تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آدمى با نيّت خوب و خوش اخلاقى به تمام آن چه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816611570




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قتل معشوقه معتاد براى ازدواج با دخترخاله - پایگاه خبری تحلیلی نواندیش


واضح آرشیو وب فارسی:نواندیش: جوانی از یک خانواده ثروتمند، به خاطر بی توجهی والدینش و کمبود مهر وعاطفه بادختر معتادی آشنا شد تا اینکه دل به دختر خاله اش بست و تصمیم به ازدواج فامیلی گرفت. اما وقتی دختر معتاد را مانعی بر سر راه ازدواجش دید، او را تحت تاثیر مواد مخدر خفه کرد. بعد هم سعی کرد وانمود کند این دختر در اثر مصرف مواد مرده است اما عذاب وجدان رهایش نکرد. سرانجام برای نجات از کابوس های شبانه، نزد پلیس رفت و به قتل دختر معتاد اعتراف کرد. خبرنگار میزان با عامل این جنایت گفت وگویی انجام داده است که می خوانید. بهنام- عامل جنایت- با اشاره به زندگی خانواده اش گفت: «زندگی خوب و راحتی داشتم و از کودکی در ناز و نعمت بزرگ شدم، پدرم صاحب معدنی بزرگ بود و مادرم به عنوان پزشک در بیمارستان های مختلف فعالیت داشت و به کارش بسیار علاقه مند بود. من هم در میانه زندگی شان فراموش شده بودم. آنها مشغول کار بودند ومن بیشتر از آنکه در کنارشان باشم با پرستارها و خدمتکاران خانه مان بودم. فقط درمیهمانی هاکمی به من توجه می شد و یادشان می آمد پسری هم دارند.روزها بسرعت سپری شد و من هم سعی می کردم به جای دعوا با آنها وقتم را بادوستانم بگذرانم.» با سارا چگونه آشنا شدی؟ در یک میهمانی شبانه و از طریق یکی از دوستانم آشنا شدم. به علت اعتیاد از سوی خانواده اش طرد شده بود و با تعدادی از دوستان مانند خودش در یک خانه مجردی زندگی می کرد. البته من هدفم از دوستی با او ازدواج نبود بلکه به دنبال یک همصحبت بودم. البته هوس های شیطانی هم بی تاثیر نبود. او همیشه در دسترسم بود و هر وقت می خواستم به میهمانی بروم همراهم می آمد. آیا خانواده ات خبر داشتند؟ آنها فقط به فکر تامین هزینه های من بودند و فکر می کردند هنگامی که من غرق در رفاه باشم دیگر نیازی به نظارت وتربیت ندارم و به این روابط توجهی نداشتند. صبح می رفتند و شب می آمدند. البته گاهی پدرم شب ها به خانه نمی آمد. فکر می کنید اگر به آنها می گفتم تاثیری داشت؟ خیلی راحت با گفتن جمله «مراقب باش» از کنارش می گذشتند. سارا برخلاف دختران دیگر بسیار به من علاقه داشت و من هم فقط برای دوستی به او علاقه مند بودم. چون می دانستم ما از دو خانواده متفاوت هستیم و هیچ گاه خانواده ام اجازه ازدواج من با او را نخواهند داد، علاوه بر این بارها به او گفته بودم که می خواهم با دختر خاله ام ازدواج کنم ولی او حاضر نبود مرا رها کند با اینکه تمام هزینه های میهمانی شبانه و مصرف موادش را می دادم ولی همیشه می گفت عاشق من است و بدون من هرگز نمی تواند به زندگی ادامه دهد. البته من هم معتاد شده بودم. اگر معتاد نبودم که در این جمع ها حاضر نمی شدم. البته من تفریحی مصرف می کردم. از روز حادثه بگو قرار بود بادخترخاله ام، سمیرا ازدواج کنم و به همین دلیل رابطه ام را با سارا قطع کرده بودم ولی یک روز متوجه شدم سارا موفق شده با سمیرا ملاقات کند و همه چیز را درباره دوستی مان به او بگوید به همین دلیل سمیرا هم از من شاکی شده بود و می خواست به ارتباط با من خاتمه دهد. حال خوبی نداشتم پس از چند روز که از دیدار سارا با سمیرا گذشته بود با سارا تماس گرفتم و به او گفتم از ازدواج با دخترخاله ام پشیمان شده ام و قصد ازدواج با او را دارم.قصد کشتن سارا را نداشتم و تنها می خواستم برخوردی سخت با او داشته باشم تا دیگر دست از سرم بردارد به همین دلیل او را برای پارتی شبانه به خانه دوستم دعوت کردم و با یکدیگر شروع به مصرف مواد کردیم، پس از اینکه سارا در اثر مصرف بیش از حد مواد بیهوش شد او را خفه کردم، بعد از قتل جسدش را با کمک دوستم به بیرون از شهر بردیم و در کنار جاده رها کردیم. با این صحنه سازی قصد داشتیم مرگ او را براثر مصرف مواد نشان بدهیم. اما وقتی فهمیدم پلیس متوجه شده سارا به قتل رسیده با مراجعه به ماموران خود را تسلیم کردم. آیا پشیمان هستی؟ پشیمان که هستم اما مقصر اصلی پدر و مادرم هستند که مرا به خاطر پول رها کردند. آنها حالاکه مرتکب قتل شده ام امیدشان به پول است تا با آن از خانواده سارا رضایت بگیرند و باز هم فکر می کنند همه چیز با پول حل می شود. کاش پول نداشتند اما کمی محبت داشتند. پول آنها مرا به اینجا کشاند. ایران


شنبه ، ۴دی۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نواندیش]
[مشاهده در: www.noandish.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن