واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: سينما و كاسههاي داغتر از آش!
خيمهشببازي، عروسكهاي پشت پرده، نمايش روحوضي، پردهخواني، پانتوميم، بازي با سايهها و در نهايت تعزيهخواني ساختههاي دست بشر است كه تاريخي ديرينه دارد.
نویسنده : حسن روانشيد*
خيمهشببازي، عروسكهاي پشت پرده، نمايش روحوضي، پردهخواني، پانتوميم، بازي با سايهها و در نهايت تعزيهخواني ساختههاي دست بشر است كه تاريخي ديرينه دارد. بهجز پانتوميم كه نوع ايرانياش لالبازي و قسمتي از زبان زرگري است بقيه داراي ريشه در تاريخ كهن اين سرزمين هستند و چغازنبيل، تخت جمشيد، تيسفون، طاقبستان و حتي خرابههاي شهر سوخته در زابل سيستان و بلوچستان ميتواند نشانههايي از جايگاه اجرايي اين هنرها در عهد عتيق باشد. شايد فلسفه اين اجراهاي متمايز در تاريخ هنر اين است كه مبتكران ميخواستند واقعيتهاي جامعه را در لفافهاي از هنر عنوان كنند درحاليكه به حريمها تعدي ننمايند.
اجراهاي متفاوتي از بازي كردن نقش زنان توسط مردان و بالعكس در برنامههاي سرگرمكننده براي پادشاهان و فرماندهان امري عادي بوده و تا همين اواخر تماشاخانههاي لالهزاري و حتي تئاتر سنگلج نمونههايي از آن را روي صحنه ميبردند. بحث اهانت در هيچ دوراني براي بدل بازي كردن وجود نداشته بلكه هدف آن بوده كه در ضمن اجراي نقش مخالف، اهداف ابرازي تنها جنبه سمبليك داشته باشد. لذا اين اجراها مقوله تازهاي نيست كه بتوان به آنها انگ زد! اما پيرامون كلاه كه سرپوشي براي حفاظت از بعضي خسارات طبيعي ابلاغشده و پس از چندي علاوه بر حراست به جرگه زيبايي نيز پا نهاده و تنها ميتوان گفت ملزومي جهت احساس آرامش فرد است كه با وجود آن روي سر خود ميتوانند تمركز پيدا كنند. اين جسم بيجان در طول تاريخ چند هزارساله خود تنوعي غيرقابلشمارش پيدا كرد كه كلاهگيس گونهاي از آن بود. اين كلاه پرزدار نوعي پوشش از موي طبيعي يا مصنوعي است كه هيچگونه ارتباط ژنتيك با كسي كه آن را بر سر گذاشته ندارد، بنابراين ميتواند همچون كلاه، جسمي خارجي قلمداد شود. يك نويسنده و كارگردان حرفهاي كه سالياني دراز در اين وادي حضور و براي پيشرفت آن گامهاي بلندي برداشته و خطوط را بهخوبي ميشناسد، روزگار غريب و خانه پدري دستمايههاي حرفهاي اوست، آگاهي كامل دارد كه ممكن است استفاده از بدل، حرمت نيز عين آن شناخته شود و كجسليقگي بتواند دو گروه از يك شاخه را مجبور سازد انديشههاي متمايز داشته باشند! درحاليكه فيلمي ميتواند مجوز ساخت و پروانه نمايش بگيرد در همان حال از شركت در جشنواره فجر محروم شود! كيانوش قبلاً پيشبيني كرده بود كه ممكن است نتواند به جشنواره فجر برسد و اگر برسد اجازه ورود نگيرد بنابراين به نمايش عمومي آن قناعت خواهد كرد و منتظر جشنوارههاي بعدي نخواهد ماند.
شايد شهاب حسيني هم ميدانست اين فيلم ممكن است چالش عدم حضور در جشنواره را رقم بزند بنابراين بازي در آن را نپذيرفت تا زحماتش به حاشيه نرود. بازيگران زني كه در آن نقشآفريني كردهاند همگي سر خود را با ماشين نمره 4 زدهاند تا كلاهگيسها كل محدوده رستنگاه موي سر را بپوشاند و هرگونه شبههاي را از بين ببرد. بنابراين نويسنده و كارگردان كاناپه كه كاركشته سينما است ميتواند خود را قانع كند همه اصول را رعايت نموده تا فيلمي منزه با داستاني از وصلتها را به روي پرده سينما ببرد. اعلام نظر شوراي انتخاب فيلم براي جشنواره فجر حداقل پيرامون كاناپه كمي عجولانه بود و همين عجله نشان داد تمايلي براي تعامل با فكر نويسنده و كارگردان در جمع شورا وجود نداشته كه احساسات و سياست سينمايي را جانشين تفكرات واقعگرايانه نكنند و اگر ميخواهند نمايش عمومي كاناپه را چند سالي به تأخير بيندازند از حضورش در جشنواره فجر جلوگيري نكنند كه همين آزمون و فيلتر ميتواند تكليفها را در آينده روشنتر نمايد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 102]