محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829430936
«مانی مانستر»، وقتی پول باعث شهرت و فساد می شود
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: ماهنامه همشهری سینمایی 24: وقتی جودی فاستر قصد کرد فیلم چهارمش- تریلری اقتصادی درباره شهرت و فساد- را بسازد، بیشتر به فکر درست از آب درآوردن قصه بود تا داشتن یک مشت بازیگر ستاره. اما درنهایت توانست جرج کلونی و جولیا رابرتز را برای بازی در فیلم مجاب کند. فاستر 53 ساله می گوید: «یکی از آن موهبت های بی نظیری بود که از آسمان برای آدم می رسند. حاضر بودم فیلم را در ازای بیست سنت هم بسازم، حاضر بودم هر کاری بکنم که فیلم ساخته بشود».
در «مانی مانستر»، کلونی 55 ساله نقش لی گیتس را بازی می کند، مجری تلویزیونی آب زیرکاهی که به مخاطبان توصیه های اقتصادی می کند. در کنارش جولیا رابرتز 48 ساله را داشت که به عنوان تهیه کننده باهوشش، پتی فن، مدام سر در گوش او دارد. ولی وقتی یکی از تماشاگران (جک اوکانل که در «شکست ناپذیر» بازی کرده) همه پس انداز زندگی اش را روی راهنمایی بدی که گیتس کرده شرط می بندد و می بازد، با یک تفنگ و یک بمب به استودیو می اید و در پخش زنده تلویزیونی از گتیس می خواهد که پاسخ گوی اشتباهش باشد.
فاستر می گوید: «خیلی این را دوست داشتم که قصه در همین زمان واقعی ما می گذرد، و احساس می کردم خیلی خوب درباره فناوری و چگونگی تلاقی اش با سرگرمی و خبر و زندگی مان، حرف زده است». و چه کسی بهتر از فاستر و کلونی و رابرتز می تواند فیلمی درباره شهرت و رسانه بسازد؟ این سه ابرستاره جهانی یک روز بارانی، همین اواخر، در استودیو سیتی کالیفرنیا دور هم نشستند و از فیلم تازه، خانواده و رابطه چندده ای شان با نورهای صحنه گفتند.
جرج، جودی اولین بار چطور سر این فیلم با تو تماس گرفت؟
جرج کلونی: نامه برایم فرستاد. به من گفته بود چیزی تو مایه دوازده دلار دستمزدم است [می خندد]!
جولیا رابرتز: نوشته بود «یکی را علامت بزنید: بله، خیر، شاید».
کلونی: برای من یک نامه خیلی زیبا فرستاد و کل حرفش این بود که «بیا برویم خوش بگذرانیم». من فیلمنامه را خیلی دوست داشتم، و دلم می خواست با جودی کار کنم، در نتیجه...
جودی فاستر: جواب مثبت جرج همه چیز را تغییر داد.
کلونی: و بعد رفتیم دنبال جولیا.
رابرتز: جرج به من زنگ زد و گفت «یه نگاه به این بنداز». من هم یکی از آن صبح های غریبی را می گذراندم که وقت داشتم بنشینم جای کارهای دیگر، کل یک فیلمنامه را بخوانم.
کلونی: البته فقط بخش های خودت را.
رابرتز: آره، روی همه دیالوگ های خودم با ماژیک خط کشیدم. و به نظرم آمد خیلی خوب و پیچیده است، و درواقع راجع به انسانیت است، و این که چطور ما همه مان به دنبال چیزی هستیم. خیلی جا خورده بودم.
صحنه های خیلی کمی با جرج داری. آیا این به راضی کردن تو کمک کرد؟
کلونی: اره.
رابرتز: اصلا توی قراردادم آمده بود.
جرج، شخصیت تو، لی گیتس، یک ژورنالیست تلویزیونی است که طوری با امور مالی تا می کند انگار ورزش است، و اصلا برایش اهمیت ندارد این مسئله چه تاثیری روی زندگی مردم می گذارد. به نظرم می آید این دقیقا همان تیپ آدمی است که تو ازش متنفری.
کلونی: خیلی از ژورنالیست ها امروزه با خیلی از چیزها مثل ورزش تا می کنند، مثل یک جور سرگرمی. الان دیگر در همه حوزه های اطلاعاتی اوضاع همین طور است. بنابراین چیزی که در مورد این نقش دوست داشتم این بود که نماینده چیزی است ورای آدمی شبیه جیم کریمر. دیدم یک کسی گفته بود جیم کریمر نگران است که دارم نقش او را بازی می کنم. ولی این طور نیست.
فاستر: لی گیتس در جهان اقتصاد، همه چیزدان است، و آدم باهوشی است. اما مدت ها پشت نقاب یک آدم مشهور زندگی کرده و یادش رفته به عنوان یک آدم واقعی، چطور کسی بوده. این اتفاقی که اینجا می افتد باعث می شود به یاد بیاورد.
جولیا، تو نقش یک تهیه کننده تلویزیونی را بازی می کنی، و مجبور بودی بروی کل زبان تخصصی اتاق کنترل را یاد بگیری.
رابرتز: اولین باری که رفتم در یک اتاق کنترل نشستم- یکی از این بخش های خبری محلی سی بی اس توی نیویورک بود- دیدم یک فضای کوچک است با یک عالمه آدم و یک عامله دکمه و یک عالمه نمایشگر. خارق العاده بود. آدم ها با آغوش باز هر سوالی را که ازشان می پرسیدم جواب می دادند و کنحکاوی هایم را تحمل می کردند. من فقط نشسته بودم و همه چیز را تماشا می کردم و پیش خودم فکر می کردم «اوه، این رو حتما برای کار خودم می دزدم».
شما در سن های مختلف وارد صنعت سینما شدید. یادتان می آید اولین بار کی بود که از کارهای روی پرده همدیگر باخبر شدید؟
فاستر: در مورد جولیا «پیتزای اسرارآمیز» بود، مسلما. و در یک مهمانی باربیکیو هم دیده بودمش.
کلونی: من رفتم برای «پیتزای اسرارآمیز» تست دادم، اما قبولم نکردند.
رابرتز: در مورد جرج، سریال «خواهران» بود. تو دوست سلا وارد بودی، فالکونر. خیلی خوش تیپ بودی.
کلونی: چه دروغ ها خانم! ایشان «واقعیات زندگی» را تماشا می کرده.
رابرتز: آره خب، اما آنجا حواسم به تو نبود. ولی توی خواهران...
کلونی: آن موقع ها پشت موی مدل مولتی داشتم. [می خندد]! چیز جالب این است که من و جودی تقریبا هم سنیم، و من سی سال است که کارم بازیگری است. اما جودی، در مقایسه با تو، ماها [جولیا و من] بازیگرهای تازه کاریم. تو از چند سالگی داری بازیگری می کنی؟
فاستر: سه سالگی.
رابرتز: توی «تام سایر» نقش بکی را بازی کرده. همین تازگی ها با بچه هایم نگاهش کردیم.
فاستر: جدی می گویی؟
جرج و جولیا، اولین جایی که توجهتان به جودی جلب شد، راننده تاکسی بود؟
کلونی: من اجازه نداشتم آن فیلم را نگاه کنم. او اجازه داشته توش بازی کند، ولی من حتی اجازه نداشتم نگاهش کنم. نه، قبل از «راننده تاکس» بود. [رو به فاستر] تو توی «خانواده پارتریج» بودی دیگر، درست است؟
فاستر: بله، توی «خانواده پارتریج» بودم.
توی شوی پل لیند هم بود.
فاستر: [می خندد] بله، بودم! برنامه تلویزیونی بود به اسم «قصه جنایی»، با دنیس فارینا. برنامه ای بود که مایکل مان ساخته بود. و بعد رفتم «پلیس مفاسد میامی» را بازی کردم.
پلیس مفاسد میامی چطور تجربه ای بود؟
رابرتز: یادم می آید داشتم فکر می کردم «خدایا، واقعا باید بفهمم این صحنه چی به چیه». کنار استخر بودیم و من نشسته بودم و داشتم به دیالوگ هایم نگاه می کردم، بعد سرم را بالا کردم و دیدم همه رفته اند. هیچ کس برایش مهم نبود که من داشتم سعی می کردم از ماجرا سر دربیاورم. خیلی سخت بود.
جودی، تو کی تصمیم گرفتی کارگردانی کنی؟
فاستر: وقتی بچه بودم، و داشتم در سریال «ماجراهای عاشقانه بابای ادی» بازی می کردم، بیکسبی یکی از اپیزودهایم را کارگردانی کرد. دهانم باز مانده بود. باورم نمی شد بازیگرها هم اجازه داشته باشند کارگردانی کنند.
کلونی: بیل بیکسبی، آدم خوبی بود؟
فاستر: آره، خیلی آدم دوست داشتنی ای بود.
کلونی: بیل بیکسبی بابای ایده آل همه بچه ها بود. همه مثل هم فکر می کردیم، می گفتیم «بابا باید این طوری باشه».
[کلونی و رابرتز آهنگ متن سریال را می خوانند].
فاستر: اما فکر نمی کردم کارگردانی کردن ممکن باشد، چون فکر می کردم هیچ کارگردان زنی وجود ندارد.
کلونی: هیچ کارگردان زنی آن موقع توی تلویزیون نبود؟
فاستر: نه، وقتی من بچه بودم هیچ زنی پشت دوربین نبود. یعنی، بله گاهی گریمورها بودند- و همیشه مدیرهای فیلمنامه نویسی زن بودند- ولی به جز این، هیچ زنی نبود.
جرج، ستاره سینما بودن شغل محشری به نظر می رسد؛ چی باعث شد بخواهی کارگردانی کنی؟
کلونی: من خیلی خوب می فهمم که معروف بودن یعنی چه. اگر خوش شانس باشی، ده سالی می توانی کار کنی. گاهی از این خوش شانس تری، و به ندرت پیش می آید که دیگر واقعا خیلی خوش شانس باشی و بتوانی طولانی تر کار کنی. نمی خواستم 55 سالم که شد نگران این باشم که فلان مدیر استودیو درباره ام چه فکر می کند و فکر می کند که ظاهرش چطور شده، و اصلا می توانم دیگر بازی کنم یا نه. می خواستم کنترل بیشتری روی شغلم داشته باشم.
جولیا، آیا هرگز به فکر کارگردانی افتاده ای؟
رابرتز: نه. نمی خواهم سر صحنه فیلمبرداری در مرکز آن همه انرژی و سوالی باشم که سمت کارگردان روانه می شود. وقتی «اعترافات یک ذهن خطرناک» را کار می کردیم، جرج مدام سعی می کرد همه به این اشراف داشته باشند که چه اتفاقی دارد سر صحنه می افتد، تا دیگر ما لازم نباشد به ماجرا فکر کنیم. خیلی حس امنیت خوبی بود. چقدر هم سر آن فیلم شیطنت کردیم.
در عصر رسانه ای پرسر و صدایی که در آن زندگی می کنیم، شماها موفق شده اید به نسبت زندگی هایی معمولی برای خودتان داشته باشید. چطور این کار را کردید؟
فاستر: آره، واقعا جالب است که ما هر سه تایمان این همه مدت است که توی این کاریم، و هر سه تایمان با وضعیت اخت شده ایم. هرچند جرج یک ذره دیوانه است. [می خندد]! ولی همه مان زندگی های خوبی داریم، و با آدم ها خوب رفتار می کنیم، هنوز هیچ کداممان نرفتهایم توی بولوار هالیوود عربده بکشیم. همه مان برای این که در این مسیر روحی که می تواند نابودکننده باشد، دوام بیاوریم، باید یک سری ابزار تطابقی پیدا می کردیم: مثلا می فهمیدیم چه چیز به فضای عمومی تعلق دارد و چه چیزی نه. هر سه مان نی هایی پیدا کردیم که از سطح آب بالای سرمان رد بشوند تا بتوانیم تنفس کنیم.
رابرتز: داشتن دوستان خوب هم کمک می کند. من آدم خارق العاده ای توی زندگی ام هست که یک سری اصول مشخص دارد درباره این که زندگی چطور باید باشد و چه معنایی دارد. و این باعث شده من به تعادل کامل برسم و بتوانم بر زندگی خانوادگی ام تمرکز کنم. هیچ کدام از ما آن کسی را که هستیم با متر کارمان اندازه نمی زنیم. ما شغل های خیلی باحالی داریم، ولی همان طوری زندگی می کنیم که بیشتر آدم ها زندگی می کنند: با عزت و مهربانی، و امیدوارم یک قدری هم خلوت و فضای شخصی.
کلونی: امکان ندارد آدم معروفی باشد که دلش برای بعضی جنبه های ناشناس بودن تنگ نشده باشد. هیچ کس برای این ساخته نشده که همیشه مردم به ش نگاه کنند. عمه ام [رزماری کلونی] ستاره بزرگی بود، ولی همه چیز را از دست داد. بعد بازگشت خیلی خوبی داشت، اما دائم الخمر بود و قرص پشت قرص بالا می انداخت، و زمانی که وارد این حرفه شد خیلی دوران بدی را پشت سر گذاشت. می دیدم که چقدر برایش زیان آور بود. من خوش شانس بودم چون شهرت واقعی وقتی سراغم آمد که 33 سالم شده بود. مدت زمانی که زندگی ام معمولی بوده، طولانی تر از زندگی غیرمعمولی ام است.
جودی، وقتی راننده تاکسی و جمعه غریب و دختری که پایین خیابان زندگی می کند درآمدند، تو تازه چهارده سالت شده بود. جنبه های منفی این مسئله چه بود؟
فاستر: راستش، همه اش جنبه مثبت بود. داشتن این فرصت که بتوانی مسیری خلاقه برای زندگی ات داشته باشی، این باعث نجات من شد، این که می دانستم جایگاهی دارم ه می توانم برای اندیشه کردن و احساس کردن و کار خوب ساختن ازش استفاده کنم. بنابراین، بله، دوره بزرگ شدن به عنوان ستاره سینما، به نظرم همه اش جنبه های مثبت بود. شاید البته من مثل فضانوردی بودم که می تواند تغییر جاذبه را تاب بیاورد.
تو تمام سعی ات را کردی که دو تا پسرت زندگی های معمولی داشته باشند و از جهان فیلمسازی دور باشند. این چه تاثیری رویشان می گذاشت؟
فاستر: پسر بزرگم الان هجده سالش است، و مردم همیشه به شان می گویند: «وای، تو همه زندگیت سر صحنه فیلمبرداری بوده ای». و آنها تو این مایه اند که «اممم، نه راستش. ما تقریبا هیچ وقت سر صحنه نرفتم ایم». من همیشه زندگی ام را به بخش های مختلف تقسیم کرده ام. یک زندگی شغلی داشته ام و یک زندگی خانوادگی. و واقعا همین بوده که باعث شده دوام بیاورم. ولی پسرم حالا، در هجده سالگی، بازیگری برایش جالب شده و می گوید: «چرا منو هیچ وقت با خودت نبردی؟»
جولیا، وقتی ماگنولیاهای پولادین و زن زیبا روی پرده آمد، تو 22 سالت بود...
کلونی: [خطاب به رابرتز] واقعا 22 سالت بوده؟ یا خدا!
هرکدامتان، اگر بخواهید به زمان گذشته بروید و به آدم 22 ساله ای که بودید توصیه ای بکنید، آن توصیه چیست؟
کلونی: می گفتم آن پشت موهای مولت را کوتاه کن، و این که بعدا از این اپل هایی که گذاشته ای پشیمان می شوی [می خندد]!
فاستر: من همیشه خیلی نگران بودم. اضطراب به جانم می زد و فکر می کردم آیا می توانم از پس زندگی خودم بربیایم؟ آیا کارم خوب خواهدبود؟ آیا مردم دوستم خواهندداشت؟ کاش همان موقع می دانستم که همه چیز قرار است خوب پیش برود و اضطراب کمکی نمی کند.
رابرتز: من می گفتم «صاف بشین» و «یه نصف بسته بیسکوییت که غذا نمی شه».
کلونی: نمی شه واقعا؟ [می خندد!]
۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]
صفحات پیشنهادی
برانکو: قهرمانی پرسپولیس باید جذاب باشد
ورزش سه پرسپولیس فصل گذشته با هدایت برانکو تا آستانه قهرمانی پیش رفت اما در نهایت به خاطر تفاضل گل کمتر قهرمانی را به استقلال خوزستان واگذار کرد قرمزها در حال حاضر با 22 امتیاز از 10 بازی در صدر جدول لیگ برتر قرار دارند و ایوانکوویچ تایید کرد که کسب سه امتیاز در هر دیدار به تچگونه پولدار شویم و پولدار بمانیم
چگونه پولدار شویم و پولدار بمانیمتاریخ انتشار سه شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱ ۳۷ بسیاری از افراد عادی که با پول کم قصد سرمایهگذاری دارند ممکن است بسراغ خرید سهام در بازارهای مالی بروند اما ثروتمندان پول خود را در زمینههای مختلفی از جمله بازارهای املاک فعالیتهای هنری ووقتی دو قرمزپوش مخ بازیکن استقلال را زدند تا پرسپولیسی شود! - پایگاه خبری تحلیلی کوگانا
به گزارش کوگانا علی علیپور مهاجم شمالی سرخپوشان می گوید پیش از اینکه به پرسپولیس برود با استقلال قرارداد بسته بود اما ترس از اینکه بازی به او نرسد از این تیم جدا شد علیپور پس از آن به راه آهن رفت و سپس پرسپولیسی شد او درباره چگونگی پرسپولیسی شدنش گفت شهاب زاهدی محروم شده بوداجرای سناریو حذف 3صفر از پول ملی شاید وقتی دیگر - روزنامه تعادل
به دنبال اظهاراتی که در روزهای قبل از سوی برخی مسوولان درباره حذف 3صفر از پول ملی مطرح شده است طیب نیا به ایسنا توضیح داده است که حذف 3صفر از پول ملی را ضروری می داند ولی معتقد است باید در شرایط بهتری این اقدام صورت گیرد وزیر امور اقتصادی و دارایی در گفت وگو با ایسنا درباره سدلایلی که باعث میشود پولدار نشویم
دلایلی که باعث میشود پولدار نشویم اگر نمیتوانید پاداشتان را به تاخیر بیندازید و خودتان را در خرج کردن هر پولی که درمیآورید محدود نکنید نمیتوانید پولدار شوید گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان - چرا مردم پولدار نمیشوند در کشوری مثل کشور ما با فرصتهایی که پیش رویمان استدور زدن قانون توسط میلیاردرهای ایرانی/ ٢٠٠هزار پولدار به اسم کارگر ساختمانی بیمه شدهاند تا حق بیمه کمتری پرد
دور زدن قانون توسط میلیاردرهای ایرانی ٢٠٠هزار پولدار به اسم کارگر ساختمانی بیمه شدهاند تا حق بیمه کمتری پرداخت کنند ٢٠٠هزار پولدار ایرانی به اسم کارگر ساختمانی بیمه شدهاند تا حق بیمه کمتری بپردازند و بازنشسته شوند حالا به تازگی سامانه پالایش بیمه کارگران ساختمانی راهاندازفاصله واقعی پرسپولیس تا قهرمانی نیمفصل
فاصله واقعی پرسپولیس تا قهرمانی نیمفصل روز نو گذشتن از مرز 30 امتیاز برای قهرمانی در نیمفصل اول لیگ کافی باشد البته این رقم درباره لیگهای شانزده تیمی صدق میکند هرچند در 2 دوره هم تیمهایی با کسب امتیاز پایینتر از 30 قهرمان نیمفصل شدهاند اما از 6 دورهای که لیگ بتراکتور، قهرمانی را از پرسپولیس را میگیرد
ورزش سه رقابت فشرده پرسپولیس و تراکتورسازی در صدرجدول لیگ برتر فوتبال سبب شده خیلی ها این دو تیم را مدعیان اصلی قهرمانی در لیگ شانزدهم بدانند ناصر ابراهیمی مربی سابق تیم ملی و پرسپولیس که سابقه کار کردن با امیر قلعه نویی را دارد درباره این رقابت عنوان کرد درحال حاضر تراکتورتمجید آلمانی ها از سردار؛ بحث لیورپول دوباره مطرح شد
تمجید آلمانی ها از سردار بحث لیورپول دوباره مطرح شد در آستانه بازی روستوف برابر بایرن مونیخ آلمانی ها از سردار آزمون به عنوان خطرناک ترین بازیکن تیم روسی یاد کردند به گزارش نامه نیوز بایرن مونیخ بعد از شکست برابر دورتموند در بوندس لیگا و از دست دادن صدرنشینی چهارشنبه در لیگ قهواداران پرسپولیس و استقلال به امید جوایز پیامک میزنند فریدونی: دولت و ملت حاضر به پول دادن برای فوتبال نیستن
هواداران پرسپولیس و استقلال به امید جوایز پیامک میزنندفریدونی دولت و ملت حاضر به پول دادن برای فوتبال نیستند بلیت ۴هزار تومانی نمیخرند اما ۱۰۰ هزار تومان پیتزا میخورند عضو هیأت مدیره باشگاه ذوبآهن گفت دولت و ملت هیچ کدام حاضر نیستند برای فوتبال پول بدهند به گزارش خبرنگار-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها