محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854615575
بررسی مرگ اندیشی در دو اثر مهم ایرانی؛ بوف کور و ملکوت
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: هفته نامه کرگدن - حامد قصری: گفت و گو با محمد صنعتی درباره دو کتاب بسیار مهم تاریخ ادبیات داستانی ایران که هم تاثیرگذار بوده اند و هم هنوز که هنوز است، خوانده می شوند.
ونسان مونتی، دوست نزدیک صادق هدایت، سال دقیق انتشار «بوف کور» را 1309 شمسی دانسته است. «ملکوت» بهرام صادقی هم نخستین بار سال 1340 در شماره نهم کیهان هفته منتشر شد. بوف کور جایگاه خاص خودش را نه تنها در ایران که در دنیای ادبیات پیدا کرده و به زبان های مختلف ترجمه شده است. اما ملکوت حکایت دیگری دارد و هنوز هم حرف و حدیث های بسیاری در خصوص این اثر وجود دارد.
بهرام صادقی را بیشتر با داستان های کوتاهش می شناسند و بین منتقدان بر سر ملکوت و نوع نگاه صادقی در این کتاب اختلاف نظر بسیاری است. خیلی ها بهرام صادقی را در ملکوت تحت تاثیر هدایت و بوف کور می دانند. برخی هم نثر و نگاه صادقی را در ملکوت مدرن و حتی آغاز عبور از هدایت می دانند.
پس از گذشت نزدیک به 90 سال از انتشار بوف کور و 60 سال از انتشار ملکوت، به سراغ دکتر محمد صنعتی، یکی از نظریه پردازان حوزه ادبیات رفته ایم و با او که نویسنده کتاب «صادق هدایت و هراس از مرگ» است، درباره مرگ اندیشی در بوف کور و همچنین مقایسه این دو اثر گفت و گو کرده ایم.
بعضی ها اعتقاد دارند ملکوت ویژگی های یک رمان را ندارد. شما با این حرف موافقید؟
این کار منتقدان ادبی است که داستان بلند و رمان و غیره را طبقه بندی می کنند، با این حال ملکوت قصه ای بلند است. رمان یک قصه شهری است و داستان ملکوت هم در شهر و در میان مردم شهرنشین اتفاق می افتد. در جامعه ما مشهورترین رمان ها- به خصوص آن ها که در 30، 40 سال اخیر نوشته شده اند- اغلب مربوط به فضاهای روستایی هستند. اما بسیار دشوار است که به دلیل شهری نبودن و روستایی بودن شخصیت ها- مثلا- در «کلیدر» و «جای خالی سلوچ» آن ها را رمان ندانیم. چنین تقسیم بندی هایی مقداری زائد و تنها برای کلاس درس مفید است.
پایه و اساس رمان ملکوت مرگ است. راوی چگونه به این اندیشه رسیده است؟ انگار محتوای ملکوت از زندگی خود صادقی نشات گرفته است؛ بهرام صادقی که البته به علم پزشکی هم اشراف داشته است.
بله. داستان ملکوت بازتابی است از آنچه راوی حس می کند و بخش هایی از زندگی و تجربیات نویسنده را در خودش دارد. محور قصه ملکوت، مرگ است. قصه از آن جا آغاز می شود که جن وارد بدن آقای مودت می شود و زمانی که او را نزد دکتر حاتم می برند تا جن را بیرون بکشد، شرح قصه غیرپزشکی می شود.
پزشکی با جن گیری تفاوت زیادی دارد اما می بینیم که در قصه ملکوت جن گیری و پزشکی به هم ارتباط پیدا می کنند. جن خبر می آورد آقای مودت سرطان دارد و سرطان یک اصطلاح پزشکی است اما نویسنده تلاش کرده است این مسئله را به ضد خود تبدیل کند.
پزشکی برای نجات زندگی است در حالی که تمامی این کتاب در مورد ویران کردن زندگی است. هم دکتر حاتم و هم جنبه دیگری از دکتر حاتم که «م. ل» نام دارد، هم پدر «م. ل» و هم پدر دکتر حاتم با شکار و کشتن و ارتکاب به قتل سر و کار دارند نه با حفظ حیات! حفظ زندگی همواره با هراس از مرگ است که ممکن است خواننده آن را به جنبه ناخودآگاه علم پزشکی تعبیر کند.
ترس از مرگ در ناخودآگاه هم پزشک و هر انسانی وجود دارد. علم پزشکی به دلیل هراس و ترس از مرگ به وجود آمده است. «م. ل» با وجود این که خود بسیار از مرگ هراس دارد و در این قصه به آن اشاره و اعتراف می کند، بدن خود را تکه تکه می کند و آن تکه ها را در الکل نگه می دارد که استعاره ای از مومیایی کردن است. مومیایی از آن جا شروع شد که بشر نمی توانست با عدم بقا و فنای خود رو به رو شود. بنابراین در این قصه م. ل قطعات بدن خود و جسد پسر خود را مومیایی کرده که نشانه ای از میل به بقا و جاودانگی است.
شما هم معتقدید بین ملکوت و بوف کور شباهت هایی وجود دارد؟
با وجود این که بوف کور صادق هدایت با ملکوت بهرام صادقی خصوصیات سوررئالیستی دارند و این تکنیک از غرب گرفته شده است، آنچه در محتوای این قصه ها می بینیم دوگانگی و دو نیم شدگی است که در فرهنگ ما غلبه دارد. این دو نیم شدگی را هم در قصه ملکوت و هم در بوف کور، هم در لکاته و هم یک جنبه دیگرش که دختر اثبری است می بینیم.
راوی همان خنزر پنزری است در حالی که به نظر می رسد در مقابل هم قرار می گیرند؛ در عالم فرازمینی و زمینی. این قصه ها تحت تاثیر فضای عرفانی هستند. در ملکوت از کلمات عرفانی بسیار بهره گرفته شده است. خود راوی هم به وضوح به آن ها اشاره می کند در حالی که این جنبه زمینی تخریب شده هم در این قصه و در گریز از واقعیت آن وجود دارد.
این گریز از واقعیت ناشی از چیست؟
در فرهنگ ما این گریز از واقعیت- معمولا از مینیاتور گرفته تا اشعار عرفانی- وجود دارد. ما در غیرواقعی ها احساس آرامش بیشتری نسبت به رو به رو شدن با واقعیت داریم.
و در ملکوت این تضاد را می بینیم.
بله، در ملکوت مرتب شاهد کشمکش میان واقعیت و غیرواقعیت هستیم.
در بوف کور و ملکوت میل به مرگ هم بسیار پررنگ است.
هم در بوف کور و هم در ملکوت احساس گناه زیاد است و یک نوع میل به مرگ- علی رغم ترس و وحشت زیاد از مرگ- در شخصیت های آن ها هست. این موضوع در فرهنگ ما نیز وجود دارد. فرهنگ مدرن نگاهی رو به زندگی و آینده دارد، اما این قصه ها نگاهشان به گذشته است و آینده ای برای خود نمی بینند؛ همه چیز تمام شده و رو به زوال است. این موضوع هم در ملکو و هم در بوف ور و هم در «شازده احتجاب» گلشری دیده می شود. از این نظر می توان گفت صادقی در ملکوت تحت تایر هدایت بوده است.
منظورم این است که هراس از مرگ در این دو اثر، آن ها را خیلی به هم نزدیک می کند؟
نویسندگان بوف کور و ملکوت با وجود این که به مرگ میل داشتند اما سرشار از هراس از مرگ نیز بودند. ترس از مرگ و میل به جاودانگی است که قصه ملکوت را می سازد. اسم این قصه ملکوت است اما به زندگی زمینی اشاره دارد. مقاله ای در همین زمینه نوشته ام با نام «با مرگ بستیز مرگ». در آن جا نوشته ام فردی که می خواهد با زندگی بجنگد، تبدیل می شود به مرگ و فرد خودش را در این راه نابود می کند، همان گونه که هدایت خود را نابود کرد.
در مورد ملکوت نکته دیگری که باید بگویم این است که این قصه یک ساختار قرینه ای چهاروجهی دارد که در آن چهار پرسوناژ در بیرون از خانه دکتر حاتم وجود دارند. این چهار شخصیت در بیرون و چهار شخصیت در درون نشان از دو شقّه شدن دکتر حاتم دارد. خود دکتر حاتم هم به این موضوع اشاره می کند که دو نیمه شده است، یک نیمه اش خود دکتر حاتم و نیمه دیگر م. ل است. بخشی از او پزشک و بخش دیگرش شیطان آدمکش است.
در ملکوت یک نوع نگاه روانشناسانه هم مشاهده می شود.
ملکوت از چیزهای مختلفی تاثیر پذیرفته است. زمانی که صادقی این کتاب را می نوشت، بیشتر ترجمه های یونگ در ایران خوانده می شد. ادبیات داستانی آن زمان هم بالطبع تحت تاثیر ادبیات روانکاوی فرویدی- یانگی بود. همچنین نویسنده ها از المان های سوررئالیستی بهره می بردند. بنابراین نمی توان گفت نویسندگانی همانند بهرام صادقی تنها تحت تاثیر صادق هدایت بوده اند.
نقش اسطوره در این دو اثر چیست؟ چون دیده ام که برای تحلیل این آثار از اسطوره ها استفاده می کنند.
علاوه بر شباهت های ساختاری که بین بوف کور و ملکوت هست، هر دو از تکنیک های سوررئالیستی هم بهره برده اند. اما به شدت تحت تاثیر اسطوره هستند. شما این مورد را در سوررئالیست ها نمی بینید. شکل این داستان ها سوررئالیستی است ولی به شدت ساختار اسطوره ای دارند؛ مثل قصه های شرقی، هزار و یک شبی هستند و تفاوت زیادی است بین قصه های هزار و یک شب و آنچه شما به عهوان قصه های کوتاه و بلند غربی می بینید.
ملکوت و بوف کور هر دو ساختار اسطوره ای دارند، علاوه بر آن از نظر محتوایی به شدت شرقی و بسیار ایرانی هستند. در این دو داستان شما شاهد جا به جایی ها و تضادهای زیادی هستید. تنها در اسطوره می توان تضادها را در کنار یکدیگر قرار داد چون درواقعیت با یکدیگر ناسازگار خواهندشد.
چرا مدام با نوعی احساس گناه و حس انتقام در این داستان ها مواج هستیم؟
ببینید، در محتوای این دو داستان شاهد عشق ممنوع و دوشقه شدن آبژه و سوژه هستیم که انسان را دچار روان پریشی می کند. به همین دلیل است که آن ها سرشار از حساس گناه و انتقامجویی و کین خواهی هستند. این کین خواهی در محتوای شاهنامه و قصه های هزار و یک شب نیز هست. قصه هزار و یک شب هم داستان مردی است که زنش به او خیانت کرده و او تصمیم می گیرد از تمام زن ها انتقام بگیرد. همین تصویر را در بوف کور و ملکوت هم می بینیم. همه این ها در مرز بین مدرنیته و عرفان قرار دارند. ساختار ظاهر مدرن است اما محتوا عرفانی. در ملکوت، دکتر حاتم با م. ل به انتقامجویی می اندیشد و در نهایت ساقی را به قتل می رساند. اتفاق ساقی معنا دارد.
وقتی ساقی کشته می شود یعنی اسطوره کشته شده است. ساقی یک اسطوره/ ضداسطوره است، یک مرگ خواهی در کنار میل به جاودانگی. این دو در زندگی بیرونی و واقعی با یکدیگر ناسازگار هستند اما در فضا و اندیشه اسطوره ای این متضادها می توانند وجود داشته باشند به زندگی ادامه بدهند.
یک نوع طنز تلخ نه تنها در ملکوت که در اکثر آثار بهرام صادقی می بینیم. این طنز تلخ ریشه در چه چیزی دارد؟
طنز تلخ در قصه ملکوت یک شوخی مرگبار است. من فکر می کنم این موضوع بیشتر به ساختار شخصیتی نویسنده بر می گردد. بهرام صادقی در این داستان در حال پوزخندزدن و نیشخندزدن به زندگی است و نه خندیدن به زندگی! او در عین حال که به زندگی کردن تمایل دارد، از سوی دیگر تمایل به نابودی و ویرانگری هم در او مشاهده می شود. طنز تلخ بهرام صادقی خشم آگین است. در سرتاسر ملکوت احساس خشم و انتقامجویی وجود دارد.
اما صادقی به شدت خلاق است و نشانه های این خلاقیت را می شود در اغلب آثارش دید.
خلاقیت ناشی از شوق زندگی است. شخصیت هایی نظیر بهرام صادقی در چهارچوب های طبیعی قرار نمی گیرند و شخصی که نتواند در هیچ چهارچوبی قرار بگیرد، نخواهد توانست به زندگی اش نظم بدهد بنابراین خلاقیت او نمی تواند به شکل یک اثر هنری محقق شود و ممکن است در حد یک داستان شفاهی گفته شود و دیگر هیچ! اما می بینیم که مثلا مارکز و بقیه نویسندگان بزرگ زندگی بسیار منظم همراه با پشتکار و اراده دارند.
آن ها خود را برای ساعات مشخصی در یک اتاق محبوس می کردند تا یک اثر خلق کنند. آن شوق زندگی که به خلاقیت منجر می شود باید در یک چارچوبی قرار بگیرد و به نظمی برسد تا بتواند به یک اثر هنری تبدیل شود. اگر یک فیبمساز بخش هایی از فیلمش را امروز و بخش های دیگر را 6 سال بعد بسازد و برای چسباندن تکه های فیلم به یکدیگر حوصله، برنامه و چهارچوب منظمی نداشته باشد، مطمئنا موفق به ساخت فیلم نخواهدشد. درباره نویسنده نیز این موضوع مصداق دارد.
این نکته را هم بگویم که هنرمند زندگی بی نظم و بی چهارچوب را دوست دارد. هنرمند آزادی را می پرستد. اما واقعیت این است که زندگی و آفرینش به نظم نیاز دارد. صادقی اولین قصه گوی شفاهی نیست، فرهنگ ما مملو از قصه گویان شفاهی است. ما خیلی با هنر مکتوب اخت نبوده ایم. هنر ما از قدیم الایام شفاهی بوده است. ما مطالب و داستان ها را سینه به سینه در طول تاریخ به صورت شفاهی بیان کرده ایم اما تاریخمان را مکتوب نکرده ایم، چون خیلی با نوشتن اخت نبوده ایم!
و سوال آخر این که بوف کور به چندین زبان ترجمه و منتشر شده است. شرایط ملکوت را برای ترجمه به زبان های دیگر چطور می بینید؟
ترجمه یک اثر هم تحت تاثیر زبان آن اثر است و هم فرهنگی که قرار است آن اثر را به جهان معرفی کند. ملکوت باید ترجمه شود اما چون این داستان بسیار تلخ است، ممکن است برای غربی ها چندان خوشایند نباشد. غربی ها فرهنگ مدرن دارند. اگر داستان ملکوت تمایل بیشتری به زندگی داشت شاید با اقبال بهتری از جانب غربی ها مواجه می شد. باید در نظر داشت که فرهنگ ما با غم و رنج و طنز تلخ انس بیشتری دارد.
۰۱ دی ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]
صفحات پیشنهادی
در نشست نقد و بررسی سریال «پادری» عنوان شد لطیفی: نمیخواستیم به هر قیمتی مخاطب را بخندانیم/ تشکر: ب
در نشست نقد و بررسی سریال پادری عنوان شدلطیفی نمیخواستیم به هر قیمتی مخاطب را بخندانیم تشکر بیشتر شخصیتهای پادری دچار روزهمرگی بودند رضوی قرار بود فروشگاه بزرگ را به جای پادری بسازیم عصر امروز نشست نقد و بررسی سریال پادری به کارگردانی محمدحسین لطیفی و تهیهکنندگی محمود رض"این مرد از همان موقع بوی مرگ میداد" نقد و بررسی شد
"این مرد از همان موقع بوی مرگ میداد" نقد و بررسی شد نشست نقد و بررسی رمان "این مرد از همان موقع بوی مرگ میداد" نوشته محمد حنیف عصر دوشنبه بیست و دوم آذرماه در محل کانون ادبیات ایران برگزار شد به گزارش ایلنا در آغاز این نشست نویسنده بخشیهایی از رمانش«این مرد از همان موقع بوی مرگ میداد» بررسی میشود
این مرد از همان موقع بوی مرگ میداد بررسی میشود نقد و بررسی رمان این مرد از همان موقع بوی مرگ میداد محمد حنیف دوشنبه ۲۲ آذرماه در سالن اجتماعات کانون ادبیات ایران برگزار میشود آفتابنیوز به گزارش ایسنا در جلسه نقد و بررسی رمان این مرد از همان موقع بوی مرگ میداشعیبی: اعتماد بیننده مهمترین دلیل برای مقبولیت یک اثر است
شعیبی اعتماد بیننده مهمترین دلیل برای مقبولیت یک اثر است شعیبی معتقد است که امروز راه مخاطبان برای مطالعه درباره تاریخ بسیار راحت شده است به همین دلیل ما نمیتوانیم تاریخ را به هر شکلی که دوست داریم روایت کنیم به گزارش خبرنگار ایلنا بهروز شعیبی کارگردان فیلم سیانور شب گموسوینژاد صداگذاری «بوف کور» معتمدی را عهدهدار شد
موسوینژاد صداگذاری بوف کور معتمدی را عهدهدار شد سعید سعدی از آخرین وضعیت جدیدترین ساخته احمدرضا معتمدی گفت سعید سعدی تهیهکننده سینما در خصوص آخرین وضعیت بوف کور به خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان گفت حدود 65 درصد از تدوین این اثر انجام شده و محمود مووقف یک نهاد مردمی است/ مهمترین اثر اجتماعی وقف، رفع فقر است
وقف یک نهاد مردمی است مهمترین اثر اجتماعی وقف رفع فقر است یکی از مهمترین آثار اجتماعی وقف رفع فقر و بی نوایی است که نقش ارزشمند وقف در محو آن کاملا روشن است به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان رضا صالحی امیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور در همایش ملیبرای یک گربه در حال مرگ چه کار کنیم؟ - آرش کلانتری - وب سایت خبری تحلیلی حکیم مهم
آرش کلانتری در مجله دنیای حیوانات نوشت شاید بسیاری از شما که در خانه خود گربه نگه می دارید درباره زمان پیری گربه خود و چگونگی نگهداری از او در این زمان یا حتی راهکارهایی که می تواند از درد و عذاب کشیدن او جلوگیری کند اطلاعات کافی نداشته باشید در این مطلب می خواهیم شما را با اقدنشست هم اندیشی بررسی نظام مدیریت وقف در عرصه بینالملل برگزار شد
نشست هم اندیشی بررسی نظام مدیریت وقف در عرصه بینالملل برگزار شد شناسهٔ خبر 3842408 - سهشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۲ ۰۱ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها jwplayer display inline-block; نخستین نشست بررسی نظام مدیریت وقف و امور خیریه در عرصه بینالملل عصر دیروزدوشنبه ۱۵ آذردر سنتیجه بررسی سازمان غذا و دارو درباره "مرگ به دلیل تزریق پنیسیلین" اعلام شد
رییس سازمان غذا و دارو گفت درباره شماره سری ساخت پنیسیلینی که گفته میشد منجر به فوت بیمار شده بررسیها نشان داده شد که آن دارو مشکلی نداشته است به گزارش جام جم آنلاین دکتر رسول دیناروند در گفتوگو با ایسنا درباره آخرین وضعیت بررسی داروی پنیسیلین که گفته مینتیجه بررسی سازمان غذا و دارو درباره مرگ به دلیل تزریق پنیسیلین
نتیجه بررسی سازمان غذا و دارو درباره مرگ به دلیل تزریق پنیسیلین رییس سازمان غذا و دارو گفت درباره شماره سری ساخت پنیسیلینی که گفته میشد منجر به فوت بیمار شده بررسیها نشان داده شد که آن دارو مشکلی نداشته است به گزارش نامه نیوز دکتر رسول دیناروند درباره آخرین وضعیت بررس-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها