واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: ساخت سریالهای تلویزیونی درباره انقلاب اسلامی، یکی دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و درواقع مدیران تلویزیون خیلی زود به این فکر افتادند که از قصهگویی و جذابیتهای آن برای پرداختن به انقلاب اسلامی استفاده کنند. در نتیجه تا امروز سریالهای زیادی درباره انقلاب ساخته شده و عمدتا در ایام دهه فجر از تلویزیون به نمایش درآمده است.
یکی از اولین سریالهای انقلابی تلویزیون که بهمن 1359 از تلویزیون پخش شد، «شاهدزد» نام داشت که کارگردانی آن را احمد نجیبزاده و مسعود پورقنبری بهعهده داشتند. ازجمله سریالهایی که در دهه 60 از تلویزیون به نمایش درآمد، میتوان به «اشک تمساح»، مجموعه اپیزودیک «اولینبار که در انقلاب شرکت کردم» که به کارگردانی پنج کارگردان ساخته شد، سریال «طبل توخالی»، «خبرنامه»، «موجشکنان»، «راز» و «در انتهای شب» اشاره کرد که شاید برخی از این سریالها را کمتر به خاطر بیاوریم. روند تولید سریالهای انقلابی در دهه 70 نیز ادامه پیدا کرد تا به امروز رسید. در ادامه به برخی از متفاوتترینها اشاره شده است: شاه قلابی احمد نجیبزاده اولین کارگردانی است که به سریالهای انقلابی توجه نشان داد و در دهه 60 چند سریال با این مضمون ساخت، اما «طبل تو خالی» به واسطه داستان جذاب و ساختار به نسبت حرفهایتر با استقبال بیشتری مواجه شد. این سریال، داستان یکی از سلطنتطلبان به نام اتابکی است؛ او بعد از انقلاب با یکی از هنروران تئاتر آشنا میشود که بشدت به محمدرضا پهلوی شباهت دارد. اتابکی با شایعهسازی درباره حضور شاه در ایران، مردم و حتی کسانی چون سفرای انگلیس و آمریکا را به دیدن شاه دعوت میکرد، غافل از اینکه شاه قلابی دندانش گرد میشود و دستمزد کلانی از او طلب میکند. تاثیرگذاری روایت غیرخطی بعد از سریالهای متعددی که قصههایی ساده را به شکل خطی و مستقیم روایت میکردند، داوود میرباقری در دومین تجربه تلویزیونیاش، سریالی به نام «رعنا» که بیتردید یکی از ماندگارترین سریالهای تلویزیون درباره انقلاب است را در دستور کار قرار داد. «رعنا» داستان زنی به همین نام است که پسرش در جریان حوادث انقلاب ناپدید شده و حالا در مسیر یافتن فرزند به حقایقی درباره گذشته پی میبرد. «رعنا» که حوادث انقلاب را با نگاهی عمیق و انسانی به تصویر میکشد، با استفاده از تکنیک فلاشبک از نظر ساختاری یکی از متفاوتترین سریالهای انقلابی است، اما موفقیتش را بیش از هر چیز مدیون بازیهای پرحرارت بازیگران و موقعیتهای پرکشش است. انقلاب به روایت عشق عشق که به قول حضرت حافظ از هر زبان که بشنوی نامکرر است، در بستر رخدادهای انقلاب در قالب سریالهای تلویزیونی بارها روایت شده، اما جلیل سامان در این زمینه رتبه نخست را با خلق سریالهای «پروانه» و «ارمغان تاریکی» به خود اختصاص داده است. هر دو سریال، قصه آدمهایی را روایت میکنند که در مسیر مبارزات انقلابی، عشق و دلبستگی را تجربه میکنند و عشق برای آنها نگاهی نو، مسیری تازه و زیستی متفاوت را به ارمغان میآورد. سامان در هر دو سریال بخوبی سالهای انقلاب را بازنمایی میکند و در فضاسازی این دوره تاریخی، موفق عمل میکند. همچنین در ارائه شخصیتهایی متفاوت و قوامیافته نیز موفق است، چراکه حتی تغییر نگاه و ایدئولوژی از عمق و غنای شخصیتهای او نمیکاهد. «ارمغان تاریکی» درباره دانشجوی عکاسی به نام مجید است که در اوایل انقلاب جذب یکی از سازمانهای سیاسی شده و ماموریت مهمی به او واگذار میشود، اما عشق، مسیر این ماموریت را دگرگون میکند. «پروانه» داستان دختری از خانوادههای اشرافی است که ضمن آشنایی با یک جوان انقلابی، دچار تغییر و تحول میشود. سامان این روزها در حال تولید سریال دیگری با همین مضمون است و اگر مشکلات و سختگیریهای این کارگردان نبود چهبسا، دهه فجر امسال این سریال که فعلا «نفس» نام دارد، از تلویزیون پخش و سهگانه این کارگردان درباره انقلاب کامل میشد. انقلاب در بستر تاریخ سریالهای متعددی با نگاه تاریخی به مقوله انقلاب پرداختهاند و محمدرضا ورزی پیشگام این عرصه است؛ او تاکنون در دو مجموعه تلویزیونی به وقایع انقلاب اسلامی ایران پرداخته و دوره حکومت پهلوی دوم را بازسازی کرده است؛ سریال «پدرخوانده» که رخدادهای دهه 50 و انقلاب اسلامی ایران را از نگاه شاپور ریپورتر با بازی احمد نجفی روایت میکند و سریال «معمای شاه» که حکومت پهلوی دوم را از زمان به قدرت رسیدن تا سقوط این خاندان به نمایش میگذارد. در هر دو سریال، کارگردان بر رخدادهای تاریخی تاکید و تمرکز کرده و اگر قصه یا روایتی در سریال میگنجاند، به بهانه ایجاد محملی است برای تورق کتاب تاریخ و بازنمایی اتفاقات و ماجراها. معمای انقلاب سریالهای تلویزیون در ژانرهای مختلف و با روایتهایی متنوع به انقلاب پرداختهاند که یک نمونه قابل توجه از آنها «یک مشت پر عقاب» است به کارگردانی اصغر هاشمی. این سریال یک ملودرام خانوادگی است که ماجرایی معمایی را در بستر انقلاب روایت میکند. معمای «یک مشت پر عقاب» با مرگ یک دختر جوان شکل میگیرد و در ادامه سرنوشت تکتک اعضای خانواده این دختر به نوعی با انقلاب پیوند میخورد. انقلاب در تونل زمان گذشت زمان و دور شدن از رخدادهای سال 57 و انقلاب اسلامی ایران، سازندگان آثار نمایشی را به سمت انعکاس زوایای تازهتر و موثرتر از این برهه تاریخی سوق داده است. از این جمله آثار، سریال «انقلاب زیبا» است که زندگی دختری به نام زیبا را در دنیای امروز به نمایش میگذارد، اما به بهانه یک داستان عاشقانه، او به گذشتهای تلخ پرتاب میشود تا جنبهای تاریک و سیاه از دوران حکومت پهلوی به نمایش درآید. زیبا که بعد از سالها پدرش را ملاقات میکند، قصد ازدواج دارد، اما در داستانی پیچیده و درهمتنیده، مشخص میشود پدر زیبا از ماموران عالیرتبه ساواک بوده و عامل به شهادت رسیدن مردی است که حالا پسرش از زیبا خواستگاری کرده! «انقلاب زیبا» داستانش را در تونل زمان روایت میکند و ماجرا را مانند قطعات پازل در کنار هم قرار میدهد تا در پایان تصویری کامل و درست از ماجرا در ذهن مخاطب شکل بگیرد. انقلاب در مسیر زندگی در میان سریالهای تلویزیونی آثاری چون «در چشم باد»، «کیمیا» و «گذر از رنجها» تقریبا از یک زاویه اما با پرداختی متفاوت به انقلاب توجه داشتهاند؛ این سریالها در مسیر زندگی قهرمانها به بزنگاه انقلاب اسلامی ایران میرسند و این دوران ویژه را به اندازه بضاعت و ضرورتهای قصه بررسی میکنند. «در چشم باد» به کارگردانی مسعود جعفریجوزانی، حوادث تاریخی ایران را در سه دوره پایان حکومت قاجار، دوره پهلوی و جنگ تحمیلی روایت میکند و هرچند به صورت مستقیم وقوع انقلاب اسلامی و پیروزی آن را نمایش نمیدهد، اما زمینههای بروز انقلاب را مورد بررسی قرار میدهد. سریال «کیمیا» که به کارگردانی جواد افشار ساخته شده، ضمن روایت زندگی دختری به نام کیمیا، مبارزات مردمی و درنهایت پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به نمایش میگذارد. این سریال در مقایسه با سریال «در چشم باد» در سالهای دهه 50 و پیروزی انقلاب اسلامی ایران توقفی طولانیتر دارد و جزئیاتی بیشتر از آن دوران به نمایش میگذارد.اثر دیگری که انقلاب را در مسیر زندگی قهرمانش نمایش میدهد، «گذر از رنجها» به کارگردانی فریدون حسنپور است. در این سریال تاثیر انقلاب بر روند عادی و جاری زندگی آدمها نمایش داده میشود و اینکه مردم ایران در جای جای این سرزمین بزرگ حتی در شهرهای دور و کوچک نیز با انقلاب همراه بودهاند. انقلاب برای کودکان تعداد سریالهای انقلابی تلویزیون بیشتر از آن است که بتوان در این مجال حتی فهرست کاملی از آنها ارائه کرد، اما در میان این آثار، دو نمونه قابل توجه وجود دارد که مخاطبان کودک و نوجوان را مدنظر قرار دادهاند؛ سریال عروسکی «چاق و لاغر» و سریال «زیر لب بشمار» که اولی سه فصل از آن ساخته شد و هر بار ماجراهای دو کارآگاه خصوصی، یکی چاق و دیگری لاغر را نشان میداد که از سوی رئیس بزرگ دستور داشتند جشنهای دهه فجر را برهم بزنند و همیشه هم در انجام ماموریت ناموفق بودند. سریال «زیرلب بشمار» هم ماجرای چند بچه مدرسهای است که میخواهند درباره انقلاب فیلم بسازند و بازیهای روان چند نوجوان بعلاوه شیوه کارگردانی از این سریال یک اثر قابل توجه ساخته است. آذر مهاجر رادیو و تلویزیون
چهارشنبه 20 بهمن 1395 ساعت 03:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]