محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844718868
بازیگران درخشان تاریخ سینما: کوین اسپیسی
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: ماهنامه همشهری 24 - نسیبه فضل اللهی: وقتی خواهران جادوگر در نمایشنامه «مکبث» در میان ارواح خبیث ایستاده اند و آینده خونین را نظاره می کنند، ناگهان نعره می کشند که «چه زشت است زیبا، و چه زیباست زشتی». تلاش و کار سی ساله کوین اسپیسی همانند نعره هراسناک جادوگران «مکبث»، نمایشی درخور و زیبا از «زشتی» یا امر زشت است.
اگر «شرارت» یکی از نمودهای «امر زشت» باشد، کارنامه اسپیسی لبریز از شخصیت های شروری است که هیچ گاه خشم تماشاگران را برنینگیختند و در عوض به قدر متقاعدکننده بودند که حتی مخاطبان نیز به این شخصیت ها حق می دادند که دیگری را بکشند، گناه کنند یا از دیگران پله هایی برای پیشرفت خودشان بسازند و در یک کلام، «شرور» یا «زشت»
باشند.
زیباترین و ماندگارترین تصاویری که از اسپیسی به یاد می آوریم قاتل زیرک یا گناهکار ماهری است که پوزخند مغرور و جاه طلبانه اش، آرام آرام بر پرده سینما نشت می کند.
کوین اسپیسی متولد نیوجرسی آمریکاست و به واسطه شغل پدرش مجبور بود که دائما در سفر باشد و از ایالتی به شهر و کاشانه دیگری سفر کند. پس از تحصیل در یک مدرسه نظامی، به تئارت علاقه مند و وارد مدرسه بازیگری شد.
بعدها دو ویژگی یعنی جنوبی بودن و تحصیل در مدرسه نظامی (البته دوستی با بیل کلینتون را هم نادیده می گیریم) به او کمک کرد تا شخصیت «فرانک آندروود» در سریال «خانه پوشالی» مانند مومی در دستان ورزیده اش باشد و با تبحر، قساوت ذاتی و فساد درونی شخصیت رییس جمهور را در این سریال، آشکار و بازی کند. اسپیسی شیفته تئاتر است و تاکنون چندین بار موفق به کسب جایزه تونی شده.
بازی در نقش «هنری پنجم» نام او را بر سر زبان ها انداخت اما یکی از اولین موفقیت ها به ایفای نقش «اسوالد» در نمایش «اشباح» اثر هنریک ایبسن مربوط می شود. اسوالد علی رغم دوری از پدرش که تجسمی از شر و امر زشت است، به بیماری پدرش مبتلا می شود، و این گونه است که تقدیر اسپیسی با نمایشگری امر زشت آغاز می شود و رقم می خورد.
اسپیسی به هنگام تصویر کردن امر شر یا زشت از دستور نیچه در «شامگه بتان» حذر می کند. به نظر نیچه «در زشتی، نشانه و علامتی از فساد دیده می شود. هرگونه فرسودگی، درشتی، فرتوتی، خستگی، آشوب یا حتی فلج فیزیکی، فساد یا خرابی، واکنش یکسانی را بر می انگیزاند: زشت... انسان از زشتی منزجر است چرا که از شامگاه گونه خویش تنفر دارد.»
اما اسپیسی هرچند ایفاگر شر و امر زشت می شود، به سبب دریافت متفاوتش از امر زشت، انزجار تماشاگرانش را از نمایش زشتی بر نمی انگیزاند. او فراسوی هر نیک و بدی می ایستد تا حتی شرارت هم مطلق نباشد، چنان که خوبی یا زیبایی.
آنچه راهنما و ابزار کوین اسپیسی برای نمایش شخصیت های شرور است، چشم های دودوزن و نگاه خیره اوست که همیشه محتاج چیز دیگری است تا اسپیسی بتواند شرورترین شخصیت های سینمایی را تصویر کند: «لبخندی گناه آلود و مغرور» که او را مجهز به سهمناک ترین قدرت دنیا می کرد: «ترس»...
نگاه اسپیسی به امر شر، ماهیتی پدیدارشناسانه دارد. او شر یا همان امر زشت را در مقابل خیر و زیبایی عَلَم می کند و حتی هویت مستقلی به امر شر در برابر زیبایی می دهد.
این استقلال، چنان پیچیدگی و غنایی به زشتی (یا همان شر) می دهد که دیگر فقط مجموعه ای از تضادهای ساده در برابر اشکال متنوع زیبایی و خیر نیست. به قول کارل روزنکرانتز، «همان گونه که شرارت و گناه، متضادهای نیکی هستند و جهنم را نوید می دهند، زشتی نیز همچون "جهنم زیبایی و امر خیر"» است.
اسپیسی در یکی از مصاحبه ها و پس از ایفای نقش آندروود در «خانه پوشالی» گفته: «مردم من را به خاطر شرارتی دوست دارند که نشانشان می دهم. به همین علت است که دریافت و رویکرد متفاوت اسپیسی از امر شر باعث شده تا او به قول راجر ایبرت، ایفاگر نقش یکی از شرورترین شخصیت های سینمایی در فیلم «هفت» باشد.
در این فیلم، او قاتلی زنجیره ای به نام «جان دوو» است که قربانیانش را از میان گناهکارانی انتخاب می کند که مرتکب یکی از هفت گناه کبیره شده اند.
یکی از صحنه های ماندگار این فیلم لحظه ای است که اسپیسی (جان دوو) در نقش قاتل خودش را به نیروی پلیس معرفی کرده و حالا در معیت پلیس خشمگین (براد پیت) به سراغ آخرین قربانی می روند. دوو با زیرکی، پلیس جوان را به قاتل خشمگین خودش تبدیل می کند و وقتی براد پیت به سوی او شلیک می کند، لبخند جادویی اسپیسی نقش می بندد، لبخند یک گناهکار به گناهی و زشتی ناگهانی که از فرد بی گناهی سرزده است.
اسپیسی نقش های بی شماری بازی کرده اما سیاق بازی اش به این صورت است که میان خودش و نقش هایی که بازی می کند، فاصله ای می اندازد تا بتواند آنها را (یا شرارت نهفته شان را) بهتر کنترل کند. هر چند از نمودهای بیرونی هم غفلت نمی کند. مثلا وقتی مشغول تمرین برای بازی در نقش «ریچارد سوم» بود، شروع به ورزش و ترک سیگارش کرد تا به قول و سفارش یکی از دوستانش «حتی اگه قوز هم داری از قوزت استفاده کن و به کارش بگیر» تا بتواند نقش ریچارد سوم، پادشاه خشن و گوژپشت انگلستان را ایفا کند.
وقتی اسپیسی نقش شخصیت های منفی و شرور را بازی می کند، قدرتی جادویی دارد که می تواند دیگران را ترغیب کند تا هر چیزی را باور کنند. مثلا قبول کنند که او از سیاره دیگری آمده یا قاتل زنجیره ای و باهوشی است که طعمه خشم پلیس می شود یا حتی معلمی در یک شهر دورافتاده است.
صدای یکنواخت اسپیسی، کیفیت خاصی به او داده که کاملا با نقش شخصیت های شرور نظیر جان دوو، قاتل سرسخت و زیرک «هفت» تطابق دارد. نمی توان فرانک آندروود را با صدای دیگری تصور کرد؛ او به کمک همین صدای یکنواخت است که می تواند حرص، خشم و ترس را از صدایش سلب کند و نقش بی گناهی را بازی کند کهاز بازی بزرگان خسته شده.
نگاه خیره، فریادهای خشمگین و مهارشده اسپیسی به همراه لبخندهای گنهکارانه اش و پوزخندهای مغرورش، به اسپیسی کمک می کنند تا حتی تماشاگران را نیز فریب بدهد. تازه در پایان فیلم «مظنونین همیشگی» است که متوجه می شویم رودست خورده ایم و فریفته شمایل معصوم و بی گناه «وربالکیتز» شده ایم و برای این چلاق دوست داشتنی دلسوزی کرده ایم؛ غافل از این که او، همان «گایزر شوزه» یا قاتل اصلی فیلم است.
اسپیسی شرارت شخصیت هایی را که بازی می کند در مقابل امر زشتی قرار می دهد که از تماشاگران ناشی می شود و بدین ترتیب شرارت نقشی را که بازی می کند با شرارت ناشی از درک نادرست یا قضاوت عجولانه تماشاگران تطهیر می کند.
مثلا در فیلم «مظنونین همیشگی»، تماشاگران «غفلت» می کنند و به خاطر غفلتی که کرده اند خشونت و زیرکی وربال کیتز را می بخشند. شاید یکی ازدلایل علاقه تماشاگران به شخصیت های شروری که توسط اسپیسی خلق شده اند به سبب این نکته باشد که آنها فارغ از هر نیک و بدی، از عوام بهترند، از آنها زیرک تر و باهوش ترند و همین برتری بر عوام موجب می شود تا دوست داشتنی و حتی متقاعدکننده جلوه کنند. نظیر همین اتفاق به شکل متفاوت تری برای «لستر برنهایم» در «زیبایی آمریکایی» می افتد.
اسپیسی (لستر برنهایم)، همسر «کارولین» و پدر «جسی» است اما مونولوگ آغازین و پیش درآمد فیلم او را از تمامی گناهانش تبرئه می کند؛ وقتی کیسه پلاستیکی با ملایمت در هوا می چرخد و صدای او به گوش می سد که «کیسه داشت باهام می رقصید، مثل یه بچه کوچولو که التماسم می کرد تا باهاش بازی کنم.
اون روز بود که فهمیدم فیلم های ویدئویی بهانه بیخودیه اما باعث می شه همه چیز رو به خاطر بیارم. باید به خاطر بیارم. گاهی وقت ها به قدری زیبایی در جهان هست که احساس می کنم نمی تونم تحمل کنم و قلبم در آستانه فروریختنه».
لستر از تماشاگران فیلم باهوش تر نیست و همچون آنها مسلح به نیرویی جادویی نیست اما همانند همه تماشاگران، مردی عامی و معمولی است که همانند همه لحظه ای پایش می لغزد و همین شباهت است که باعث می شود تماشاگران گناه لستر را به او ببخشایند.
او یکی از ماست که می فهمیم و می بخشیمش؛ مردی که شری خالی از تعقل و تفکر انجام داده، اما به قول هانا آرنت بزرگ تری شر از کسانی سر می زند که به یاد نمی آورند، کسانی مانند جان دوو، وربال کیتز یا آندروود که ابزار شری می شوند که در قدرت یا سیاست خانه کرده است.
American Beauty, 1999
زیبایی آمریکایی
اسپیسی چهل ساله بود که یکی از پرافتخارترین نقش ها و در عین حال یکی از درمانده ترین مردان تاریخ سینما را در «زیبایی آمریکایی» سام مندس بازی کرد؛ البته بعد از اتفاق های غیرمنتظره بسیار. ابتدا قرار بود اسپیلبرگ این فیلم را کارگردانی کند. اما مرگ استنلی کوبریک باعث شد اسپیلیبرگ کارگردانی «هوش مصنوعی» را به عهده بگیرد. به همین دلیل کارگردانی «زیبایی آمریکایی» به مندس رسید.
تیم تولید برای بازیگر نقش اول مرد تام هنکس را به او پیشنهاد دادند اما مندس، کوین اسپیسی را در همان روزهایی که برای اولین بار فیلمنامه را خوانده بود، انتخاب کرده بود. اسپیسی برای بازی در نقش لستر برنهام دومین جایزه اسکارش و هجده جایزه بازیگری دیگر را از آن خود کرد.
Life of David Cale, 2003
زندگی دیوید گیل
دیوید گیل (کوین اسپیسی) رییس بخش فلسفه دانشگاه و عضو گروه مدافعان سرسخت مجازات اعدام است. او همه تلاشش را می کند تا بدون هیچ چون و چرایی این مجازات برای محکومان به اعدام اجرا شود. تا این که خودش به اتهام قتل یکی از اعضای گروه محکوم به اعدام می شود. اما تحقیقات روزنامه نگاری به نام هاراوی (کیت وینسلت) افشا می کند که چند نفر از اعضای گروه برای گیل پاپوش درست کرده اند.
آلن پارکر که در آن زمان حدود شصت سال سن داشت، چنان بازی گیرا و تاثیرگذاری از اسپیسی و وینسلت گرفت که باعث شد بیشتر از موضوع جنجالی «زندگی دیودی گیل»، بازی این دو بازیگر دیده شود.
L.A Confidential, 1997
محرمانه لس آنجلس
رولو توماسی، شخصیتی که وجود خارجی نداشت، باعث قتل جک وینسنس (کوین اسپیسی) در «محرمانه لس آنجلس» شد. دو سال از شناخته شدن کوین اسپیسی در هالیوود می گذشت. بعد از بازی در دو فیلم بسیار تحسین شده «هفت» و «مظنونین همیشگی»، اسپیسی در «در جست و جوی ریچارد» با آل پاچینو هم همبازی شده بود.
تا اینجای کار اسپیسی نشان داده بود بازیگر باهوشی است. برای همین هم وقتی کرتیس هنسن پیشنهاد بازی در نقش وینسنس را در کنار راسل کرو و گای پیرس به عنوان افسران پلیس لس آنجلس، به او داد، اسپیسی بدون چون و چرا آن نقش را قبول کرد.
Usual Suspects, 1995
مظنونین همیشگی
کوین اسپیسی از شروع کار بازیگری اش در سینما در سال 1986 تا به امروز تقریبا هر سال در دو تا سه فیلم سینمایی بازی کرده است. سال 86 در «دل زدگی» نقش کوتا دزد مترو را داشت و هم بازی مریل استریپ و جک نیکلسون شد.اسپیسی قبل از آن در تئاتر، هم خوش درخشید و هم به آرزوی جوانی اش رسید و با جک لمون در «ارواح ایبسن» همبازی شد.
سال 95 برای اسپیسی از آن سال هایی است که هر بازیگری به آن نیاز دارد. بازی در دو فیلم «مظنونین همیشگی» و «هفت» در یک سال باعث شد او جایگاهش را در سینمای پرزرق و برق هالیوود تثبیت کند. فیلمنامه نویس «مظنونین همیشگی» نقش کایزر شوزه را به طور اختصاصی برای او نوشته بود.
اسپیسی دو انگشت دست چپش را با چسب به هم چسباند تا معلول بودنش را طبیعی نشان دهد. او برای بازی در «مظنونین همیشگی» جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل و دوازده جایزه بازیگری دیگر را از آن خودش کرد.
Seven, 1995
هفت
مجرم خونسرد و قصه گو ویژگی مشترک «هفت» و «مظنونین همیشگی» است. ویژگی ای که هنوز هم می شود در نقش های منفی اسپیسی پیداکرد.
درواقع می شود او را خونسردترین جانی تاریخ سینما دانست که همیشه لبخندی که هیچج وقت نمی توانیم بفهمیم از سر تمسخر است یا کاربلدی، روی صورتش وجود دارد. شاید اگر دیوید فینچر «هفت» را با فاصله زمانی بیشتری از «مظنونین همیشگی» می ساخت، اسپیسی برای بازی در نقش قاتل زنجیره ای، جان دوو، هم به اندازه مجرم نابغه «مظنونین همیشگی» مورد ستایش قرار می گرفت.
بعد از 23 سال اهالی سینما قدر قاتل زنجیره ای دیوید فینچر را بیشتر می دانند و هفت بیشتر از هر فیلم دیگری در فهرست فیلم های عمرشان قرار دارد.
Beyond the Sea, 2004
آن سوی دریا
یک سال بعد از بازی در فیلم «زندگی دیوید گیل»، اسپیسی برای بار دوم به عنوان کارگردان پشت دوربین ایستاد. او سال 1997 «تسامح سفید» را ساخته بود که چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت. او در «آن سوی دریا» بازیگر و کارگردان بود. اسپیسی نقش بابی بارین، خواننده و موزیسین معروف آمریکایی در دهه 70 را بازی کرد.
اسپیسی در این فیلم نشان داد که علاوه بر بازیگری، کارگردان و البته خواننده خوبی هم هست. خیلی از منتقدان برای این که اسپیسی از صدای خودش برای صحنه هایی که به عنوان بابی بارین موسیقی اجرا می کند، استفاده کرده او را تحسین کردند.
اسپیسی برای بازی در «آن سوی دریا» برای چهارمین بار بعد از «مظنونین همیشگی»، «زیبایی آمریکایی» و «اخبار کشتی رانی» نامزد جایزه گلدن گلوب شد.
Horrible bosses, 2011
روسای وحشتناک
بازی در نقش دیو هارکین در «روسای وحشتناک» جزو معدود نقش های کمدی است که کوین اسپیسی در کارنامه اش دارد. استقبال و فروش «روسای وحشتناک» در گیشه بیش از حد تصور تهیه کننده ها بود. شاید آنها سه نام اسپیسی، جنیفر آنیستون و کالین فارل را برای کشاندن تماشاچی ها به سالن های سینما دست کم گرفته بودند
اسپیسی، انیستون و فارل سه رییس شرکتی هستند که کارمندانشان هیچ دل خوشی از آنها ندارند. تا این که سه دوست تصمیم می گیرند این سه رییس روانی، آدم خوار و سوءاستفاده گرد را بکشند و شر آنها را از سر کارمندان شرکت کم کنند. اما خب کشتن یک روانی، یک آدم خوار و یک سوءاستفاده گر به همین راحتی ها نیست.
House of Cards, 2013
خانه پوشالی
بدون شک «خانه پوشالی» را می شود یکی از پربیننده ترین سریال های تلویزیونی سال های اخیر دانشت. سریالی که قسمت اول و دوم فصل اولش را دیوید فینچر کارگرداین کرد و بعد از آن جوئل شوماخر، جوی فاستر و رابین رایت قسمت هایی از فصل های مختلف را کارگردانی کردند.
اسپیسی در «خانه پوشالی» پشت پرده اتفاق های کاخ سفید و زد و بندهای سیاست مدارهای آمریکایی را رو می کند. یکی از ویژگی های این سریال بازی رو به دوربین اسپیسی است. او که حالا بعد از چهار فصل روی صندلی ریاست جمهوری آمریکا نشسته، همچنان رو به دوربین و در جایی که تماشاچی انتظارش را ندارد، دیالوگ های درخشانی می گوید.
بازی اسپیسی و دیالوگ های او در این سکانس ها، اندروود را تبدیل به شخصیت تاثیرگذاری کرده است. آن قدر که باراک اوباما یکی از پیام های ویدئویی اش را تقلید از لحن و حتی استفاده از نام آندروود، پخش کرد.
۲۴ آذر ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]
صفحات پیشنهادی
بازیگران درخشان تاریخ سینما (17): بت دیویس
برترین ها آیا تابحال سعی کرده ام کمرنگ باشم هرگز هرگز هرگز از همان آغاز با این موضوع جنگیدم من معتقدم بازیگری باید فراتر از زندگی مان باشد --بت دیویسیکی از هنرپیشه های زن پیشرو و افسانه ای هالیوود که به خاطر شخصیت متفاوت و حضورش در حدود 100 فیلم سینمایی شناخته می شود روکم توجهی به تاریخ ایران و هنر سینما سوژه سایت یزدی نیوز
کم توجهی به تاریخ ایران و هنر سینما سوژه سایت یزدی نیوز یزد - ایرنا - سایت یزدی نیوز در مطلبی با عنوان چرا به دیدن یتیم خانه ایران نمی روید به موضوع کم توجهی به اتفاقات تاریخی و هنر سینما در کشورمان پرداخته است در این مطلب به قلم محمدکاظم وکیل کارشناس ارشد ارتباطات آمده استبدترین بازسازی های تاریخ سینما
ماهنامه دیار در ظاهر همه چیز برای یک موفقیت خیره کننده در مقیاس و اندازه های هالیوودی فراهم بود چند ستاره جوان و قدیمی خاطره خوب از یک فیلم کلاسیک فیلمسازی با سابقه درخشان در دو سوی اقیانوس و تماشاگرانی که در میانه های یک تابستان گرم در پی دیدن یک درام تاریخی در سالن خنک و تابهترین فیلمهای هنری تاریخ سینما
روزنامه شهروند - امین فرج پور انتخاب ترینها در دنیای سینما بازی جذاب و پرطرفداری است چنان جذاب و پرطرفدار که تقریبا بیش از هر مطلب تحلیلی و حتی تفننی دیگری خوانده و نقل میشود چنان جذاب و پرطرفدار که تقریبا هیچ نشریهای خود را از فرصتها و امکانهای متعاقب این بازی محروم نمجایزه ای در سینمای ایران که تاریخ ساز شد
فروشنده هفتمین اثر اصغر فرهادی در آغاز فصل جوایز سالانه سینمایی ۲۰۱۶ شروع قدرتمندی داشت و توانست اولین جایزه خود به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان را از هیات ملی نقد آمریکا دریافت کند جایزه ای که این کارگردان پیش از این دو بار دیگر هم آن را دریافت کرده بود اما نکته مهم اینجاستنسل مختلف بازیگران سینمای ایران در فیلم جدید فرمانآرا
نسل مختلف بازیگران سینمای ایران در فیلم جدید فرمانآرا بهمن فرمانآرا که دلم میخواد خاک آشنا یک بوس کوچولو خانهای روی آب بوی کافور عطر یاس و را در کارنامهی هنریاش دارد قرار است فیلم جدیدش دل دیوانه را در مقام نویسنده کارگردان و تهیهکننده همانند کارهای پیشینماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (141)
برترین ها سخنوري يکي از ارکان ادبيات ایران و جهان است و نغزگويي و جمله های تاثیر گذار دو بن مايه اصيل در زبان محاوره تمامی ملل هستند با توجه به همين اصل يکي از پايههاي ماندگاري فيلم هاي سينمايي و مجموعههاي تلويزيوني را بايد در ديالوگهايي جستجو کرد که در حافظه تاريخیتیم خانه ایران به لحاظ تاریخی دقیق است/با ظهور مردانی چون طالبی سینمای ایران در حال خیزش جدید است/نقد و بررسی
یتیم خانه ایران به لحاظ تاریخی دقیق است با ظهور مردانی چون طالبی سینمای ایران در حال خیزش جدید است نقد و بررسی نقش روحانیت در فیلم یتیم خانه ایران رئیس مركز اسناد انقلاب اسلامی گفت به عنوان یك مخاطب و كارشناس تاریخ معتقدم فیلم یتیم خانه ایران از لحاظ تاریخی دقیق است و از حبا ارزشترین بازیگران سینمای جهان
با ارزشترین بازیگران سینمای جهانتاریخ انتشار سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۲۲ ۵۰ نشریه فوربز کریس اوانز را به عنوان باارزشترین بازیگر هالیوود معرفی کرد به گزارش تسنیم ستاره فیلم «کاپیتان آمریکا» که آخرین فیلمش در گیشه جهانی یک میلیارد و 100 میلیون دلار فروختهماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (138)
برترین ها سخنوري يکي از ارکان ادبيات ایران و جهان است و نغزگويي و جمله های تاثیر گذار دو بن مايه اصيل در زبان محاوره تمامی ملل هستند با توجه به همين اصل يکي از پايههاي ماندگاري فيلم هاي سينمايي و مجموعههاي تلويزيوني را بايد در ديالوگهايي جستجو کرد که در حافظه تاريخ-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها