوییم که این فرد دچار عدم انسجام فکری شده است. وی با اشاره به دلایل تشتت فکری در حوزه هنر گفت: بههرحال یکی از علتهای این تشتت و عدم انسجام فکری اهالی فرهنگ ما در کمکاری بیشتر رسانههای تاثیرگذار داخلی حوزه فرهنگ و هنر (اعم از روزنامهها و مجلات و رادیو و تلویزیون) به مقوله موسیقی چند صدایی نهفته است. در اینگونه رسانهها معمولا اگر مطالب و تحلیلهایی در زمینه موسیقی منتشر شود بیشتر درباره موسیقیهای سنتی و پس از آن موسیقیهای پاپ و در نهایت موسیقیهای مقامی و نواحی است. اما در میان معدود مجلات تخصصی موسیقی که در دوران پس از انقلاب منتشر شدهاند میتوان گفت که ماهنامه گزارش موسیقی به مدیریت و سردبیری سروش ریاضی بیش از بقیه مجلات به موسیقیهای چند صدایی (اعم از ایرانی و غربی) توجه نشان داده است که ثمره آن انتشار ویژه نامههایی برای بسیاری از موسیقی دانان مهم غربی و ایرانی نظیر گوستاو مالر، دبوسی، مرتضی حنانه، هرمز فرهت، حسین دهلوی، مهران روحانی و تودوراکیس بوده است. البته در مجلات دیگری چون "هنر موسیقی" و "فرهنگ و آهنگ" و "مقام موسیقایی" هم به صورت پراکنده مطالبی در این زمینه منتشر میشد ولی این امر چندان سیستماتیک و با برنامهریزی هدفمند صورت نمیگرفت. عظیمی نژادان همچنین درباره وضعیت موسیقی در مجلات و روزنامههای پیش از انقلاب نیز گفت: باید توجه داشت که مجلات تخصصی موسیقیای که در دوران پیش از انقلاب منتشر میشدند در زمینه تفکیک شاخههای مختلف موسیقی حرفهایتر عمل میکردند. به عنوان مثال مجله "موسیقی" که به مدیریت آقای زاون هاکوپیان و سردبیری کسانی چون هیربد، امیر اشرف آریانپور، محمود خوشنام منتشر میشد بیشتر به موسیقیهای چندصدایی غربی و موسیقیهای ارکسترال ایرانی توجه نشان میداد و در نقطه مقابل آن نیزمجله "موزیک ایران" به مدیریت بهمن هیربد و سردبیری کسانی چون دکتر ساسان سپنتا قرار داشت که بیشتر به موسیقی سنتی میپرداخت و البته هیچکدام از این مجلهها به موسیقیهای پاپ ایرانی توجهی نشان نمیدادند و بررسی این شاخه ازموسیقی را دوراز بررسیهای آکادمیک میدانستند. در عین حال باید به مجلات میان رشتهای وزینی چون هفته نامه تماشا، مجله تلاش و رودکی نیز اشاره کنم که بسیاری از گفتوگوها و مقالات منتشره در آنها در زمینه شناخت بیشتر خوانندگان با موسیقی چند صدایی در ایران بسیار کارگشا بودند. بهرحال میشود گفت که ما در زمینه تجزیه و تحلیل شاخههای مختلف موسیقیهای چند صدایی در ایران (که از هنرمندانی چون غلامحسین مین باشیان و پرویز محمود آغاز میشود) مدیون نوشتههای پژوهشگرانی چون دکتر زاون هاکوپیان، دکترامیر اشرف آریانپور، دکتر هرمز فرهت، دکتر خاچی، دکتر محمود خوشنام، دکتر سعدی حسنی هستیم. در کل همچنانکه گفته شد در دوران پس از انقلاب صرف نظر از مجله گزارش موسیقی در رسانههای دیگر نقد و بررسی درباره این شاخه از موسیقی بسیار پراکنده و غیرسیستماتیک بود. اما شاید بتوان در این زمینه استثنائاتی نیز قائل شد مانند مجموعه مقالاتی که از کیاوش صاحب نسق درباره برخی آهنگسازان ایرانی در مجله فرهنگ و آهنگ چاپ میشد. عظیمی نژادان به برخی از سلسله برنامههای موسوم به نقد نغمه به عنوان برنامههای مفید در نقد و بررسی آهنگسازان معاصر اشاره کرد که زیر نظر سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران برگزار میشد. دبیر تحریریه سابق ماهنامه گزارش موسیقی درباره سلسله برنامههایی که در فرهنگسرای ارسباران با عنوان «نقد و بررسی آثار آهنگسازان معاصر» برگزار میشود به این نکته اشاره کرد که اولویت ما در این برنامهها در وهله نخست پرداختن به آثار آهنگسازان ایرانی وابسته به شاخههای مختلف موسیقی چندصدایی بوده است. وی در این رابطه توضیح داد: برنامه اول ما به بررسی آثار حسین دهلوی اختصاص داشت که البته متاسفانه به دلیل شرایط نامساعد جسمیشان امکان حضور ایشان در برنامه وجود نداشت. اما هنرمندان و پژوهشگرانی چون: کامبیز روشن روان، اسماعیل تهرانی، کیومرث پیرگلو و نادر مشایخی در این جلسه حضور داشتند و از زوایای مختلف شیوه آهنگسازی آقای دهلوی را مورد ارزیابی قرار دادند که بسیاری از این دیدگاهها در نقطه مقابل یکدیگر قرار داشت. به عنوان مثال در این جلسه آقای روشن روان با تقسیم بندی آثار دهلوی به دو دوره آهنگسازی ملی و سمفونیک، دستاوردهای هر دو دوره آهنگسازی ایشان را بسیار مهم و اساسی درنظر گرفتند اما به عنوان مثال کیومرث پیرگلو منتقد برخی ازکارهای آهنگسازی دهلوی بود و اثری مانند بیژن و منیژه را بسیار ملهم از کارهای خاچاطوریان، امیراف و کورساکف قلمداد کرد. اما برنامه دوم از این سلسله برنامهها به احمد پژمان اختصاص داشت که با حضور خود ایشان برگزار شد. برنامه سوم نیز بررسی آثار هرمز فرهت بود و به دلیل اقامت ایشان در ایرلند مسلما در این جلسه حضور نداشتند. ما برای آهنگسازانی که نمیتوانستند در برنامه حضور داشته باشند قسمتهایی از گفتگوهای گذشته آنها را به صورت صوتی و تصویری پخش کردیم. البته با تمرکز بر گفتوگوهایی که خود من با استاد دهلوی و استاد فرهت داشتم. این جلسات هم به صورت سخنرانی مستقل و هم به صورت میزگردی برگزار میشد که در مجموع حدود سه تا چهار ساعت به طول میانجامید؛ در این جلسات ما ضمن ارایه شناخت متفاوتی از زندگی و آثار این آهنگسازان و پخش قسمتهایی از آثار متنوع آنها سعی کردیم که به صورت سیستماتیک آثار آهنگسازی آنها مورد نقد و بررسی قرار دهیم. برای مثال در جلسه نقد آقای پژمان که خودشان حضور داشتند آقای هوشنگ کامکار به عنوان یکی از طرفداران کارهای پژمان، آرمان نوروزی به عنوان منتقد بخشی از کارهای پژمان و مهران پورمندان به عنوان فرد میانه حضور داشتند. در برنامه آقای هرمز فرهت نیز حسین قنبری از نسل جدید آهنگسازان ایران قطعه پیانویی توکاتا از هرمز فرهت را آنالیز فنی کرد. اینجانب نیز درباره زندگی و آثار فرهت مطالبی را بیان کردم و در نهایت آروین صداقتکیش، نادر مشایخی و کارن کیهانی نیز در بخش میزگرد رویکردهای متفاوت خود را درباره آثار مختلف فرهت بیان کردند. وی در ادامه افزود: در برنامههای آینده قرار است که برنامههایی را در بررسی آهنگسازان دیگری چون چکناواریان، فوزیه مجد، فخرالدینی، علی رضا مشایخی، مهران روحانی و دیگران برگزار کنیم؛ در مجموع هدف اصلی برگزاری این سلسله نشستها را جبران کمبود منابع، مقالات و جلسات مرتبط با این موضوعات در فضای رسانهای موسیقی در کشورمان میدانم. علی عظیمینژادان در ادامه به مقوله نقد در حوزه موسیقی در فضای فرهنگی-هنری امروز ایران اشاره کرد و گفت: وضعیت نقد در این حوزه در مقام مقایسه با رشته دیگر هنری مانند ادبیات، سینما و حتی نقاشی به مراتب ضعیفتر است که البته دلایل متعددی در این مسئله دخالت دارند؛ اما یکی از دلایل مهمش شاید این باشد که بیشتر منتقدین نه دارای آنچنان دانش وسیع و همه جانبهای در زمینههای مختلف هستند، نه بینش آنچنان گستردهای دارند و در نهایت فاقد جسارت کافی برای ارزیابی دقیق و بدون حب و بغض درباره موضوع مورد نظرشان هستند. درباره مورد اول باید بگویم که یک منتقد هنری از جمله منتقد موسیقی علاوه بر رشته تخصصی خود باید با مقولات فلسفی، جامعهشناسی، روانشناسی، تاریخ و ادبیات نیز تا اندازهای آشنا باشد که همین امر بینش وسیع تری نیز به وی میدهد و نگاه وی را جامعتر و حرفهایتر میکند. همچنین وی به لحاظ اخلاقی باید فردی شجاع و جسور باشد و با الهام از کانت باید جرات دانستن داشته باشد و فردی به خود اتکا باشد. پس در مجموع میشود گفت که در زمینه نقد هنری، شاخه موسیقی در زمره محافظهکارانهترین بخش هنری کشورمان محسوب میشود؛ البته در حوزه مرتبط با موسیقی سنتی این محافظهکاری چند برابر دیده میشود. اما معضل اصلی در مورد موسیقیهای ارکسترال و چند صدایی این است که موسیقیها دارای خصلت نخبهگرایانه تری هستند و در مجموع طرفداران کمتری دارند و در عین حال متخصصان کمتری نیز برای بررسی کارهای هنری در این شاخه وجود دارند و به همین دلیل میشود گفت که اینگونه موسیقیها در حاشیه قرار دارند. او در عین حال به این مساله تاکید کرد که بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر ما و حتی منتقدین هنوز متوجه نشدهاند که ریشه واژه نقد (critic) برگرفته از مفهوم crisis به معنای بحران است و بنابراین به عبارتی وظیفه یک منتقد امری خارج از بحران زایی نیست و خوانندگان یک مقاله و اهالی فرهنگ و هنر الزاما نباید تصور کنند که با خواندن یک مقاله تحلیلی درباره هنرمندی که دوستش میدارند به لحاظ حسی از آن لذت ببرند. کار حقیقی منتقد شالوده شکنی متن و نشان دادن سویههای مثبت و منفی توام با هم است. منتقد در درجه نخست باید به دنبال حقیقت جویی باشد و ارضای شخصی ایده آلهای خود که آنها را میجوید نه ارضای حسی مخاطبان و هنرمندان و انجام دادن کارهای پوپولیستی و به دنبال خواست اکثریت راه افتادن. عظیمی نژادان درباره ساخت قدرت و نقش حلقههای پیرامونی بسیاری از موسیقیدانان مشهور که اجازه به کسی اجازه نقد نمیدهند، گفت: اگر قدرت را به معنای فوکویی کلمه -که به مفهوم مجموعه قدرتهای فرهنگی و اجتماعی فراگیر در یک جامعه هستند- در نظر بگیریم؛ میتوانیم بگوییم که این قدرتها به صورت قاطع وجود دارند و در تداوم بسیاری از مشکلات ازجمله رواج فرهنگ مرید و مرادی و اسطورهاندیشی نقشی کلیدی ایفا میکنند. چون ما در این موارد تنها با قدرت سیاسی سر و کار نداریم و قدرتهای اجتماعی اعم از رسانهها، منتقدین، هنرمندان و... نیز در بروز مشکلات مختلف نقشی تعیین کننده دارند. همچنانکه متفکرینی مانند ادوارد سعید نیز بر نقش عظیم اهالی فرهنگ و روشنفکران در بروز بسیاری از کج فهمیها و مشکلات اجتماعی تاکید میکنند. در مورد بسیاری از هنرمندان نیز گفتنی است که آنها به اسطورههای قدرتمندی تبدیل شدهاند که هم در میان عامه مردم و هم در میان بسیاری از نخبگان جایگاه خاصی پیدا کردهاند و به قدرتهای اجتماعی عظیمی تبدیل شدهاند. چنین قدرتهایی کار منتقدین را دشوار میکنند و مانع بزرگی برای نقد کردن هستند ولی با وجود تمامی اینها تاکید بر نقش و قدرت اجتماعی آنها بهانه خوبی برای نقد نکردن نیست چراکه با الهام از ماکس وبر میتوانیم بگوییم کار منتقد به نوعی اسطورهشکنی است و وظیفهاش نگریستن و تحلیل کردن از بیرون و با فاصله به موضوع مورد نظر است نه اینکه از درون به مساله نگاه کند؛ چرا که نگاه از درون به موضوع، به گونهای رویکرد شیفته وار را نسبت به مسایل گوناگون به وجود میآورد. اصولا باید توجه داشت که نقد واقعی نقدی است که فارغ از رویکرد «تنفر- شیفتگی» شکل میگیرد. وقتی ما میگوییم از بیرون به موضوع نگاه کنیم یعنی فارغ از «تنفر- شیفتگی» به متن- که در اینجا به مفهوم آثار آهنگساز و موزیسیقی دانان است-نگاه کنیم. در واقع ما در اینجا با متنهای موسیقی دانان سر و کار داریم نه با شخص آنها. متاسفانه در ایران همچنان که در رشتههای دیگر نیز صادق است نمیتوانیم مانند کشورهای مدرن با نگاهی با فاصله و فارغ از «تنفر- شیفتگی» به قضایا بنگریم. وی درباره اینکه چرا در اکثر هنرها مانند سینما و ادبیات شرایط نقد بسیار مهیاتر و ممکنتر از عرصه موسیقی است، گفت: البته وقتی از مشکلات نقد در حوزه موسیقی بحث میکنیم به این مفهوم نیست که وضعیت این مقوله در سایر رشتههای هنری دیگر در شرایط خیلی بهتری باشد اما در مجموع میتوان گفت که وضعیت نقد در رشتههای دیگر کم و بیش مناسبتر از عرصه موسیقی است. هم به دلیل آنکه این تلاشها از سوی منتقدان رشتههای دیگر بیشتر بوده و هم اینکه جریان نقد در سایر هنرها زودتر از عرصه موسیقی آغاز شده است. همچنانکه اشاره شد برای نقد میبایست دانش، بینش و جسارت همراه با یکدیگر باشند؛ در اینجا منظور از دانش، دانش توام با ایدئولوژی نیست. بههرحال در عرصه ادبیات، با وجود افرادی مانند رضا براهنی، عبدالعلی دستغیب و جواد اسحاقیان و در عرصه سینما با وجود منتقدینی مانند دکتر هوشنگ کاووسی، خسرو دهقان وسعید عقیقی و مسعود فراستی جریان نقد صورت جدیتری داشته است. البته یکی از دلایل دیگر ضعیفتر بودن شاخه نقد موسیقی به نسبت دیگر هنرها شرایط ویژهتری این هنر در کشورمان است. اینکه با وجود گذشت این همه سال هنوز این هنر به نوعی یک حوزه ممنوعه محسوب میشود چراکه به عنوان مثال هنوز اجازه نشان دادن ساز در تلویزیون وجود ندارد. البته در عرصه نقد موسیقی کارهایی بخصوص در برخی مجلات تخصصی موسیقی انجام شده اما در رسانههای عمومی این امر کمتر به صورت جدی انجام میشود و هنوز در این رسانهها با تعارفات و نان به هم قرض دادن بیشتر سروکار داریم. میتوان گفت که در دوران پیش از انقلاب، نقد موسیقی صورت متداولتر و عادیتری داشت؛ البته منظورم این نیست که پیش از انقلاب الزاما نقدهای فنیتری نوشته میشد اما در مجموع تداوم بیشتری داشت. مثلا نقدهایی که توسط دکتر ساسان سپنتا در مجله موزیک ایران نوشته میشد بسیار تاثیر گذار بودند یا مطالب دکتر خاچی در مجله موسیقی و حتی نوشته های دکتر هرمز فرهت در مجله تماشا نقدهای قابل توجهی بودند. در آن زمان نقد موسیقی تا حدی جا افتاده بود. نقدهای دیگری نیز در سطوحی پایینتر به نسبت آقای هرمز فرهت توسط محمود خوشنام یا امیر اشرف آریانپور نوشته میشد. با این وجود هیچ کدام از این منتقدین جایگاهی مانند جایگاه رضا براهنی را میان صنف خودشان نداشتهاند. جایگاهی که رضا براهنی در ادبیات داستانی و به ویژه شعر داشت خب جایگاه ویژهای بود. وی افزود: بعد از انقلاب نمیگویم اصلا کاری نشده است؛ مثلا جمال سماواتی نقدهایی را در مجلههایی چون آدینه و ادبستان منتشر کرده است و دکتر ساسان سپنتا نقدهایش را بعد از انقلاب در مجلاتی چون ادبستان و ماهور نیز ادامه داد؛ همچنین مجلههای «گزارش موسیقی» و «فرهنگ و آهنگ» و «هنر موسیقی» و «ماهور» نیز در این زمینه کارهایی کردهاند. که از جمله مهمترین آنها میتوانم به برخی از نوشتههای آروین صداقت کیش در فرهنگ و آهنگ، ماهور و سایت موسیقی هارمونی تاک، برخی نقدهای محسن ثقفی در مجله گزارش موسیقی (که ایشان بیشتر بر اجرای کنسرتهای مختلف نقد مینوشتند)، برخی نقدهای خسرو جعفرزاده در مجله ماهور درباره شالوده شکنی مفاهیم نادرست جا افتاده در میان اهالی موسیقی، برخی نوشتههای سعید مجیدی در مجله گزارش موسیقی درباره هنر آواز ایرانی، برخی نقدهای مهدی فیروزیان در مجله هنر موسیقی در زمینه ترانه سرایان ایران، برخی نقدهای تورج زاهدی و سعید کاشفی در مجله فیلم درباره موسیقی فیلم و برخی نقدهای مهران پورمندان در مجلات فرهنگ و آهنگ و گزارش موسیقی درباره موسیقی فیلم و موسیقیهای ترکیبی و نقدهای رو در روی علی عظیمی نژادان و سروش ریاضی با هنرمندان مختلف در مجله گزارش موسیقی اشاره کنم. به عنوان مثال من با همکاری مهران پورمندان (متخصص آموزش موسیقی از فرانسه) دو گفتوگوی رو در رو با کریستف رضاعی و کامبیز روشن روان در مجله گزارش موسیقی داشتیم که در هر دو گفتوگو برخلاف رویه متداول با رویکری بیرونی و انتقادی با این موسیقی دانان مواجه شدیمبه عنوان مثال در گفتوگو با آقای روشن روان من سمفونی فلک و الافلاک ایشان را از زوایای مختلف نقد کردم که فکر میکنم برای نخستین بار بود که این امر انجام میشد. همچنین من و سروش ریاضی با همین رویه و رویکرد گفتوگوهای انتقادی زیادی را با بسیاری از هنرمندان و پژوهشگران موسیقی مانند دکتر ساسان فاطمی، میلاد کیایی، فریدون شهبازیان، شاهین فرهت، حسین خواجه امیری، پری زنگنه و نسلهای جدید تری مانند پیمان سلطانی و احمد رضا اسماعیلی و دیگران انجام دادیم که میشود گفت نخستین مواجه رو در رو و انتقادی با موسیقی دانان ایرانی پس از انقلاب بود که پیش از آن سابقهای نداشت. البته خود من علاوه بر نقدهای رو در رو با نوشتن مقالات بسیاری در مجلات و سایتهای مختلف با رویکردی بیرونی بسیاری از کارهای موسیقی دانان و ترانه سرایان ایرانی چون حنانه، دهلوی، شهرام ناظری، شجریان، پورتراب، نادرمشایخی، جواد لشگری، سیمین بهبهانی، معینی کرمانشاهی، کیهان کلهر، اسماعیل واثقی، واروژان و... را مورد ارزیابی قرار دادهام. عظیمینژادان در ادامه افزود: مشکل دیگری در حوزه نقد موسیقی وجود دارد این است که همان معدود افرادی که نقد میکنند نه تنها تشویق نمیشوند که به نوعی مورد تنبیه هم قرار میگیرند. بسیاری از اهالی موسیقی معمولا از واژههایی مانند «نقد منصفانه» استفاده میکنند ولی متاسفانه نمونههایی وجود دارد که در آن با وجود استفاده از چارچوبهای صحیح نقد اما همانها نیز سرکوب میشوند. متاسفانه هیچگاه نقدهای منتقدان مورد تحلیل قرار نمیگیرد تا بدانیم این نقدها تا چه میزانی صحیح و تا چه اندازه جای ایراد دارند. متاسفانه در سالهای اخیر در بسیاری از رسانهها بیش از اندازه با موسیقی به صورت غیرتخصصی و گزارشی عمل شد و به سمت نگاههای شیفتهاور حرکت کردهاند و متاسفانه هرچه که به پیش میرویم متوجه میشویم که این رویکرد شیفتهوار و تجلیل وار سطحی دارد حالت عمومی تری پیدا میکند. همان رویهای که آقای علی دهباشی در برگزاری بزرگداشتها و تجلیلهای بیشمار در این سالها مرسوم کرد که به نظر من خود ایشان با وجود برخی خدمتهایی که در عرصه انتشار مجلات وزینی چون کلک و بخارا انجام داده است اما در زمینه رواج فرهنگ سطحی و غیرعلمی مدح و تجلیل ضربههای زیادی به فرهنگ، ادب و هنر ایرانی زده است و رویه ایشان و جریان قوی اجتماعی حامی ایشان فرسنگها از فضای مدرن نقد و تحلیل به دور هستند و متاسفانه این رویه که زمانی هواخواه زیادی نداشت حتی به شدت از جانب اهالی فرهنگ مورد انتقاد قرار میگرفت امروزه بسیار مورد تجلیل قرار میگیرد که این خود آفت بزرگی برای جامعه فرهنگی ماست.
۱۳۹۶/۱۱/۲۵ ۰۸:۱۴:۲۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]
صفحات پیشنهادی
متولیان جرات برنامهریزی برای موسیقی را ندارند/ اکثر خوانندگان سنتی؛ پاپخوان شدهاند/شجریان و ناظری؛ تنها خوا
داریوش پیرنیاکان در گفتگو با ایلنا متولیان جرات برنامهریزی برای موسیقی را ندارند اکثر خوانندگان سنتی پاپخوان شدهاند شجریان و ناظری تنها خوانندگانِ مستقلِ امروز تا زمانیکه یک موضوع به رسمیت شناخته نشود متولیان امر هم جرات نخواهند کرد برای آن موضوع برنامهریزی بلندمدت داشتهچرا زنان در برخی استانها اجازه نوازندگی ندارند/ رسانه ملی مهمترین ناقض حقوق هنرمندان است/گرامیداشت یاد و نام
حمیدرضا نوربخش در جشن خانه موسیقی چرا زنان در برخی استانها اجازه نوازندگی ندارند رسانه ملی مهمترین ناقض حقوق هنرمندان است گرامیداشت یاد و نام استاد شجریان عکس مدیرعامل خانه موسیقی در جشن این نهاد صنفی درباره مسائلی چون گرامیداشت استاد شجریان عدم اجازه نوازندگی زنان در برخی اپس از چهار سال هنوز اهالی موسیقی پاپ مجمع عمومی تشکیل ندادهاند/دولت لغو کنسرتها را پیگیری میکند
مدیرعامل خانه موسیقی اعلام کرد پس از چهار سال هنوز اهالی موسیقی پاپ مجمع عمومی تشکیل ندادهاند دولت لغو کنسرتها را پیگیری میکند چهار سال است کانون خوانندگان و هنرمندان موسیقی پاپ در خانه موسیقی راهاندازی شده و این دوستان عزیز خودشان باید جمع بشوند و مجمع عمومی تشکیل بدهند کانبزرگداشت ناصر فرهودی / متاسفانه بذر فتنه در حوزه موسیقی زیاد شده است
بزرگداشت ناصر فرهودی متاسفانه بذر فتنه در حوزه موسیقی زیاد شده است در شب بزرگداشت زندهیاد ناصر فرهودی مدیر استودیو پاپ از سردیس این هنرمند با نام جایزه ناصر فرهودی که به برترینهای صدابرداری تعلق میگیرد رونمایی شد آفتابنیوز سید عباس سجادی مدیرعامل بنیاد آفرینشهای هنریموسیقی مقامی باید تحت نظارت میراثفرهنگی قرار گیرد/هنرمندان موسیقی مقامی از ظروف سفالی ارزشمندتر هستند
محمد حقگو در گفتوگو با ایلنا موسیقی مقامی باید تحت نظارت میراثفرهنگی قرار گیرد هنرمندان موسیقی مقامی از ظروف سفالی ارزشمندتر هستند باید در قوانین تجدید نظر شود و بخش موسیقی مقامی تحت نظارت میراث فرهنگی نیز قرار گیرد و برای راویان مقامها شناسنامه هنری صادر شود به خدا ارزش اینهیچ ممنوعالفعالیتی در حوزه موسیقی نداریم/گرفتن مجوز اماکن برای کنسرتها برعهده مدیران سالنهاست/اجرای کنسرت د
علی مرادخانی در یک گفتوگوی اینترنتی مطرح کرد هیچ ممنوعالفعالیتی در حوزه موسیقی نداریم گرفتن مجوز اماکن برای کنسرتها برعهده مدیران سالنهاست اجرای کنسرت در دانشگاهها ممنوع نیست امروز هنرمند ممنوعالفعالیت نداریم مثلا آثار محمدرضا شجریان مجوز گرفته و بازهم میگیرد و ما امیدواربرخی در تئاتر گیشه پرست شدهاند
برخی در تئاتر گیشه پرست شدهاند عمارت ارغنون جشن تولد هفتاد سالگی فرهاد ناظرزاده کرمانی محقق پژوهشگر و مدرس تئاتر همزمان با افتتاحیه عمارت نمایشی ارغنون با حضور “مهدی شفیعی” مدیر کل مرکز هنرهای نمایشی ایران برگزار شد به گزارش جهان اقتصاد داریوش اسدزاده مریم معترفاستمداد خانه موسیقی برای ساماندهی حوزه نشر
استمداد خانه موسیقی برای ساماندهی حوزه نشر خانه موسیقی با انتشار فراخوانی از ناشران موسسات فرهنگی و هنرمندانی که طرح و ایدهای برای ساماندهی حوزه نشر موسیقی دارند دعوت به همکاری کرد به گزارش ایلنا خانه موسیقی با انتشار متنی در سایت خود با عنوان «استمداد خانه برای ساماندبرخی فیلمسازان برای شغل دوم و سوم راهی خیابانها شدهاند
نامه یک مستندساز به وزیر ارشاد برخی فیلمسازان برای شغل دوم و سوم راهی خیابانها شدهاند آقای وزیر بسیار کوتاه عرض میکنم حال اهالی فرهنگ و هنر خوش نیست و متاسفانه گرفتار همان مشکلات سالهای پیش هستند و هنوز توان سرپا ایستادن ندارند به گزارش خبرنگار ایلنا مرتضی جذاب فیلمساز عهنوز امضای شهردار رشت خشک نشده برخی در حال تعرفه نیرو هستند/ با جمشیدپور برخورد میشود/تبدیل رشت به قطب گردشگر
گیل نگاه پنجمین جلسه کمیسیون فرهنگی شورای رشت عصر امروز در ساختمان شورای رشت برگزار شد به گزارش روابط عمومی شورای شهر رشتT رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر رشت در این جلسه با تبریک به مناسبت هفته نیروی انتظامی وانتخاب مسعود کاظمی بهعنوان شهردار لاهیجان اظهار کرد امیدواریم ح-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها