واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب دل: عده زﯾﺎدی از دﺧﺘﺮان ﺑﺮای ﻫﻤﺮﻧﮕﯽ ﺑﺎ دوﺳﺘﺎن و ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻦ از ﺳﻨﺖ ﻫﺎ، ﺑﻪ درﺧﻮاﺳﺖ ﻫﺎی دوﺳﺘﯽ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﯽ دﻫﻨﺪ و اﻣﯿﺪوارﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ دوﺳﺘﯽ ﺑﻪ ازدواج ﺧﺘﻢ ﺷﻮد...به گزارش خبرنگار آفتاب دل، ازدواج ﻫﺎی اﻣﺮوزی، ﻓﺮد ﻣﺤﻮر ﺗﺮ اﺳﺖ ﯾﻌﻨﯽ دﺧﺘﺮ و ﭘﺴﺮ ﭘﯿﺶ از آﻧﮑﻪ ﭘﺎی ﺧﺎﻧﻮادﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﯿﺎن ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ و وﻗﺘﯽ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﺪﻧﺪ اﯾﻦ آﺷﻨﺎﯾﯽ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺧﻮﺑﯽ در ﭘﯽ ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ، ﻣﺎﺟﺮا را رﺳﻤﯽ و ﻋﻠﻨﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ اﯾﻦ آﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺮای ﻋﺪﻩ ای ﺟﺪی اﺳﺖ و ﺑﺮای ﻋﺪﻩ ای ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺮم دوﺳﺘﯽ ﻫﺎی ﮔﺬرا را دارد ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ازدواج ﺧﺘﻢ ﺷﻮد و ﺷﺎﯾﺪ !ﻫﻢ ﻧﻪ امروزه موضوعی که اکثراً از زبان مردم شنیده می شود دوستی دختر وپسر یا رابطه ی دختر و پسر است، در قرآن کریم از این موضوع با عبارت « اتخاذ أخدان» درسوره ی نساء آیه ی 25 و در سوره ی مائده آیه ی 5 یاد شده است.أخدان جمع خدن و در کتب لغت به معنای دوست پنهانی است پس منظور از رابطه ی دختر و پسر، رابطه ی دو جنس مذکر و مونث است که در بین آن ها محرمیت خویشاوندی وجود ندارد. رابطه ی این دو جنس بر خلاف همه ی روابط عادی جامعه است و به سوی رابطه ای خاص، عاطفی، صمیمانه و آمیخته با شور و هیجان کشیده می شود. لازم است بدانیم که دامنه این پدیده نه تنها خانواده، بلکه حکومت را نیز در گیر می کند و با به وجود آمدن تکنولوژی جدید این رابطه ها رنگی دیگر به خود گرفته است و هر روزه در حال گسترش است. این دوستی ها امروزه از حد خود پا فراتر گذاشته و همه را به کام خود می کشد و دیگر چون گذشته محدودیت سنی را نمی شناسد و به طور آشکار و پنهان و با شدت و ضعف وارد هر خانه و خانواده ای می شود که این خود نتایج و عواقب ناگواری را در پیش خواهد داشت این در حالی است که اگر این رابطه ها کنتر ل نشود شیوع آن در جامعه مثل هر ویرووس دیگر به افراد سالم سرایت می کند. ازدواج، ضرورت طبیعی و لازمه ی زندگی هر دختر و پسری است و وقتی زمانش فرا برسد، هیچ جایگزینی ندارد و اگر کسی بخواهد با این نیاز حتمی مخالفت بورزد و در برابر ان مقاومت کند ، دچار عوارض روانی، اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی می شود که چه بسا جبران ناپذیر است. افسردگی، پوچ گرایی، سرخوردگی، احساس حقارت و... همگی پیامدهای سرکوب غریزه ی جنسی و اجتناب از ازدواج است. هدف واقعی ازدواج، آرامش همیشگی، تدوام نسل، تربیت نسل نو برای تصدی مسئولیت های اجتماعی و نیز مصونیت جامعه از فساد و آلودگی است، نه رفع نیاز مالی و غیره. ازدواج نهاد مستقل و مقدسی است که اگر به درستی شکل بگیرد، هیچ یک از طرفین در آن احساس بردگی و نوکر بودن نمی کنن، بلکه هریک تلاش می کند که آسایش و رفاه را برای دیگری فراهم کند و این اوج ایثار و صمیمیت و صداقت و همکاری است که در نهایت، برای هر دو طرف، آرامش را به همراه خواهد آورد. در ریشه یابی علل طلاق که آمار آن فزاینده است یکی از شاخه های مهم این فاجعه خانوادگی، رابطه های به اصطلاح دوستی بین زن و مرد و دختر و پسر است. دختر و پسری که با هدف دست یابی به شناخت طرف مقابل برای ازدواج با یکدیگر ارتباط می گیرند به تنها چیزی که نمی رسند همان شناخت است به دلاایل مختلف از جمله آن که فضای رابطه ی آن ها احساسی و عاطفی است. ﻋﺪﻩ زﯾﺎدی از دﺧﺘﺮان ﺑﺮای ﻫﻤﺮﻧﮕﯽ ﺑﺎ دوﺳﺘﺎن و ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻦ از ﺳﻨﺖ ﻫﺎ، ﺑﻪ درﺧﻮاﺳﺖ ﻫﺎی دوﺳﺘﯽ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﯽ دﻫﻨﺪ و اﻣﯿﺪوارﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ دوﺳﺘﯽ ﺑﻪ ازدواج ﺧﺘﻢ ﺷﻮد. در اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ، ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺷﺪن دوﺳﺘﯽ، ﻋﻤﻖ ﮔﺮﻓﺘﻦ آن و ﻧﺰدﯾﮏ ﺷﺪن ﺑﺴﯿﺎر زﯾﺎد دﺧﺘﺮ و ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﻫﻢ، ﺑﺮای . دﺧﺘﺮان ﻣﻌﻨﺎی ﻗﻄﻌﯽ ﺷﺪن ازدواج را دارد ﻣﺜﻼ دﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ 6 ﺳﺎل ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ دوﺳﺖ ﺑﻮدﻩ، اﻣﮑﺎن ﻧﺪارد ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺪون او زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ و ﺑﯽ ﺷﮏ ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﻢ او را ﺑﺮای ازدواج در ﻧﻈﺮ دارد. اﯾﻦ در ﺣﺎﻟﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ از ﻧﮕﺎﻩ ﭘﺴﺮﻫﺎ اﮔﺮ ﻧﮕﻮﯾﯿﻢ ﻫﻤﻪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ اﮐﺜﺮﯾﺖ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق آﻧﻬﺎ طﻮﻻﻧﯽ ﺷﺪن ﯾﮏ راﺑﻄﻪ ،دوﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮادﻩ ﻫﺎ از آن اﻃﻼع ﻧﺪارﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﮔﺬرا ﺑﻮدن آن راﺑﻄﻪ اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﻓﺮاﻫﻢ ﺷﺪن ﺷﺮاﯾﻂ ازدواﺟﺸﺎن، ﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ آﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﻓﺮدی ﻣﻮﺟﻪ ﺗﺮ و ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮ از ﺷﻤﺎ رو ﺑﻪ رو ﺷﻮﻧﺪ، راﺑﻄﻪ دوﺳﺘﯽ .ﺷﺎن را ﺧﺎﺗﻤﻪ ﻣﯽ دﻫﻨﺪ انسان موجودی اجتماعی است و دختر و پسر هم عضوی از جامعه هستند. نظام اجتماعی، مجموعه ای کاملاً به هم پیوسته اند؛ به نحوی که چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار، از این رو هر رفتار و گفتار هر عضو، به طور حتم دیر یا زود به دیگر اعضا سرایت می کند و سپس کل مجموعه را تحت تأثیر خود قرار می دهد و فرقی نمی کند که آن رفتار و گفتار از نوع فرهنگی باشد یا اقتصادی یا سیاسی و امنیتی اصل الگو پذیری و تقلید و پدیده مُد نیز به کمک می آیند و در نتیجه یک تکیه کلام یا فکر یا مدل خاص یا حرکت و تعامل خاص در کمترین زمان شکل سراسری و ملی به خود می گیرد و کم کم به عنوان فرهنگ یا ارزش و هنجار تثبیت میشود. از جمله هدف های قدرت های استکباری، مصونیت زدایی و دین زدایی است و سیاست مناسب این هدف استحاله ی فرهنگی است و روش مناسب آن اشاعه ی فحشا و منکرات و بی بند و باری و قباحت زدایی از پای بندی های دینی می باشد که از ابزرا جنسی و رسانه های صوتی- تصویری کمال بهره برداری را می نمایند. برقراری رابطه ی دوستی بین دختران و پسران با بهانه های جذاب و فریبنده اجتماعی شدن و به روز در آمدن و آشنایی قبل از ازدواج، پرده های حیا و عفت را می درد و غرور ملی و تعصب دینی را ضعیف یا نابود می کند تا جایی که جوان ، آموزه های دینی و حلال و حرام را مزاحم امیال خود و مخالف اهدافش می پندارد و در برابر آن موضع می گیرد و این همان مطلوب دیرین استکبار و قدرت های استعماری است تا بتوانند پس از آن به راحتی و با خیالی آسوده به غارت و چپاول ملت ها بپردازند. کارشناسان بر این باورند که ارتباط دختر و پسر در سه مقطع بر پیوند خانوادگی اثر می گذارد و موجب کم رنگ شدن صمیمیت زن و شوهر یا فرو پاشی آن می شود. در یک مقطع، جوان مجردی که با جنس مخالفش ارتباط داشته باشد، غالباً با شخص دیگر ازدواج می کند و پس از ازدواج تمایل دارد که همسرش، دست کم به میزان ان دوست دوران مجردی برای او خوشایند باشد و انتظار دارد که خوبی های آن فرد قبلی را در همسرش ببیند. حال اگر سلیقه و خلق و خو یا وضعیت جسمی همسرش در مقایسه با ان دوست دوران مجردی متفاوت باشد و این همسر نتواند توقع اور ا تأمین کند، بی میلی ها، سردی ها، بهانه گیری ها و بگو مگو ها شروع می شود و هر روز گسترش می یابد و این آغاز ماجراست. در مقطع دیگر، زن یا شوهر به طور پنهانی با شخص ثالث ارتباط بررقرار می کنند که دیر یا زود کوس رسوایی آن به صدا در می آید و کمترین نتیجه اش اختلاف و فرو پاشی زندگی مشترک آن زن و شوهر است. در مقطع سوم، هر گاه فرد متأهل شاهد ارتباط به ظاهر خوشایند دختر و پسر باشد، با حسرت به لذت جویی های ان دو نفر می نگرد و با وضعیت خود مقایسه می کند و در نتیجه خود را مغبون می بیند و تمایل پیدا می کند که او نیز با شخص ثالث ارتباط پیدا کند، ولی وضعیت تأهلی چنین اجازه ای به او نمی دهد. از این رو بنای ناسازگاری و اختلاف می گذارد. به همین لحاظ هر دختر و پسری که به آینده ی خانوادگی خود یا خانواده ی دیگران اهمیت می دهند ، باید در دوران مجردی، خود را سالم و پاک نگه دارند و از ارتباط با جنس مخالف بپرهیزند. آمار آسیب های اجتماعی در کشورمان طی چند سال اخیر بالا رفته است و یکی از نکات مهمی که در رابطه با آسیب های اجتماعی وجود دارد این است که این آسیب ها قابل تبدیل شدن به یکدیگر هستند و رشد یک آسیب اجتماعی می تواند به گسترش بقیه موارد کمک کند. به عنوان مثال در بحث دختران فراری، باید دید چه عواملی به این مساله دامن زده است چرا که این اتفاق خود به خود نمی افتد و مسلما آسیب دیگری وجود داشته که گسترش پیدا کرده و به این بزه انجامیده است. این در حالی است که در بسیاری از آمارها و بررسی ها چنین آسیبی نادیده گرفته می شود در حالی که با پاک کردن صورت مساله نمی توان کاری از پیش برد بلکه باید مسوولان و کارشناسان مربوطه به بررسی دقیق و عمیق این مساله بپردازند تا جامعه از عواقب بعدی چنین معضلاتی در امان باشد. گزارش از غریبه رحیمی
شنبه ، ۴دی۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب دل]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]