واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: ملیکا شریفینیا را خیلی بیشتر از آنکه به سبب بازی در نقشهای مختلفش در مجموعههای گوناگون و فیلمهای سینمایی به یاد بیاوریم، با نام و وابستگی خانوادگیاش میشناسیم.
او دختر دو نفر از بازیگران یک نسل قبلتر سینما و تلویزیون است؛ محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان. از قضا ملیکا و خواهرش (مهراوه) به عادت مادرشان و درست برخلاف پدر، به بازیگرانی کمکار و گزیدهسنج در عالم هنر تبدیل شدهاند و نقشهایی معدود و باوسواس را برای بازی انتخاب میکنند. او گرچه از دوران کودکی با تصویر و دوربین و بازیگری بزرگ شده، اما مخاطبان تلویزیون عموما او را با ایفای نقش در مجموعههایی چون «شمسالعماره» و «آشپزباشی» میشناسند. حالا شریفینیا در انتخابی متفاوت، در فصل جدید محله گل و بلبل ایفاگر نقش نازخاتون شده است و در نقش همسر گلدون خان (با بازی امیرمحمد متقیان) چهار بچه کوچک عروسکی هم دارد. چگونگی قبول بازی در این نقش و تجربه کار کودک، بهانه گفتوگوی ما با او بود.
پیشنهاد بازی در مجموعهای مختص کودکان چطور به شما داده شد؟ براساس چه معیاری برای بازی در نقش نازخاتون انتخاب شدید و دلیل قبول آن توسط خودتان چه بود؟ من از همان دوران نوجوانی به کار کودک علاقه داشتم؛ رشته تحصیلی خودم هم گرافیک است و مدتی کار تصویرسازی کتاب کودک انجام میدادم و لذا این حوزه همواره جزو دغدغههایم بوده است. از زمانی که سن و سال کمتری داشتم، نقشهای مختلفی در ژانر کودک به من پیشنهاد میشد، ولی هیچکدام برایم امتحان پس نداده بودند و شاید به نوعی میترسیدم که آن نقشها را قبول کنم و جلوی دوربین بروم. وقتی بازی در مجموعه «محله گل و بلبل 2» به من پیشنهاد شد، از آنجا که کار قبلا در سری نخستش امتحان خود را پس داده بود و زیر سایه حضور عمو پورنگ، مخاطبان از تماشایش راضی بودند، میدانستم که میتوانم نقشآفرینی تاثیرگذاری را داشته باشم و از طریق این کار درست و استاندارد، شانس خود را در عرصه کودک محک بزنم. در کنار این قضیه، همبازی شدن با عروسکها هم در این مجموعه برایم جذابیت دیگری داشت و اصولا گفته میشود کار کودکی که از حضور عروسکها استفاده کند، موفقتر میشود و بچهها هم بیشتر دوستش دارند، لذا این تجربه را پذیرفتم و از این بابت واقعا خوشحالم. ترس و نگرانی هم داشتید؟ از این بابت که در این قالب تازه نتوانید خوب ظاهر شوید یا مخاطبان کودک قبولتان نکنند؟ بله، خیلی زیاد. ابتدا خیلی نگران بودم، چون فضا را نمیشناختم. فقط میدانستم که دلم میخواهد کار کودک انجام بدهم، ولی نمیدانستم آیا میتوانم وارد این گروه بشوم و در آن موفق باشم یا نه. با این حال با گذشت مدتی کوتاه ترسهایم برطرف شد و متوجه شدم که یکی از بهترین تصمیمهایم را گرفتهام. در این مجموعه مادر چهار فرزند عروسکی هستید. ارتباط برقرار کردن با این شخصیتها چه احساسی دارد؟ احساس خیلی خوبی است؛ بخصوص اینکه من آدمی هستم که حیوانات را هم خیلی دوست دارم و اصولا با هر موجود زنده و حتی غیرزندهای خیلی زود ارتباط برقرار میکنم؛ برایشان اسم میگذارم و هر چیزی برایم هویت خاص خودش را دارد. بهعنوان مثال، الان میتوانم با همین حبه قندی که روی میز است، گفتوگویی داشته باشم و این ارتباط با عروسکها برایم خیلی جذاب است. عروسکگردانهایمان هم همیشه این نکته را به من میگویند که تا به حال هیچ بازیگری را ندیدهایم که مثل تو حتی در پشت صحنه ارتباطش را با عروسکها ادامه دهد. این عروسکها انگار بچههای خودم هستند و حتی گاهی احساس میکنم که نکند سردشان شود و واقعا برایم دوستداشتنی هستند. شما از جمله بازیگرانی هستید که از دوران کودکی کار بازیگری را تجربه کرده و دورادور با فضای تلویزیون و سینما آشنا بودهاید. این شناخت در دوران جوانی و آغاز کار حرفهای چقدر به کمک شما آمده است؟ این آشنایی قطعا کمککننده است، اما نکته اصلی ایناست که کار کودک فضایی کاملا متفاوت دارد. من تا پیش از این همه نقشهایی که بازی کردهام یا خیلی جدی بوده، یا حتی اگر فضایی کمدی داشتند هم باز مختص بزرگسالان ساخته شده است. تنها یک کار را در فضای گروه سنی نوجوانان انجام دادم؛ «افسانه پوپک طلایی» که البته آن هم باز بهرغم افسانهای بودنش، فضایی جدی داشت. هیچکدام از این فیلمها و مجموعهها را نمیشود با مجموعهای چون «محله گل و بلبل» مقایسه کرد. فضای جلوی دوربین و پشت صحنه و همه ضوابط آن کاملا شاد و کودکانه است؛ ما در اینجا به زبان نسلی دیگر صحبت میکنیم و نهایت تلاشمان این است که شبیه همین مخاطبان کودک باشیم تا ما را بپذیرند و حرفهایمان را بفهمند. یکی از رویکردهای اصلی برنامه، توجه به فضاهای مجازی و آموزش استفاده بهتر از آن است. خودتان چقدر اهل فضاهای مجازی هستید؟ خیلی کم. البته زمانی بسیار فعال بودم و بعد کمکم آن را کنار گذاشتم. اصولا همهچیز را وقتی تازه است، بیشتر میل دارم که تجربه کنم. اوایل وبلاگنویسی میکردم، اما الان در طول روز ممکن است حتی نیم ساعت هم در فضاهای مجازی نباشم؛ البته منظورم شبکههای ارتباطی چون تلگرام نیست و کلا هم آدمی نیستم که ساعتها در گوشی تلفن همراهم گیر کنم، چون به نظرم این کار نوعی وقت تلف کردن است. در دوران نوجوانی بارها پیش میآمد که ساعتها درگیر یک بازی اینترنتی شوم و بعد میفهمیدم که چه کار بیهودهای میکردم. لذا سعی میکنم فاصلهام را با فضاهای مجازی حفظ کنم و الان به این نتیجه رسیدهام که جذابیتهای دنیای واقعی برایم خیلی بیشتر و ارزندهتر است.
با وجود این، رویکردی را که محله «گل و بلبل2» نسبت به فضاهای مجازی و بخصوص آموزش استفاده از آن برای کودکان دارد، برنامه را موفق ارزیابی میکنید؟ بسیار زیاد. این را براساس بازخوردهایی میگویم که خودم دریافت کردهام یا نظراتی که مخاطبان در گروهها و صفحات مجازی برایمان میگذارند. من حتی یک نظر منفی را هم نسبت به این کار ندیدهام و اگر هم نظر منفیای بوده، نسبت به خودمان و مشکلات شخصی با خود بازیگر بوده، نه به کلیت کار. در مجموع بازیگر کمکاری هستید؛ بخصوص در تلویزیون و حتی در سینما هم امسال کاری را با بازی شما شاهد نبودیم. دلیل این قضیه چیست؟ گویا من هم دچار آن پیشبینی عجیب و غریب شدهام و بعد از جایزه سیمرغی که دو سه سال پیش دریافت کردم یکباره در سینما کمکار شدم. نمیدانم دلیلش چیست. شاید فکر میکنند وقتی جایزه میبری توقعت از نقشها بالاتر میرود یا دستمزد بیشتری میخواهی و توقعاتی از این دست؛ البته من در این مدت در چند کار متعلق به سینمای هنر و تجربه ایفای نقش کردم که در نوبت اکران هستند و در نتیجه کمکار نبودهام. سال گذشته هم در تلویزیون در مجموعه «حالت خاص» بازی کردم که کار بامزهای بود و خودم دوستش داشتم، اما نمیدانم چرا خیلی دیده نشد. پیشنهادات مختلف کاری دارم، حتی در حوزه تئاتر، اما فعلا درگیر محله و گل و بلبل هستم و سایر وقتهای بیکاریام را هم به نقاشی میگذرانم. به سینما همچنان علاقهمندم و اگر کاری خوب باشد، چرا قبول نکنم؟ تلویزیون هم که خب بحثش جداست و طیف مخاطب بیشتر و ضریب نفوذ فراگیرتری دارد؛ درمجموع کار خوب را میپسندم و اگر پیشنهاد خوبی ببینم، حتما بررسیاش میکنم. زهرا غفاری
یکشنبه 10 اردیبهشت 1396 ساعت 06:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 273]