واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: رسول صدرعاملی، کارگردان متین، توانا و شناخته شده سینمای ایران یکی از آن فیلمسازانی است که همواره نگاهی همراهیکننده با جامعه داشته و میتوان تعهدش نسبت به مسائل و موضوعات اجتماعی و دغدغههای قشرهای مختلف مردم، از نوجوانان و جوانان تا بزرگسالان را در فیلمهای مختلف و شاخص کارنامه او ردیابی کرد. شاید انتخاب این فیلمساز به سمت دبیری جشنواره فیلم حسنات هم بیربط به این خصیصه سینمایی و دیدگاه اجتماعی او نباشد. موضوعات مهم این رویداد که مواردی چون احسان، نیکوکاری، کارهای حسنه و همدلی و همیاری میان مردم را دربرمیگیرد، در فیلمهای صدرعاملی با زبانی هنرمندانه مطرح شده، از گلهای داوودی تا سهگانه او درباره نوجوانان و سهگانهاش درباره زیارت.
در بحبوحه جشنواره حسنات که بتازگی با معرفی برگزیدهها در اصفهان به کار خود پایان داد، فرصتی کوتاه دست داد تا میان مشغلهها و گرفتاریهای فراوان صدرعاملی (دبیر جشنواره) با او گپ و گفتی درباره این رویداد و البته نبود مفاهیم و موضوعات ارزشمندی چون احسان و نیکوکاری در سینمای ایران داشته باشیم. قابل ذکر است که این مصاحبه سر مزار زاون قوکاسیان، نویسنده و منتقد فقید سینمای ایران و پایهگذار جشنواره حسنات و هنگام ادای دین هنرمندان و اهالی رسانه به جایگاه او انجام شد. جشنواره حسنات اصلا چطور شکل گرفت؟ سال 1390 زاون قوکاسیان ـ منتقد و پژوهشگر فقید سینمای ایران ـ ایدهای به ذهنش میرسد که چطور میشود یک جشنواره مستقل بدون تکیه بر نهاد و بودجه دولتی برگزار کند. بنابراین با دوستان موسسه کانون نشر و ترویج فرهنگ اسلامی حسنات اصفهان از موسسههای خیریه فعال در حوزه فرهنگی صندوقهای قرضالحسنه استان اصفهان وارد مذاکره میشود. اتفاقا اول کار خیلی هم تقابل ایجاد میشود، چون زاون یک مرد ارمنی بود و خیلیها او را نمیشناختند، اما زاون اینقدر خوب بود که خودش را در کوتاهترین مدت میشناساند. یعنی حضور، نگاه، حرف و لبخندش دلنشین بود و باعث جذب میشد. از همه مهمتر دانش سینمایی زاون است که خیلی زیاد بود. زاون آدمی بود که بیشترین اطلاعات سینمایی را داشت، اما هیچجا اسمش نبود. شما در هیچ تیتراژ فیلمی اسمی از او نمیبینید. به هرحال جشنواره حسنات سال 90 شکل گرفت و چنان ساختار محکمی داشت که از همان دوره اول به یک جشنواره کاملا جدی سینمایی تبدیل شد که وظیفه اصلی آن استعدادیابی در زمینه سینما و فیلمسازی است. بحث استعدادیابی واقعا در این جشنواره اتفاق میافتد یا حالا که دبیر این رویداد هستید، این مورد را عنوان میکنید؟ نه، واقعا این موضوع وجود دارد. فقط کافی است نگاهی به کارنامه جشنواره در این سالهای برگزاری که من در آن حضور نداشتم داشته باشید، آنوقت میبینید همه برندگانی که در این پنج دوره بودند، فیلمسازان موفقی شدهاند. احسان و نیکوکاری که از مهمترین محورهای جشنواره حسنات محسوب میشود، موضوع خیلی خوبی است ... و خیلی گسترده. این جشنواره موضوعاتی چون حقوق شهروندی، همدلی، همراهی و محیط زیست را هم دربرمیگیرد. بله، اما سوالم اینجاست که این موضوعات و بویژه احسان، نیکوکاری و سنت خیراندیشی، دوستی و همدلی میان مردم فقط باید منحصر به جشنواره حسنات باشد؟ آیا نباید این موضوعات نیک و پسندیده را در فیلمهای سینمای حرفهای هم ببینیم؟ چرا در فیلمهای انبوهی که میسازند، کمتر سراغ چنین مضامینی میروند؟ برای اینکه در سینمای حرفهای خیلی سعی میکنند با موج، فیلمسازی کنند. درواقع جشنواره فیلم فجر هر فیلمی را که بهعنوان بهترین اثر تعیین و معرفی میکند، متاسفانه سال بعد بیشتر فیلمها شبیه آن فیلم میشوند که این خیلی بد است. آیا نمیتوان این مفاهیم ارزشمند را به اقتضای فضا و قصه در فیلمها ترویج داد؟ به نظرم یکی از ماموریتهای جشنوارهای مثل حسنات همین است؛ یعنی ترویج این مفاهیم در قالب سینمایی خودش و نه در قالب نصیحت، توصیه، اندرز و نگاه از بالا. باید بشود این مفاهیم را در شکل و شمایلی کاملا آرتیستیک و هنرمندانه به دل جامعه برد. اساسا هدف از این نگاه و این جریان این است که مردم را در دل این همه دلتنگیها و غبار و عصبیتی که هست، وادار کرد که به مهربانی فکر کنند. شما هم معتقدید که این عصبیت به میزان خیلی زیادی به فیلمهای سینمای ما راه پیدا کرده و آن موضوعات و مفاهیم نیکو و ارزشمند دیگر را کنار زده یا خیلی کمرنگ کرده است؟ بله، کاملا این عصبیت به فیلمهای ما هم منتقل شده است، به همین دلیل است که میگویم ماموریتی که زاون برای این جشنواره تعریف کرد، الان مثل رودخانه زایندهرود حرکت میکند و جریان دارد. البته زایندهرود که این روزها حال اصلا خوشی ندارد و خشک است. واقعا متاسفم. البته تصویری که من از زایندهرود دارم، همیشه پرآب است از زمانی که خشک شده، هیچوقت کنارش نمیروم. به نظرم زایندهرود، همیشه زایندهرود خواهد بود، با اینکه مدتی است به دلیل سیاستهای غلط این اتفاق افتاده است. من واقعا برای آن کسی که این تصمیم را گرفت، متاسفم. او با این تصمیم هم به خودش خیلی ظلم کرد و هم به همه مردم. بگذریم، اما ماموریت جشنواره فیلم حسنات کاملا روشن است و ساختار دارد. ما هم سعی میکنیم به همین ساختار تکامل بدهیم و آن را بهروز کنیم. دورههای آموزشی که امسال ما در طول جشنواره داشتیم، خیلی زیاد بود. این دورههای آموزشی فقط محدود به این جشنواره نبود و در طول سال هم تداوم خواهد داشت. خارج از دنیای فیلم، موضوعاتی چون احسان، نیکوکاری، همدلی و همیاری و گفتار و رفتار حسنه در فضای سینمای ما و میان برخی سینماگران هم کمرنگ شده است. این مساله را قبول دارید؟ دقیقا. باید برای برون رفت از این وضعیت و بهبود روابط و حاکمیت احسان، نیکوکاری و همدلی در سینمای ایران چه کرد؟ اساسا امید در سینمای ایران کمرنگ شده و باید سعی کنیم فضا را به سمت امیدواری و نیکوکاری ببریم. جشنوارههای اینچنینی میتوانند تلنگری در این خصوص بزنند؟ به نظرم اگر حسنات کار خودش را بکند، بهتر است و نباید خیلی تاکید داشته باشد که مسیر سینمای ایران را عوض کند. اگر این جشنواره با این موضوعات و مفاهیم بطور بالقوه موفق و بتواند صاحب جایگاهی شود که هر فیلمساز جوان احساس کند میتواند با ساختن فیلم درست و ارائه آن به این جشنواره حتما دیده شود، موفقیت بزرگی به دست خواهد آمد و به هرحال تاثیراتش را در اشاعه این مفاهیم هم در سینما و هم در جامعه خواهد گذاشت. شما از آن دست فیلمسازانی هستید که در فیلمهایتان همواره به موضوعاتی چون احسان، نیکوکاری و کارهای خیرخواهانه پرداختهاید. چرا مدتهاست فیلم نساختهاید؟ شش سال است که فیلم نساختهام، اما امیدوارم در سال 96 و بعد از عید بتوانم یک فیلم کار کنم. چشمههایی از احسان و نیکوکاری از سینمای کشوری مسلمان و صاحب فرهنگی غنی و ارزشمند انتظار میرود بسیار بیشتر از اینها به مفاهیم و موضوعاتی چون احسان و نیکوکاری بها بدهد و در قالب فیلمها به آنها بپردازد تا اشاعهدهنده و مروج این موارد در سطح جامعه باشد. جا دارد در این سالها و روزهایی که سینمای ما مسیر مفاهیم و خصایل نیکو را کمی گم کرده و به سمت نمایش سیاهیها رفته، یادی از نمونههای خوب در این زمینه کنیم، از فیلمهای فیلمسازانی چون مجید مجیدی، عباس کیارستمی، رضا میرکریمی و کمال تبریزی بهعنوان مثال تا فیلمهای سینمای دفاع مقدس که پر از نمونههای مفاهیم والای انسانی بود. همینطور بهعنوان نمونه فیلمهایی چون بید و باد، فرزند چهارم، پسر مریم، وقتی همه خواب بودند، مهر مادری، بوسیدن روی ماه، باشو غریبه کوچک و پابرهنه در بهشت که چشمههایی از احسان، نیکوکاری و همدلی و همیاری در آنها به چشم میخورد. علی رستگار
شنبه 21 اسفند 1395 ساعت 11:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]