واضح آرشیو وب فارسی:فارس: حکایت استادی که نمیخواست دوباره متولد شود
![خبرگزاری فارس: حکایت استادی که نمیخواست دوباره متولد شود خبرگزاری فارس: حکایت استادی که نمیخواست دوباره متولد شود](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1395/04/30/13950430000202_PhotoA.jpg)
نوبت که به استاد رضا روزبه رسید گفت: من نمیخواهم که دوباره به دنیا بیایم؛ چراکه در زندگیام همان کارهایی را کردهام که باید میکردم و اگر هم دوباره به دنیا بیایم، همان کارها را دوباره انجام میدهم.
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، وصیت نامهاش، توجه کاملی است به مسائل حق الناس و ضرورت ادای آن. او در بند پایانی وصیت نامهاش هم نوشته است: «عموم رفقای گرامی، سلام اخلاص بنده را پذیرفته، از بدیهای من و هرگونه حقی که نسبت به من دارند، بگذرند و از دعای خیر فراموشم نفرمایند. العذر عند کرام الناس مقبول.» او یکی از بزرگترین استادان تعلیم و تربیت اسلامی در دنیای معاصر است که در سال 1300 هجری شمسی و همزمان با میلاد باسعادت امام رضا (ع) در زنجان به دنیا آمد. او تحصیلات مقدماتی حوزوی را نزد پدر و عمویش گذراند و البته از محضر بزرگانی مانند حاج شیخ حسین دین محمدی و حاج سید محمد امام جمعه هم بهره برد. پس از آن به تهران مهاجرت کرد، به تحصیل در دانشگاه پرداخت، همزمان به یادگیری زبانهای عربی و فرانسوی همت گمارد و البته از مطالعه عمیق مباحث قرآنی، کلامی و فقه و اصولی هم غافل نبود. در همان سالها امکان سفر به خارج از کشور و ادامه تحصیل هم برای رضا مهیا شد، اما به دلیل ناراحتی و نگرانی پدر از این سفر، از رفتن منصرف شد و گفت: تحصیل من مستحب است؛ اما احترام پدر واجب. استاد روزبه مبارزات انقلابی خود علیه رژیم ستمشاهی را نیز از همان سالهای آغازین دهه 40 شمسی آغاز کرد و در عین حال به مباحث تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانان اهمیت میداد. باید گفت یکی دیگر از ابعاد زندگی استاد روزبه، مدرسه علوی است. با وجود پیشنهادهای مکرر دکتر هوشیار به ایشان و تلاشهای پرفسور محمود حسابی برای احراز کرسی دانشگاه برای تدریس و اعزام به خارج از کشور و ادامه تحصیل در دوره دکتری، استاد روزبه ماندن در مدرسه علوی و تدریس در آن را ترجیح داد؛ مدرسهای که در سال 1335 توسط علامه حاج علیاصغر کرباسچیان، حاج مقدس تهرانی و شالچیان و به مدیریت استاد روزبه شروع به فعالیت کرد. وی در آن سالها، مدیریت دبیرستان علوی و شعبههای آن را بر عهده گرفت؛ مدرسهای که هم از نظر پذیرش دانش آموز و هم از نظر نوع انتخاب معلم و برنامههای آموزشی، از سایر مدارس متمایز بود. همین سالها بود که استاد روزبه و اعضای هیأت مدیره مدرسه علوی، همکاری نزدیکی با حضرات آیات بهشتی، مطهری، قدوسی، باهنر، محمدتقی جعفری و مهدویکنی داشتند و در اداره منحصر به فرد این مدرسه، یاریگر یکدیگر بودند. همچنین در ایام تابستان و در این مدرسه، دورههای کوتاه مدت کاربردی برای طلاب داوطلب اعزام به خارج از کشور برای تبلیغ دینی تشکیل میشد و استاد روزبه هم در این دورهها تدریس میکرد؛ دورههایی که با درخواست آیتالله بروجردی و برای آمادگی بیشتر مبلغان اعزام به خارج از کشور برگزار میشد.. باید گفت که استاد رضا روزبه از همان آغاز تاسیس مدرسه علوی و فعالیت در آن، به کار دیگری مشغول نبود و با وجود تقاضای دانشگاه برای تدریس، تمام وقت در خدمت دانش آموزان بود؛ زودتر از همه به مدرسه میآمد و دیرتر از دیگران، آنجا را ترک میکرد. او همچنین جلسات تفسیر قرآن را در مدرسه علوی تشکیل داد و اخلاق منحصر به فرد او موجب میشد تا دانش آموزان به آسانی به او جذب شوند و پذیرای بیانات شیوا و شیرین و در عین حال مفید او باشند. این بود که مدرسه علوی، روز به روز پیشرفت میکرد و حتی بزرگان حوزه و دانشگاه هم به تدریس افتخاری در این مدرسه، مفتخر میشدند. استاد روزبه حتی مقید بود تا ناهارش را که غالبا نان و ماست، یا نان و پنیر یا نان و خرما بود، با مستخدمان مدرسه یا دانش آموزان صرف کند. او معتقد بود که با این کار، هم الگویی برای ساده زیستی به دانشآموزان ارائه میدهد و هم اگر کسی از دانشآموزان غذای سادهای به مدرسه آورده است، در برابر غذاهای رنگین برخی دیگر، احساس حقارت نمیکند. از دیگر ویژگیهای او این بود که چون وقت نماز میشد از هر کاری، هر چند مهم، دست میکشید و مقید بود نماز را در اول وقت به جای آورد. او در نماز تمام توجهش به خدا بود و حتی حالش دگرگون میشد. نقل است که روزی در جمع تعدادی از همکارانش بود و این بحث پیش آمد که اگر دوباره به دنیا بیاییم، چه فعالیتهای جدیدی انجام میدهیم. نوبت که به استاد رضا روزبه رسید گفت: من نمیخواهم که دوباره به دنیا بیایم؛ چراکه در زندگیام همان کارهایی را کردهام که باید میکردم و اگر هم دوباره به دنیا بیایم، همان کارها را دوباره انجام میدهم. چنین بود که استاد روزبه با مدیریت اخلاقی و به کارگیری تعلیم و تربیت اسلامی خود در کنار نگارش کتابهایی مانند «اثبات جهان ماورا»، «اثبات وجود خدا»، «عصمت پیامبران» و «ولایت»، شاگردانی مانند شهید دکتر محمود قندی، شهید محمدعلی فیاض بخش، شهید مجید حداد عادل، دکتر غلامعلی حداد عادل، دکتر هادی نژادحسینیان و دکتر محمد نهاوندیان را پرورش داد که برخی با شهادت خود، نهال انقلاب را آبیاری کردند و برخی دیگر نیز امروزه یاریگر نظام اسلامی هستند. ایشان همچنین در اواخر عمر پر برکتش، کتاب «عربی آسان» را با همکاری حجتالاسلام سید کاظم موسوی به رشته تحریر در آورد. درباره زندگی این استاد تعلیم و تربیت، مستندی 50 دقیقهای با عنوان «زیر سقف آسمان» به همت غلامرضا ملاکرمی و با گویندگی بهروز رضوی، تولید شده است که در آن، از زبان خانواده، هم دورهایها و شاگردان استاد، به بیان حالات روحی و اخلاقی وی پرداخته شده است. این استاد اخلاق و تعلیم و تربیت سرانجام در مانند چنین روزی، یعنی در پانزدهم شوال و در حالیکه تنها 52 بهار زندگی را پشت سر گذاشته بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیدار معبود شتافت. در مرگ او، بزرگانی مانند علامه طباطبایی، آیتالله بهشتی و آیتالله مطهری اشک ریختند. همچنین در تشییع او در قم، آیتالله گلپایگانی و آیتالله مرعشی نجفی حضور یافتند و آیتالله گلپایگانی نیز بر پیکرش، اقامه نماز فرمود تا پس از آن برای خاکسپاری به قبرستان نو قم در جوار حرم مطهر کریمه اهل بیت (س) منتقل شود. درباره این استاد فرزانه، شخصیتهای متعددی اظهار نظر کردهاند که یکی از آنها آیتالله علامه، مرتضی مطهری است که دربارهاش میفرماید: جنبه تقوا و اخلاص این مرد واقعا فوقالعاده بود. من از زمان حیاتش به ایشان ارادت داشتم و این مطلب را حتی در سخنرانیها، چندین بار اظهار کردهام. مرد بسیار بسیار ارزندهای بود و خیلی هم خدمت کرد. عمده، جنبه مثبت بودنش و خدمت گزاریش بود. لازم به ذکر است که روی سنگ قبر این استاد فرزانه، این بیت حک شده است: و لِکُلّ عصر واحد یسمو به و انت لِباقِ الدّهر ذاکَ الواحد. (برای هر روزگار، فردی است که آن روزگار را با او می خوانند؛ و تو برای باقیمانده روزگار، آن فرد یگانه هستی.) انتهای پیام/2258/و40
95/04/30 :: 10:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]