واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: ستاره اسکندری سالها پیش کارش را از تئاتر آغاز کرد و طی این همه سال فعالیت حرفهای از ورود به حواشی دنیای بازیگری پرهیز کرد تا بتواند هنرش را هرچه بهتر و بینقصتر در معرض دید مردم قرار دهد. فیلمهای «هیس! دخترها فریاد نمیزنند»، «آقا یوسف»، «قصه پریا» ، سریالهای «مسافر ری» و «مرگ تدریجی یک رویا» ، تئاترهای «سعادت لرزان مردمان تیرهروز»، «هم هوایی» و... از جمله آثاری هستند که این بازیگر توانمند در آنها ایفای نقش کرده است. اسکندری این روزها «نیمه شب اتفاق افتاد» را بر پرده سینماها دارد که در آن نقش زنی احساساتی، لطیف و البته کنجکاو را بازی میکند. همین موضوع بهانهای شد تا با او گفتوگویی داشته باشیم که در ادامه میخوانید.
وقتی تینا پاکروان فیلمنامه «نیمه شب اتفاق افتاد» را برایم فرستاد، صرفنظر از فیلمنامه قوی و نقش «منیر» که دوستش داشتم، حضور خود خانم پاکروان به عنوان کارگردان برایم اطمینانبخش بود؛ چون فیلم «خانوم» ایشان را قبلا دیده بودم و با نحوه کارشان آشنا بودم. بنابراین دلیلی برای رد این کار نداشتم و با کمال میل آن را پذیرفتم. فیلمنامه «نیمه شب اتفاق افتاد» عاشقانهای بود مربوط به زمانه و نسل من که مدتهاست این جنس عاشقانه را چه در تصویر و چه در واقعیت ندیدیم. 25ـ 20 سال پیش شرایط جامعه طور دیگری بود. شبکههای مجازی، اینترنت، ماهواره و... نبود و همه چیز در زمان ما در محدودیت ویژهای اتفاق میافتاد. عاشقی ما عاشقی برخاسته از محدودیت بود و در نتیجه در آن نجابت لطیفی دیده میشد. در آن سالها با ترانهها عاشق میشدند و همه چیز با نگاه شروع میشد، اما الان همه چیز خیلی فرق کرده و البته به تبع آن سرعت عاشقی و فارغی. «منیر» زنی شریف و عاشق «منیر» با کاراکترهای دیگری که بازی کردهام، تفاوت داشت. «منیر» همسر دوم مردی است که خیلی از او بزرگتر است و دست و پا میزند برای مادر شدن. او از طبقه فرودستی آمده، همسر صاحبکار پا به سن گذاشتهاش شده و نوعی تازه به دوران رسیدگی در او دیده میشود، اما شریف و عاشق است و کانون گرم خانواده را میخواهد که این کانون با داشتن بچه برایش معنا پیدا میکند. درکل همیشه بازی در کاراکترهای مختلف را دوست داشتم و کارنامه کاریام گویای این موضوع هست. نمیدانم شاید به این خاطر که از تئاتر وارد تصویر شدم و در تئاتر بازیگر بیشتر با تنوع نقش مواجه است. میخواهم بگویم در دنیای تصویر وقتی در ژانری موفق میشوی مخاطب تو را در همان ژانر قبول میکند و میخواهد که همیشه در آن ژانر تو را ببیند، اما در تئاتر اینطور نیست و این علاقه به ایفای نقشهای متفاوت در من (در مدیومهای مختلف سینما، تلویزیون و تئاتر) از زن شمالی و جنوبی بگیر تا الکلی، معتاد، مرفه، فقیر و... شاید ریشه در خاستگاه تئاتری من دارد. میگویند بیش فعالی انرژی منیر را دوست داشتم و خودم هم آدم پرانرژی هستم، البته نه انرژیای از جنس و شکل و شمایل منیر، اما بچهها میگویند بیشفعال هستم که البته خودم اسمش را بیشفعالی نمیگذارم. نقش خانم نونهالی را دوستداشتم من در «نیمه شب اتفاق افتاد» نقش خانم زیبا (با بازی رویا نونهالی) را خیلی دوست داشتم و اگر سن و سالم بیشتر از این بود، دلم میخواست آن را بازی کنم. حیف که سن فعلیام آنقدر نبود که بتواند بهروشنی گویای این اختلاف سنی بین زن و مرد باشد. حرف اصلی داستان هم اتفاقا همین عشقی بود که بین زن میانسال و پسری که سالها از او کوچکتر بود (با بازی حامد بهداد) به وجود میآمد و اینکه مردم از دور راجع به چنین روابطی قضاوت نکنند. به عنوان مثال من به عنوان یک فرد که از دور تفاوت سنیها، تفاوت مالیها، تفاوت طبقاتیها و... را میبینم، حق قضاوت و حکم صادر کردن راجع به آن را ندارم. چون از حقیقت رابطه بین آن دو نفر اطلاعی نداشته و ممکن است قضاوت و برخورد من در ادامه رابطه آن دو نفر تاثیر بگذارد. عشق، احساس و تفاهم بین آدمها کلیشه و معیارهای مرسوم را نمیشناسد و قانون نوشتهشدهای نیست. البته واقعا نمیدانم چرا در جامعه کنونی آنقدر این عشقها نامتعارف و عجیب جلوه میکند! در صورتیکه اگر به تاریخ کشور خودمان و حتی جهان برگردیم، اصولا این عاشقیها خیلی بعید و دور از ذهن نبوده. هستند کسانی در جامعه خودمان که بعضا انسانهای شناخته شده و موفقی هم هستند و زندگی شخصیشان خلاف قواعد متداول است (حتی در مواردی اختلاف سنی زیاد مرد با زن یا این که یکی از دو طرف قبلا ازدواج دیگری داشتند و...)، اما خوشبخت هستند و راضی. امیدوارم روزی در جامعه ما چرایی ارتباطها مهم انگاشته شود. کلیشهپذیر نیستم من خودم هم شخصا آدم کلیشهپذیری نیستم. با حفظ احترام به حقوق هر شخصی همیشه سعی میکنم طبق شعور و تشخیص خودم زندگی کنم. من خودم به نتیجه و شناخت میرسم و به آزادی عمل تا جایی اعتقاد دارم که تجاوز به حقوق دیگران نباشد، چون اگر هر کسی بخواهد آنطور که میخواهد زندگی کند، سنگ روی سنگ بند نمیشود. آتیلا پسیانی، بازیگری حرفهای تینا کارگردان بسیار همراه و همدلی است و در اجرای نقش کاملا دست بازیگر را باز میگذارد. بعد از اینکه ما گپهای اولیه را سر نقش «منیر» زدیم، نقش را به خودم سپرد و به من آزادی عمل داد؛ ضمن اینکه خوشبختانه با بازیگر نقش مقابلم آقای آتیلا پسیانی قبلا در سریال «عشق گمشده» کار کرده بودیم و همدیگر را کاملا میشناختیم. آقای پسیانی بازیگری بسیار خوب و حرفهای است که کار کردن با ایشان لذتبخش است. جدای از ایشان در کل گروه خوب و یکدستی داشتیم که فکر کنم محیط دوستانه و گرم پشت دوربین به تصویر هم منتقل شده است. ستاره اسکندری در نقش «منیر» منیر زنی است که با همسرش (با بازی آتیلا پسیانی) باغی را مدیریت میکنند که مراسم عروسی و عزا در آن برگزار میشود. منیر فیلم «نیمه شب اتفاق افتاد» زنی عاشق است که برای نگهداشتن عشق خود میجنگد و مبارزه میکند. خلاصه داستان حسین (با بازی حامد بهداد) که راننده باغ تالار بوده، به عنوان خواننده جدید تالار عروسی شروع به خواندن برای مجالس میکند و رفتهرفته به زیبا (با بازی رویا نونهالی) سرآشپز تالار که سن و سال مادرش را دارد علاقهمند میشود. ساناز قنبری سینما
شنبه 6 آذر 1395 ساعت 02:29
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]