محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829530354
آرای دانشمندان فریقین درباره اهل بیت(ع) در حدیث ثقلین - بخش دوم و پایانی جداناپذیری اهل بیت و قرآن تا قیامت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: آرای دانشمندان فریقین درباره اهل بیت(ع) در حدیث ثقلین - بخش دوم و پایانیجداناپذیری اهل بیت و قرآن تا قیامت
مراد از اهل بیت در آیۀ تطهیر و حدیث ثقلین آن افرادند که همانند قرآن معصوماند و از سوی خدا از هر ناپاکی دورند و هرگز از قرآن جدا نیستند.
6ـ حدیث ثقلین از نظر سند 1) ابنحجر بن محمّد الهیتمی، از عالمان بزرگ اهل سنّت، درباره سند حدیث مینویسد: «وَ لِهَذَا الحَدِیثِ طُرُقٌ کَثِیرَه عَن بِضعِ وَعِشرِینَ صَحَابِیّاً: این حدیث با بیش از بیست و اَندی طریق از صحابه روایت شده است» (ابنحجر الهیتمی، 1997م.: 438). وی در ادامه سخن خود میگوید: «شمار زیادی از صحابه، حدیث فوق را از پیامبر(ص) روایت کرده که برخی آن را در حجّهالوداع در روز عرفه، از حضرت شنیده و روایت کردهاند. برخی دیگر آن را در زمان هجرت پیامبر(ص) که جمع زیادی نزد وی حضور داشتند، شنیده و گزارش کردهاند. گروه سوم آن را در غدیر خُم از پیامبر شنیده و روایت کردهاند. جمعی از صحابه نیز گویند که این حدیث را در روزهای پایانی زندگی رسول خدا(ص) از او به یاد دارند. گروهی نیز گفتهاند که پیامبر(ص) پس از انصراف از طائف، خطبهای ایراد فرمود و در آن، حدیث ثقلین را بیان نمود» (همان). ابنحجر در علّت تنوّع محلّ ایراد حدیث میگوید: «اینکه روایت از پیامبر(ص) از نظر زمان و مکان متعدّد نقل شده، نشان از آن دارد که پیوند قرآن و عترت برای پیامبر(ص) به قدری مهم بوده است که در مکانها و زمانهای مختلف، هر فرصت پیش آمده را غنیمت میشمردند و آن را به صحابه اعلان مینموده است» (همان). دانشمند نامی شیعه، سیّد مرتضی حسینی فیروزآبادی، در کتاب فضائلالخمسه این حدیث را از بزرگان زیادی از محدّثین اهل سنّت که با سندهای متعدّد نقل کردهاند، آورده است (ر.ک؛ فیروزآبادی، 1402ق.، ج 2: 52). وی در بخش دیگر همان کتاب و در بحث از سند حدیث ثقلین میفرماید: «اَمَّا السَّنَدُ فهُوَ قَوِیٌّ جِدّاً فَإِنَّهُ حَدِیثٌ صَحِیحٌ مُستَفِیضٌ بَل مُتَوَاتِرٌ قَد رَوَاهُ اَجِلاَّءُ الصَّحَابَه وَمَشَاهِیرِهِم عَن النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّم... وَقَدسَمِعتُ کَلاَمَ المَنَاوِی فِی فِیضِ القَدِیرِ حَیثُ قَالَ: قَالَ السَّمهودی: وَفِی البَابِ مَایَزِیدُ عَلَی عِشرِینَ مِنَ الصَّحَابَه، بَل وَکَلاَمُ اِبنِحُجرٍ فِی صَوَاعِقِهِ حَیثُ قَالَ: وَلِهَذَا الحَدِیثِ طُرُقٍ کَثِیرَه عَن بِضعِ وَعِشرِینَ صَحَابِیّاً...: سند این حدیث جدّا قوی است؛ زیرا این حدیث صحیح مستفیض، بلکه متواتر است و بزرگان و مشاهیر صحابه از پیامبر خدا(ص) آن را نقل کردهاند... کلام مناوی را در کتاب فیض القدیر شنیدهاید که میگوید: سمهودی گفته است: این حدیث را بیش از 20 صحابی [نقل کردهاند] و نیز سخن ابنحجر را در الصّواعق که میگوید: طریق اسناد این حدیث به بیش از 20 صحابی است» (همان: 61). مؤلّف الغدیر(ره) نیز میفرماید: «هَذَا الحَدِیثُ مِمَّا اتَّفَقَت الأَئِمَّه وَالحُفَّاظُ عَلَی صِحَّتِهِ: پیشوایان و حافظان حدیث بر درستی این روایت اجماع دارند» (امینی، 1368، ج 6: پاورقی 330). آیتاللّه بروجردی، بزرگ مرجع عالم تشیّع، در زمان حیات خود نیز درباره سند حدیث ثقلین مینویسد: «این حدیث را افزون بر عالمان شیعه، سی و چهار تن از مردان و زنان صحابه و یاران پیامبر(ص) و بیش از صد و هشتاد تن از بزرگان، دانشمندان و محدّثان نامآشنای اهل تسنّن در سُنَن و جوامع حدیثی خود با سندهای درست و استوار نقل کردهاند» (معزّی ملایری، 1371، ج 1: 25). 7ـ متن حدیث ثقلین مفهوم و مفادّ حدیث، همانند سند آن، دارای قوّت و روشنی ویژهای است که در تحلیل و تفسیر آن، هر کس در آن کمی اندیشه و تأمّل نموده، پیوند اهل بیت(ع) با قرآن برایش آشکارتر شده است. در این قسمت، برای رعایت اختصار، تنها سخن برخی از عالمان معروف فریقین را ذکر میکنیم: 1) أبو بکر نقّاش در تفسیر خود آورده است: «أکثر أهل تفسیر اتّفاق دارند که آیۀ تطهیر در باب علی(ع)، فاطمه(س)، حسن و حسین(ع) نازل شده است» (به نقل از؛ ثعلبی، 1422ق.، ج 8: 37). 2) طحاوی در کتاب مشکلالآثار بعد از ذکر أحادیث کساء و ذکر اینکه آنچه از پیامبر(ص) آوردیم، دلالت میکند که امّسلمه از اهل بیت نیست گوید: «أَنَّ المُرَادَ بِمَا فِیهَا هُم رَسُولُ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَه وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ دُونَ مَا سِوَاهِم» (طحاوی، 1415ق.، ج 2: 235 و 245). وی بعد از ذکر أحادیثی که حکایت میکنند پیامبر(ص) آیۀ تطهیر را صبحها در دربِ خانه فاطمه(س) تلاوت میفرمود، میگوید: «فِی هَذَا أَیضاً دَلِیلٌ عَلَی أَنَّ هَذِهِ فِیهِم» (همان: 248). 3) أبو بکر حضرمی در رشفه صادی گوید: «وَالَّذِی قَالَ بِهِ الجَماهِیرُ مِنَ العُلَمَاءِ، وَ قطعَ بِهِ أَکَابِرُ الأَئِمَّه، وَقَامَت بِهِ البَرَاهِینَ وَتظَافَرَت بِهِ الأَدِلَّه أَنَّ أَهلَ البَیتِ المُرَادَینَ فِی الآیَه هُم سَیِّدُنَا عَلِیٌّ وَ فَاطِمَه وَابنَاهُمَا ... وَ مَا کَانَ تَخصِیصِهِم بِذَلِکَ مِنهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّم إِلاَّ عَن أَمرٍ إِلَهِیّ وِ وَحیٍ سَمَاوِیّ ... وَالأَحَادِیثُ فِی هَذَا البَابِ کَثِیرَه، وَ بِمَا أَورَدتهُ مِنهَا یَعلَمُ قِطعاً أَنَّ المُرَادَ بِأَهلِ البَیتِ فِی الآیَه هُم عَلِیٌّ وَ فَاطِمَه وَ ابنَاهُمَا رِضوَانُ اللّهِ عَلَیهِم...: یعنی و آنچه جمهور علما گفتهاند و بزرگان رهبران بر آن قطع نمودهاند و برهانها بر آن قائم شدهاند و دلایل بر آن زیاد است، این است که منظور از اهل بیت در آیۀ تطهیر آقای ما علی و فاطمه و دو فرزند آنان است... و اختصاص آنها به این امر از سوی پیامبر(ص) نبود، جز از دستور خدا و وحی آسمانی... و احادیث در این باب زیاد است و بدین وسیله قطعاً دانسته میشود که مراد از اهل بیت در آیه تطهیر علی و فاطمه و دو فرزندشان(رض) است...» (به نقل از؛ ثعلبی، 1422ق.، ج 8: 38). 4) ابنحجر در مورد آیۀ تطهیرگوید: «أکثرُ المُفَسِّرِینَ عَلَی أَنَّهَا نُزِلَت فِی عَلِیٍّ وَفَاطِمَه وَالحَسَنِ وَ الحُسَینِ: اکثر مفسّرین بر این عقیدهاند که این آیه در حقّ علی، فاطمه، حسن و حسین نازل شده است». در جای دیگر، وی پس از تصحیح صلاه برآل نبی گوید: «... عُطِفَ الأَزوَاجُ وَالذُرِّیَّه عَلَی الآلِ فِی کَثِیرٍ مِنَ الرَّوَایَاتِ یَقتَضِی أَنَّهُمَا لَیسَا مِنَ الآلِ: عطف کلمه ازواج و ذرّیّه بر آل در بسیاری از روایات مقتضی است که ازواج و ذریّه از آل نیستند» (ر.ک؛ ابنحجر، 1997 م.، ج 2: 430). 5) حمزاوی به نقل ثعلبی بعد از استدلال بر عدم شمول اهل بیت در آیه مذکور بر غیر اصحاب کساء و ذکر احادیث کساء میگوید: «وَ یَحتَمِلُ أَنَّ التَّخصِیصَ بِالکَسَاءِ لِهَؤُلاَءِ الأَربَعِ لأَمرِ إِلَهِیٍّ یَدُلُّ لَهُ حَدِیثُ أُمِّسَلمَه، قَالَت: فَرَفَعَتُ الکَسَاءَ لأَدخُلُ مَعَهُم، فَجَذَبَهُ مِن یَدَیِّ: واحتمال دارد که تخصیص کساء براین چهار نفر [علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع)] به دستور الهی بوده است و حدیث امّسلمه که گوید کساء را بلند کردم تا با آنان وارد شوم. پس رسول خدا(ص)از دست من کشید [و نگذاشت وارد شوم]». این حدیث دلالت بر این مطلب میکند» (ثعلبی، 1422ق.، ج 8: 38). 6) حاکم نیشابوری بعد از ذکر حدیث کساء و صلوات بر آل پیامبر(ص) و نیز تأکید بر اینکه این مطلب در باب علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع) است، میگوید : «إِنَّمَا خَرَّجتُهُ لِیُعلَمَ المُستَفِیدُ أَنَّ أَهلَ البَیتِ وَالآلَ جَمِیعاً هُم(ع): این حدیث را تنها برای آن آوردم که استفاده کنند و (جویندگان علم) بدانند که اهل بیت و آل، همه این افراد است» (حاکم نیشابوری، ج 3: 160ـ158). 7) آلوسی برخلاف علاقه خود، به ناچار به خاطر کثرت و صراحت ادلّه از باب حفظ و اعتبار خود و شاید از نظر امانتداری در نویسندگی میگوید: «وَ أَنتَ تَعلَمُ أَنَّ ظَاهِرَ مَا صَحَّ مِن قَولِهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ: إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ خَلِیفَتَینِ، وَ فِی رِوَایَه ثَقَلَینِ کِتَابُ اللّهِ حَبلٌ مَمدُودٌ مَا بَینَ السَّمَاءِ وَالأَرضِ وَ عِترَتِی أَهلُ بَیتِی وَإِنَّهُمَا لَن یَفتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الحَوضِ. یَقتَضِی أَنَّ النِّسَاءَ المُطَهَّرَاتِ غَیرَ دَاخِلاَتِ فِی أَهلِ البَیتِ الَّذِینَ هُم أَحَدُ الثَّقَلَینِ» (آلوسی، 1415ق.، ج 11: 197). نیز در جای دیگر میگوید: «وَأَخبَارُ إِدخَالِهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ عَلِیّاً وَ فَاطِمَه وَابنَیهُمَا رَضِیَ اللّهُ تَعَالَی عَنهُم تَحتَ الکَسَاءِ، وَقَولُهُ عَلَیهِ الصَّلاَه وَالسَّلاَمُ: اللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ أَهلُ بَیتِی وَ دُعَائِهِ لَهُم وَ عَدَمُ إِدخَالِ أُمِّسَلمَه، أَکثَرُ مِن أَن تُحصَی، وَ هِیَ مُخَصَّصَه لِعُمُومِ أَهلِ البَیتِ بِأَیَّ مَعنِی کَانَ البَیتُ. فَالمُرَادُ بِهِم مِن شَملِهِم الکَسَاءِ وَ لاَیُدخِلُ فِیهِم أَزوَاجُهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ سَلَّم» (همان: 195). 8) شهرستانی، متکلّم و مفسّر اهل سنّت، در جلد اوّل (و مقدّمه)تفسیر خود، پس از اظهار خرسندی بسیار از اینکه توفیق مطالعه و نگریستن در سخنان بیمانند اهل بیت(ع) نصیب او شده است و از این نظر، بر برخی از اسرار نهفته در قرآن دست یافته، در پیوند عترت با قرآن مینویسد: «وَ خُصَّ الکِتَابُ بِحَملَه مِن عِترَتِهِ الطَّاهِرَه ... وَ هُم وَرِثَتُهُ وَ هُم أَحَدُ الثَّقَلَیِنِ ... وَ لَقَد کَانَتِ الصَّحَابَه مُتَّفِقِینَ عَلَی أَنَّ عِلمَ القُرآنِ مَخصُوصٌ بِأَهلِ البَیتِ عَلَیِهُم السَّلاَم...: [پیامبر(ص)] قرآن را به حاملانی از عترت پاکیزه خود ... اختصاص داد. پس قرآن، میراث پیامبر(ص) و عترت او وارثان وی هستند و آنان یکی از دو «ثِقل» هستند... و یاران پیامبر(ص)... جملگی بر این نکته اجماع داشتند که دانش قرآن ویژه اهل بیت(ع) است...» (شهرستانی، 1376، ج 1: 84). از آنجا که تصریح علمای تسنّن بر تخصیص آیۀ تطهیر به اصحاب کساء، یعنی علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع) از حدّ احصاء و نقل عبارت آنان از حوصله این نوشته خارج است، نویسنده تنها به ذکر نام برخی از آنان اکتفا میکند. 1) حسن بن علیّ بن جابر الهبل (شاعر) در دیوان خود. 2) حافظ بدخشانی. 3) توفیق أبوعلم. 4) شوکانی در بخش إِرشاد الفحول فی الردّ علی مَن قال أنّها مختصّه بالنّساء در فتحالقدیر. 5) أحمد بن محمّد الشّامی در جنایهالأکوع. 6) شیخ شبلنجی در نورالأبصار. 7) شیخ سندی در دراسات اللّبیب فی الأسوه الحسنه بالحبیب. 8) زمخشری در کشّاف. 9) قرطبی در تفسیر خود. 10) طبری در تفسیر خود. 11) سیوطی در تفسیر دُرّ المنثور. 12) ابنحجر عسقلانی در الإصابه. 13) ذهبی در تلخیص. 14) امام أحمد حنبل در جزء سوم مسند. 15) عقّاد در کتاب فاطمه الزّهراء. وی عدّۀ قابل توجّهی از بزرگان حدیث را در این مورد نام برده است که با توجّه به حجم مقاله نمیتوان بیش از این موارد نام برد (ر.ک؛ برای آگاهی بیشتر، ر.ک؛ ثعلبی، 1422 ق.، ج 9: 309 و معزّی ملایری، 1371: 25 به بعد). افزون بر دیدگاه دانشمندان اهلّ سنّت در باب حدیث ثقلین و با توجّه به باور قاطبۀ شیعه مبنی بر اینکه حدیث مذکور درباره اصحاب کساء [علی(ع)، حضرت زهراء(س) و حسنین(ع)] است، در این باره، نیازی به بحث احساس نمیشود، ولی با این همه و به عنوان نمونه، برداشت دو عالم معروف شیعی از حدیث ثقلین در ادامه یاد میشود که در واقع، بازگوکنندۀ نظر همه شیعیان است. 8ـ سیّد امین عاملی این عالم جلیل قدر شیعه، پس از نقل طرق فراوان حدیث ثقلین از منابع مستند اهل سنّت، در تبیین مفادّ عبارات مختلف آن، به نکات ارزنده و دقیقی اشاره نموده است که به اختصار بیان میشود. در باور ایشان، نه تنها نقلهای متعدّد حدیث ثقلین از نظرهای گوناگون، همتایی اهل بیت(ع) با قرآن را مورد اشاره قرار داده، بلکه با بررسی وجوه همتایی بین قرآن و اهل بیت(ع)، همسنگ بودن اهل بیت(ع) با قرآن به خوبی آشکار میشود. 1ـ8) عصمت اهل بیت و قرآن به نظر ایشان، از آنجا که پیامبر(ص) اهل بیت(ع) را در حدیث ثقلین با قرآن برابر قرار داده است و چون قرآن خود معصوم و خللناپذیر است، پس این نکته آشکار میشود که اهل بیت(ع) نیز چنین هستند، عبارت ایشان چنین است: «دَلَّت هَذِه الأَحَادِیثُ عَلَی عِصمَه أَهلِ البَیِت صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم مِنَ الذَّنُوبِ وَ الخَطَأ لِمُسَاوَاتِهِ فِیهَا بِالقُرآنِ الثَّابِتِ عِصمَتِهِ: این روایات بر پاکدامنی اهل بیت(ع) از گناه و لغزش دلالت دارد؛ زیرا در این روایات، آنان با قرآن برابر هستند و از آنجا که عصمت قرآن امری ثابت است. پس عصمت اهل بیت(ع) نیز چنین است» (امین عاملی، 1403ق.، ج 1: 370). 2ـ8) اهل بیت(ع) به سان قرآن، یادگاران گرانبهای پیامبر(ص) در میان مردم هستند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَینِ...». 3ـ8) حجیّت و اعتبار گفتار و رفتار اهل بیت(ع) فرمان پیامبر(ص) بر چنگ زدن به دامان اهل بیت(ع) با دستور وی بر تمسّک به قرآن برابر است و چنانچه صدور لغزش و خطا از آن دو روا میبود، دیگر جایی برای امر وی به این تمسّک نبود. از این رو، صدور چنین امری از پیامبر(ص) نشان از حجیّت و اعتبار گفتار و رفتار اهل بیت(ع) دارد، آنگونه که قرآن نیز چنین است: «فَخذُوا بِکِتَابِ اللَّهِ وَاستَمسِکُوا بِهِ ... وَأَهلِ بَیتِی: کتاب خدا و اهل بیت مرا داشته باشید و بر قرآن ...و اهل بیتم چنگ زنید». 4ـ8) تضمین گمراه نشدن در صورت پیروی اهل بیت تا زمانی که به قرآن و اهل بیت من چنگ زنید [آن دو را پیشوا قرار داده، به فرمان آن دو عمل نمایید]، هرگز [تا ابد] گمراه نخواهید شد، چنانکه فرمود: «مَا اِن تَمَسَّکتُم بِهِمَا لَن تَضِلُّوا اَبداً». 5ـ8) اهل بیت(ع) واسطه فیض الهی در زمین و پیوند دهنده زمین و آسمان هستند اهل بیت(ع) مانند قرآن، پیونددهنده زمین با آسمان هستند و رابط بین خدا و آفریدهشدگان، چنان که فرمود: «کِتَابُ اللّهِ حَبلٌ مَمدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الأَرضِ وَعِترَتِی أَهلِ بَیتِی». 6ـ8) جداناپذیری اهل بیت و قرآن تا قیامت اهل بیت(ع) و قرآن تا قیامت در کنار یکدیگرند و از هم جدا نخواهند شد: «اِنَّهُمَا لَن یَفتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیّ الحَوضِ». 7ـ8) پیشی گرفتن از اهل بیت و عقب ماندن از آنان(ع) مجاز نیست آنگونه که پیشی گرفتن بر قرآن یا عقب ماندن از آن مایه گمراهی و هلاکت است، درباره اهل بیت(ع) نیز چنین است: «فَلاَ تُقَدِّمُوهُمَافَتَهلَکُوا، وَلاَ تُقَصِّرُوا عَنهُمَافَتَهلَکُوا». 8ـ8) پیروی اهل بیت(ع)مایۀ هدایت است پیروی از اهل بیت(ع) مانند پیروی از قرآن، مایه نور و هدایت است: «أَوَّلُهُمَا کِتُابُ اللّهِ، فِیهِ الهُدَی وَ النُّورُ». 9ـ آیتاللّه بروجردی(ره) و تحلیل جامع از حدیث ثقلین افزون بر سیّد عاملی، آیتاللّه بروجردی(ره)، این فقیه بزرگ شیعه، نیز در پژوهشی عمیق و گسترده پیرامون حدیث ثقلین، ضمن بحث و بیان وجوب تمسّک همه مسلمین به کتابالله و عترت طاهره معصومین(ع) بعد از پیامبر(ص) و جایز نبودن مراجعه به دیگران، این مسئله را با آوردن نظر تعداد زیادی از بزرگان اهل تسنّن (با نام و نشان، کتاب و بیان خود در باب سند و محتوای حدیث ثقلین) تکمیل کرده است که بهحق زحمت بسیاری متحمّل شدهاند. سپس وی زوایای گوناگون جایگاه عترت و پیوند آنان با قرآن را به گونهای مستدلّ و با استناد به گفتههای شمار زیادی از عالمان اهل تسنّن بررسی نموده است که گزارش چکیدهای از آن به اختصار ذکر میگردد (ر.ک؛ معزّی ملایری، 1371، ج 1: 25 به بعد). ایشان نخست با بیان اینکه پیامبر(ص) تمام معارف الهی و همه آنچه را که مورد نیاز مردم است [در امر هدایت و دینداری]، به ذریّه گرانقدرش سپرده است. لذا آنان را همتایان قرآن خوانده است و با تعابیر گوناگون و در مکانهای متعدّد، امّت خود را به پیروی از آنان و بهرهگیری از دانش بیپایانشان فراخوانده است، آنگاه در تأیید این سخن به پارهای از روایات که نخستین آن، حدیث ثقلین است، استناد نموده است و قبل از هر چیز، شماری از نسخههای متعدّد آن را از منابع گوناگون اهل تسنّن بازگو میکند و آنگاه به شرح و توضیح بخشهای مختلف حدیث از نسخههای متعدّد آن میپردازد که گزیده آن چنین است: 1ـ9) نکاتی که از عبارت «مَا إِن تَمَسَّکتُم بِهِمَا لَن تَضِلُّوا أَبَداً» میتوان برداشت کرد، هفت نکته است (ر.ک؛ معزّی ملایری، 1371، ج 1: 106 به بعد): 1ـ از این حدیث پیداست که امّت اسلام پس از پیامبر(ص) به فتنهها گرفتار خواهد شد و نیازمندی آنان به یک وسیلۀ نجاتبخش را آشکار میسازد. این نکته از مفهوم عبارت فوق روشن است که میفرماید در صورت چنگ نزدن به قرآن و عترت، زمینه گمراهی فراهم است. 2ـ ظاهر حدیث نشان میدهد که مسلمانان طبق وعده پیامبر(ص) تا آن زمان که به این دو ثِقل در کنار هم چنگ زنند، از گمراهی و لغزش به دور خواهند بود. 3ـ پیامبر(ص) هشدار دادند که در صورت رویگردانی از قرآن و عترت یا یکی از آن دو، مسلمانان از گمراهی و لغزش رهایی نخواهند یافت، چه اینکه لازمه نکته پیشین چنین است. 4ـ قرآن و عترت پابهپای امّت ماندگارند. 5ـ از این حدیث، مصونیّت قرآن از تحریف و عصمت و پاکی اهل بیت(ع) از[تمام پلیدیها از جمله] دروغ، سهو و خطا کاملاً پیدا است؛ زیرا بر پیروی از عترت تأکید شده است و آنان همتایان قرآن خوانده شدهاند که مقتضای چنین دستور پیامبر(ص) به پیروی از کسی یا چیزی، عصمت و پاکی آن است. 6ـ میان عترت و قرآن در نشان دادن راههای هدایت اختلاف نمیباشد؛ زیرا اگر تمسّک به این دو به گمراهی میانجامید، هرگز پیامبر خدا(ص) به تمسّک بدان دو در کنار هم دستور نمیداد. 7ـ جامعیّت آن دو در کنار هم، به گونهایکه میتوان از رهگذر آن دو به هر حکم مورد نیاز در حوزه دین (اعتقادات، احکام و فروع عملی و ...) دست یافت [چون اگر این دو در نشان دادن راه سعادت جامع نبودند و نیاز به تکمیلکننده دیگر میبود، پیامبر خدا(ص) حتماً بیان میفرمود]. 2ـ9) نکاتی که از عبارت «اِنَّهُمَا لَن یَفتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الحَوضَ» برداشت میشود، چهار نکته زیر است: 1ـ ماندگاری قرآن و عترت(ع) کنار هم در طول روزگار. بنابراین، تمسّک به آن دو در هر عصری نجاتبخش خواهد بود. عدّهای از عالمان اهل تسنّن هم این نکته را یادآور شدهاند؛ از جمله شهاب دولتآبادی در هدایهالسّعداء پس از ذکر حدیث مینویسد: «ثُبِتَ بِهَذَا الحَدِیثِ بَقَاءُ العِترَه إِلَی قِیَامِ القِیَامَه فَلاَ بُدَّ أَن یَکُونَ مِنهُم مَن یَهدِی إِلَی الحَقِّ حَتَّی لاَ یُضِلُّ المُتَمَسِّکُ بِهِ». همچنین امام زرقانی مالکی در شرح المواهب از علاّمه سمهودی نقل میکند: «از این حدیث فهمیده میشود که تا قیام قیامت کسی از عترت وجود دارد که شایستگی تمسّک به او باشد و ترغیب مذکور در این حدیث بر او دلالت میکند، همچنانکه کتاب (قرآن) چنین است. از این رو، اینان (عترت) امانِ زمینیان هستند و چون بروند، زمینیان نیز میروند» (به نقل از؛ امینی، 1368، ج 2: 118). 2ـ تأکید بر بایستگی پیروی از عترت و لزوم تکریم و بزرگداشت آنان به دلیل جداییناپذیری عترت از قرآن و پیوند وجودی، علمی، عملی، قولی، شرافتی و فضلیتی که در دنیا و آخرت میان آن دو برقرار است و این از آنجا آشکار میشود که با آنکه همه خبرهای پیامبر(ص) از سوی خداوند است، ولی در این باره تصریح فرموده است: «أخبَرَنِی اللَّطِیفُ الخَبِیر» و این خود نشان از تأکید بیشتر بر امر پیروی از عترت دارد. 3ـ پیامبر(ص) از مخالفت با قرآن و عترت به امّت هشدار داد، چون در حدیث ثقلین آمده است که آن دو، با هم در محلّ حوض کوثر با حضرت دیدار خواهند نمود و آنگاه ایشان از چگونگی رفتار امّت پس از خود با آنان خواهد پرسید. 4ـ در نکته دیگر میفرماید: «این سؤال برای من روشن نیست که ورود قرآن و عترت(ع) بر پیامبر(ص) در محلّ حوض و پرسش پیامبر(ص) از آن دو درباره چگونگی رفتار امّت با آنان، آیا بدین معنی است که نخستین دیدار آنان با پیامبر در قیامت صورت میگیرد و پیش از آن، در جای دیگری با وی دیدار ندارند؟ یا به این معنی است که در قیامت تا آن هنگام که از چگونگی رفتار انسان با قرآن و پیامبر پرسیده نشود و پیروی فرد از آنان مورد تأیید قرار نگیرد، فیض بزرگ نوشیدن آب از دستان مبارک پیامبر(ص) و ورود به بهشت، نصیب هیچ کس نخواهد شد؟ (ر.ک؛ معزّی ملایری، 1371، ج 1: 119 به بعد). 3ـ9) هفت نکته نیز از جمله «لاَ تُعَلِّمُوهُم فَإِنَّهُم أَعلَمُ مِنکُم» استفاده نموده است که عبارتند از: 1ـ وجوب تعلّم و یادگیری از عترت، چون مصون از گمراهی هستند. 2ـ گستردگی احاطه و تسلّط عترت(ع) بر احکام الهی؛ زیرا در غیر این صورت، دستور أکید پیامبر(ص) به یادگیری از آنان، توجیه درستی نخواهد داشت. 3ـ آگاه نبودن افراد غیر عترت از همه تکالیف شرعی که این خود سبب میشود تا در پرسش و یادگیری از غیر اهل بیت، نگرانی و بیم گمراهی برود. 4ـ تسلّط نداشتن غیر عترت در [تفسیر،] فهم احکام و بیرون کشیدن آن از قرآن؛ زیرا اگر آنان نیز توان آن را میداشتند، وجهی برای لزوم ارجاع به اهل بیت(ع) و یادگیری از آنان دیده نمیشود. 5ـ ردّ صلاحیّت غیر اهل بیت(ع) در امر تعلیم و آموزش دین و حقایق آن. 6ـ تحریم ارجاع [مسلمین] به غیر اهل بیت(ع) در فراگیری دین، دو نکته أخیر به روشنی از جمله «وَ لاَ تُعَلِّمُوهُم» و «فَإِنَّهُم أَعلَمُ مِنکُم» به دست میآید. 7ـ تصریح بر اعلم بودن عترت(ع) از امّت، در همه علوم و معارف دینی و غیردینی، این نکته از حذف متعلّق «أَعلَمُ مِنکُم» روشن است. حاصل سخن آنکه با ملاحظه چندگفتار یاد شده از عالمان بزرگ جهان اسلام، ابعاد گوناگون پیوند ژرف عترت(ع) با قرآن آشکارتر میگردد و حجّیّت گفتار آنان در بیان دین و تساوی گفتههای تفسیری آنان با بیانهای پیامبر(ص) ثابت میشود. پایان این بخش را با سخنی از علی(ع) زینت میبخشیم که میفرماید: «إِنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی طَهَّرَنَا وَ عَصِمَنَا وَ جَعَلنَا شُهَدَاءَ عَلَی خَلقِهِ وَ حُجَّتِهِ فِی أَرضِهِ وَ جَعَلنَا مَعَ القُرآنِ وَ جَعَلَ القُرآنَ مَعَنَا لاَنُفَارِقُهُ وَ لاَ یُفَارِقُنَا: خداوند متعال، ما (اهل بیت) را پاکیزه و معصوم داشت و گواهان بر آفرینش خود و نیز حجّت خویش بر زمین قرار داد. ما را همراه قرآن و قرآن را همراه ما قرار داد و هیچ یک از دیگری جدا نخواهیم شد» (کلینی، 1392ق.، ج 1: 361). نتیجهگیری با بررسی اقوال دانشمندان فریقین در باب سند و محتوای حدیث متواتر ثقلین به این نتیجه رسیدیم که همه علمای شیعی و اکثریّت قریب به اتّفاق دانشمندان، مفسّرین و محدّثین اهل تسنّن بر این باورند که اهل بیت در آیۀ تطهیر و حدیث ثقلین منحصر بر علی(ع)، فاطمه (س) و حسنین(ع) است و آیه و حدیث به افراد غیر از آنان شامل نمیشوند و برخی از علمای اهل تسنّن اضافه نمودهاند که این تخصیص و انحصار در این افراد به امر الهی بوده است. بنابراین، امّت اسلامی در صورتی از گمراهی دور خواهند بود که از قرآن و اهل بیت(ع) توأمان پیروی نمایند. مراجع قرآن کریم. آلوسی، محمود. (1415ق.). روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم. بیروت: دارالکتب العلمیّه. ابنحجّاج النّیشابوری، مسلم. (بیتا). صحیح مسلم بشرح النووی. بیروت: دارالفکر. ابنحجر الهیتمی، احمد بن محمّد. (1997 م.). الصّواعق المحرقه. با تحقیق عبدالرّحمن التّرکی. مصر: مؤسّسه الرّساله. ابنحنبل، احمدبن محمّد. (1404 ق.). المسند. تحقیق احمد محمّد شاکر. مصر: دار المعارف. امین عاملی، سیّد محسن. (1403 ق.). اعیان الشّیعه. بیروت: دار التّعارف للمطبوعات. امینی، عبدالحسین. (1368). الغدیر. تهران: دار الکتب الأسلامیّه. ترمذی، محمّدبن عیسی. (1407 ق). جامع سُنَن ترمذی. تحقیق احمد محمّد شاکر و دیگران. بیروت: دار احیاء التّراث العربی. ثعلبی، ابواسحاق احمد بن ابراهیم. (1422 ق.). الکشف والبیان عن تفسیر القرآن. بیروت: دار احیاء التّراث العربی. حاکم نیشابوری، محمّد بن عبدالله. (1411 ق.). المستدرک علی الصّحیحین. تعلیقات ذهبی. بیروت: دار الکتب العلمیّه. حرّ عاملی، محمّد بن حسن. (1409 ق.). تفصیل وسائل الشّیعهإلی تحصیل مسائل الشّریعه. قم: آل البیت لإحیاء التّراث. حسکانی، عبیدالله بن احمد. (1411 ق.). شواهد التّنزیل لقواعد التّفصیل. تهران: وزارت ارشاد اسلامی. سیوطی، جلالالدّین. (1404 ق.). الدّر المنثور. قم: نشر کتابخانه آیتالله نجفی مرعشی. شهرستانی، عبدالکریم. (1376). مفاتیح الأسرار و مصابیح الأبرار. تحقیق آذرشب. تهران: شرکه النّشر احیاء کتاب. طبرسی، فضل بن حسن. (1372). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: انتشارات ناصر خسرو. طحاوی، أبوجعفر أحمد بن محمّد. (1415 ق.). شرح مشکل الآثار. تحقیق شعیب أرنؤوط. طبع أوّل. مصر: مؤسّسه الرّساله. الطّریحی، فخرالدّین بن محمّد. (1403 ق.). مجمع البحرین. تحقیق احمد الحسینی. بیروت: مؤسّسه الوفاء. فیروزآبادی، مرتضی. (1402 ق.). فضائل الخمسه. بیروت: طبع اعلمی. کلینی، محمّدبن یعقوب. (1392 ق.). اصول کافی. تصحیح بهبودی و غفّاری. ترجمه و شرح آیتالله کمرهای. چاپ چهارم. تهران: مکتبۀ اسلامی. مرعشی تستری، سیّد نورالله الحسینی. (1409 ق.). إِحقاق الحقّ و إزهاق الباطل. تعلیق آیتالله مرعشی نجفی. قم: کتابخانه نجفی. معلوف، لویس. (1381). المنجد فی اللّغه. تهران: ذویالقربی. معزّی ملایری، اسماعیل. (1371). جامع احادیث الشّیعه فی أحکام الشّریعه. زیر نظر آیتالله حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی(ره). قم: طبع مهر. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. (1374).تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الإسلامیّه. الموسوی، عبدالحسین. (1355 ق.). المراجعات. بیروت: مؤسّسه الأعلمی للمطبوعات. نویسندگان: محمد صدقی آلانق: دانشگاه علامه طباطبایی(ره) فصلنامه سراج منیر شماره 18 انتهای متن/
95/05/10 :: 04:06
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]
صفحات پیشنهادی
آرای دانشمندان فریقین درباره اهل بیت(ع) در حدیث ثقلین - بخش اول انحصار اهل بیت بر اصحاب کساء
آرای دانشمندان فریقین درباره اهل بیت ع در حدیث ثقلین - بخش اولانحصار اهل بیت بر اصحاب کساء مراد از اهل بیت در آیۀ تطهیر و حدیث ثقلین آن افرادند که همانند قرآن معصوماند و از سوی خدا از هر ناپاکی دورند و هرگز از قرآن جدا نیستند چکیده از مسائل بسیار مهم در حوزه فهم و شناختبررسی تطبیقی جایگاه عقل در دین از دیدگاه ابنتیمیه و بحرانی - بخش دوم و پایانی بررسی و نقد کلام بحرانی درباره
بررسی تطبیقی جایگاه عقل در دین از دیدگاه ابنتیمیه و بحرانی - بخش دوم و پایانیبررسی و نقد کلام بحرانی درباره عقل بحث عقل کارکرد و محدوده آن یکی از مباحث مهم و تأثیرگذار در شکلگیری آرا و عقاید مخصوصاً در حوزه دین است که افراط و تفریطهای فراوانی در خصوص آن صورت گرفته است &nbsتحلیلی بر «تجلّی خدا» در قرآن - بخش دوم و پایانی توبه حضرت موسی از چیست؟
تحلیلی بر تجلّی خدا در قرآن - بخش دوم و پایانیتوبه حضرت موسی از چیست تجلّی از اهمّ موضوعاتی است که در ادوار تاریخ توجّه اندیشمندان بهویژه اهل معرفت و متکلّمان را به خود مشغول ساخته است ارزیابی سه دیدگاه در اینجا شایسته است به بیان چند دیدگاه با تفصیل بیشتری بپردازیم 1جامعه از منظر قرآن - بخش دوم و پایانی تقدّم قوانین الهی در جامعه
جامعه از منظر قرآن - بخش دوم و پایانیتقدّم قوانین الهی در جامعه وجود یک امر فطری در انسان کافی است که گفته شود او در برابر محیط انسانی و اجتماعی یا طبیعی و غیره موجودی منفعل نیست منشاء جامعه انسان موجودی اجتماعی و همواره در اجتماع زندگی کرده است کاروان انسانیّت همواره از اجتماععوامل مؤثر در رونق و رسمیتیافتن تشیّع در ری - بخش دوم و پایانی تعاملات اجتماعی شیعیان با سایر مذاهب ری
عوامل مؤثر در رونق و رسمیتیافتن تشیّع در ری - بخش دوم و پایانیتعاملات اجتماعی شیعیان با سایر مذاهب ری حکومت به عنوان یک عامل سیاسی مهم به حمایت از این مذهب پرداخت که بازه زمانی آن با امارت ابوالحسن مادرانی و حمایتهای وی از شیعیان و ترویج مذهب تشیّع آغاز شد تعاملات اجتماعی شیعیرابطه اراده با معرفت «با تکیه بر تبیین نظریه معرفت طبعی جاحظ» - بخش دوم و پایانی رابطه اراده با معرف
رابطه اراده با معرفت با تکیه بر تبیین نظریه معرفت طبعی جاحظ - بخش دوم و پایانیرابطه اراده با معرفت متکلمین در موضوع ایمان و اینکه حقیقت آن معرفت الله است با این پرسش مواجه شدند که آیا معرفت الله ارادی است یا بهصورت غیرارادی و اضطراری واقع میشود رابطه اراده با معرفت جاحظ در یدومین کنگره شعر اهل بیت(ع) در خراسان جنوبی برگزار می شود
مدیرکل تبلیغات اسلامی خراسان جنوبی دومین کنگره شعر اهل بیت ع در خراسان جنوبی برگزار می شود شناسهٔ خبر 3877785 - یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۵ ۵۷ استانها > خراسان جنوبی jwplayer display inline-block; بیرجند- مدیرکل تبلیغات اسلامی خراسان جنوبی از برگزاری دومین کنگره شعر اهل بیتنقش عباسیان در جعل و تحریف روایات مهدوی - بخش دوم و پایانی ادعای تجدید خلافت عباسی در آستانه ظهور
نقش عباسیان در جعل و تحریف روایات مهدوی - بخش دوم و پایانیادعای تجدید خلافت عباسی در آستانه ظهور قرائنی مانند ذکر نام بنیامیه و بنیعباس اطمینان حاصل میکند که رایات سود و روایات مربوط به آن ارتباطی به قیام تمهیدی آستانه ظهور ندارد برای مثال نامه معاویه بن ابیسفیان به زیادبانویی عالمه از تبار عش آل محمد(ص)/وعده بهشت به زائران حرم ملکوتی کریمه اهل بیت(س)
بانویی عالمه از تبار عش آل محمد ص وعده بهشت به زائران حرم ملکوتی کریمه اهل بیت س قم - ایرنا - حضرت فاطمه معصومه س بانویی از جنس ملکوت و از تبار عش آل محمد ص است که حرم ملکوتی آن حضرت در دل کویری شهر قم پناهگاه دلباختگان و عاشقان اهل بیت ع شده است و در روایت های مختلفی از اممشهد ۲۰۱۷ فرصتی برای ادای دین به پیامبر و اهل بیت(ع) است
شهردار مشهد مشهد ۲۰۱۷ فرصتی برای ادای دین به پیامبر و اهل بیت ع است شناسهٔ خبر 3886176 - سهشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳ ۲۷ استانها > خراسان رضوی jwplayer display inline-block; مشهد ـ شهردار مشهد گفت رویداد مشهد ۲۰۱۷ فرصتی است که دین خود را به پیامبر و اهل بیت ع به بهترین ش-
گوناگون
پربازدیدترینها