تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به نيازمند كمك مالى كند و با مردم منصفانه رفتار نمايد چنين كسى مؤمن حقيقى اس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834174060




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در هنجار رسانه‌ای جمهوری اسلامی مخاطب «دوست» است نه «مشتری»


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مریم جلالی در گفتگو با مهر:
در هنجار رسانه‌ای جمهوری اسلامی مخاطب «دوست» است نه «مشتری»

مریم جلالی


شناسهٔ خبر: 3796649 - چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۱
هنر > رادیو و تلویزیون

.jwplayer{ display: inline-block; } مریم جلالی کارشناس رسانه و مدیر پردیس ملت با بررسی وجوه مدیریت فرهنگی به ویژه در صدا و سیما، تاکید کرد در هنجار رسانه‌ای جمهوری اسلامی مخاطب «دوست» محسوب می‌شود نه «مشتری». خبرگزاری مهر-گروه هنر-محیا رضایی کلانتری: مریم جلالی مدیر پردیس سینمایی ملت دارای دکترای مدیریت فرهنگی است و تاکنون مسئولیت‌هایی چون مدیر و طراح برنامه شبکه جوان رادیو، مدیر گروه خانواده رادیو ایران، مدیر گروه اجتماعی شبکه تهران، سردبیر برنامه «چهارراه جوانی» شبکه جوان رادیو، سردبیر مجله «دختران»، مدیر گروه خانواده و فرهنگ شبکه دو سیما را به عهده داشته است. با جلالی در گفتگویی صمیمی به بحث و بررسی مدیریت فرهنگی پرداختیم و از نظرات وی جویا شدیم. بخش اول گفتگو با مریم جلالی کارشناس رسانه به تعریف قالب های مختلف برنامه سازی و استفاده از قالب ترکیبی برای برنامه های گفتگومحور اختصاص داشت. در این بخش جلالی به این مهم اشاره کرد که در تولیدات ما سه عامل خط مشی، برنامه ریزی و برنامه جای مشخصی ندارند و معمولا با هم تداخل پیدا می کنند. وی همچنین درباره حضور در رادیو تلویزیون و از ابتدای پست مدیریتی خود تا امروز سخن گفت. جلالی در ادامه این گفتگو به مدیریت توزیع و بسامد برنامه ها اشاره کرد و به توضیح این نکته پرداخت که امروزه دیگر چیزی به نام مخاطب وجود ندارد بلکه همه کاربر محسوب می شوند. مریم جلالی که این روزها مدیریت پردیس سینمایی ملت را به عهده دارد معتقد است فرقی نمی کند مدیریت فرهنگی در مطبوعات باشد یا رسانه یا سینما بلکه قرار گرفتن در هرکجای این منظومه می تواند در ایجاد همگرایی کاربردی باشد. وی همچنین درباره تفاوت مدیریت زنان و مردان نکات قابل توجهی را مطرح کرد که مشروح بخش دوم این گفتگو را در ادامه می خوانید: * عرضه و تقاضا بین رسانه و مخاطب را در حوزه برنامه های ترکیبی چگونه تبیین می کنید؟ - با اینکه مخاطب تنوع‌طلب دوست ندارد قالب ثابت بببیند ولی چون فرم گرایی در تلویزیون اتفاق افتاده باعث شده از محتوا فاصله بگیریم و بیشتر به رنگ و لعاب برنامه ها توجه کنیم در صورتی که معتقدم اگر محتوای تازه ای برای گفتن وجود داشته باشد ما با یک قالب خیلی ساده هم می توانیم آن را منتقل کنیم. باید حواس مان باشد وقتی از برنامه ترکیبی حرف می زنیم به یک ظرف اشاره می کنیم نه مظروف و این ابزاری است که می تواند در خدمت هر محتوا و هدفی باشد. آنچه که باید در رسانه ما مدیریت شود مدیریت توزیع و بسامد برنامه هاست. مثلا ناگهان تعدد برنامه های گفتگومحور بالا می رود مثل این روزها که حضور تماشاگر در برنامه های متعدد بالا رفته بدون اینکه کسی از اینها بپرسد هدف از حضور مردم در برنامه چیست. اگر در خدمت هدف باشد جای تحسین دارد اما غیر از این فقط عادت ساختاری محسوب می شود. به قول نادر ابراهیمی یک اثر باید اول خلق شود و بعد در طبقه بندی قرار بگیرد اما ما دقیقا برعکس عمل می کنیم و طبقه بندی هایی داریم که بر اساس آن محتوا تولید می کنیم. * جدا از بحث قالب برنامه ها به نظر شما چرا میزان تاثیرپذیری مخاطبان از برنامه‌ها کم شده است؟ - امروزه دیگر چیزی به نام مخاطب نداریم بلکه مقابل ما کاربر وجود دارد. حال اگر برای کاربر کاری تعریف کردیم وارد حوزه میدانی ما می شود اگر نه ارتباطی شکل نمی گیرد چون دیگر مخاطبی که پیام به سمتش شلیک می شد وجود ندارد. تبدیل مخاطب به کاربر، چند رسانه ای بودن را ایجاب می کند. کاربر متفکر انتخاب گر است به همین خاطر وقتی شبکه های مختلف را مرور می کند کانال تلویزیونی باید یک چیزکی داشته باشد که مخاطب به دیدنش ترغیب شود و از آن رد نشود. حتی رادیو هم اگر برنامه جذاب داشته باشد مخاطب پیدا می کند. در واقع باید مخاطب احساس کنند در برنامه ای که می بیند یا می شنود سهم دارد. امروزه دیگر چیزی به نام مخاطب نداریم بلکه مقابل ما کاربر وجود دارد. حال اگر برای کاربر کاری تعریف کردیم وارد حوزه میدانی ما می شود اگر نه ارتباطی شکل نمی گیرد چون دیگر مخاطبی که پیام به سمتش شلیک می شد وجود ندارد* با این حساب شما معتقدید رادیو همچنان یک رسانه تاثیرگذار محسوب می شود. - تلویزیون اثر آبشاری دارد اما رادیو اثر جویباری دارد و ذره ذره تاثیر می گذارد. رادیو رسانه مزاحمی نیست و اثرگذاری خودش را در طول زمان نشان می دهد فقط باید کارکردهای اختصاصی آن را پیدا کنیم. الان تلویزیون هم با وجود رسانه های نوین مثل قدیم مخاطب ندارد. * به طور کل برای تولید یک برنامه موثر توجه به چه جنبه هایی در اولویت هستند؟ - در نظر گرفتن سه گانه کارشناس، مخاطب و سیاستگذار اصل مهم برنامه ریزی است ولی حواس مان باشد این مثلث متساوی الاضلاع نیست و نمی توانیم بگوید همه این ها به یک اندازه اند بلکه بر اساس شرایط متفاوت عمل می کنند. ما برنامه هایی می بینیم که فقط مخاطب می پسندد اما سیاستگذار نمی پسندد و کارشناس هم قبول ندارد و برنامه هایی هستند که سیاستگذار به آن تمایل دارد اما مخاطب درکی از آن ندارد و طلب نمی کند. در این بین هدف گذاری خیلی موثر است. به طور کل غلبه مهندسی بر برنامه سازی درست نیست. ما باید کمی با فضای موجی برنامه بسازیم و منعطف تر باشیم چیزی که به عقیده من «آنِ» برنامه سازی نام دارد. برنامه باید آن داشته باشد اگر همه عوامل با اعتقاد قلبی کار بسازند هیجان لازم به برنامه تزریق می شود ولی نمی توان به مجری دیکته کرد که این حرف را بزند بدون اینکه به آنچه می گوید معتقد باشد. در نظر گرفتن سه گانه کارشناس، مخاطب و سیاستگذار اصل مهم برنامه ریزی است ولی حواس مان باشد این مثلث متساوی الاضلاع نیست و نمی توانیم بگوید همه این ها به یک اندازه اند* چه برنامه ای را می توان در این مورد مثال زد؟ - «خندوانه» اگر به این جایگاه نزد مردم می رسد چون اعتقاد اساسی تیم برنامه سازی به مقوله شادی است و وقتی تلخ ترین موضوعات را هم بررسی می کند رویکرد ابتهاج به خود می گیرد و نشان می دهد تمام برنامه ریزی تیم شان به سمت تحقق هدف است. «نود» هم اگر موفق است چون تمام ارکان برنامه به قیمومیت این کار در راستای کانسپتی به نام فوتبال اعتقاد دارند و می خواهند تمام اسباب بزرگی‌اش فراهم شود. * این روزها به خاطر تعدد برنامه‌های گفتگومحور، تلویزیون تبدیل به یک رسانه پرحرف شده است. چقدر این نکته را قبول دارید؟ - یادمان باشد اگر هدف ما جذب مخاطب است نمی‌توان به هر قیمت این کار را کرد. ما باید مخاطب را با خودمان همراه کنیم. پرحرف شدن تلویزیون هم دلایل مختلفی دارد یکی اینکه ما برای تبدیل اندیشه به کلام بیشتر تبحر داریم تا اندیشه به تصویر. از طرفی سواد رسانه ای مخاطب ما هم در مسیر اول ورزیدگی بیشتری دارد یعنی وقتی پیام را تبدیل به حرف می کنیم انگار خیال مان راحت تر است که مخاطب متوجه می شود تا اینکه با زبان تصویر مطلبی را انتقال دهیم. البته این نگاه حداقلی به مخاطب است که فکر می کنیم امکان دارد بیننده متوجه منظور ما نشود. از طرفی تصویرسازی اندیشه و مفهوم کار سختی است. * زمان مسئولیت تان در رسانه ملی برای جذب مخاطب چه نکاتی مدنظرتان بود؟ - به قول آقای حسن خجسته از معاونان پیشین سازمان صدا و سیما در هنجار رسانه ای جمهوری اسلامی، مخاطب دوست ماست. ما مخاطب را مشتری نمی بینیم که هر چیزی را به او بفروشیم. این جمله برای من خیلی مهم بود و سعی کردم در طراحی برنامه هایم به این موضوع اهمیت دهم که هر برنامه ای باید بتواند دوستانی داشته باشد. هرچند که ما آنقدر به گزاره های مختلف فکر کردیم دیگر مخاطب از یادمان رفته است، اما اولویت اگر دوستیابی رسانه ای باشد تمام تدارکی که راستای تامین میل، نیاز و مصلحت برای مخاطب می بینید به نتیجه می رسد. در هنجار رسانه ای جمهوری اسلامی، مخاطب دوست ماست. ما مخاطب را مشتری نمی بینیم که هر چیزی را به او بفروشیم* گاهی اوقات تب یک موضوع فراگیر می شود مثل استفاده از قالب فرهنگی. چه بخشی از سازمان باید این مهم را مدیریت کند؟ - آن چه که شما از آن به عنوان تب یاد می کنید من نامش را مُد می گذارم. همه اینها باید در مدیریت فرهنگی طراحی شود؛ جایی که ما معمولا در آن ضعف داریم. در دوره ای ذوق زده یک ژانر می شویم که تا می بینیم خوب جواب داد همه به سمت آن هجوم می بریم . این یعنی در مدیریت، توزیع مناسب نداریم و معمولا برای استفاده از لحن یا قالب های خاص جای علت وجودی خالی است. اگر این سوال را از خودمان بپرسیم که به چه علت باید این آیتم یا برنامه تولید شود در طراحی رسانه ای موفق تر خواهیم بود. ما دچار آسیب های مختلفی هستیم و سواد رسانه ای مان را بالا نمی بریم و همین باعث می شود همه چیز را در رسانه ملی پخش کنیم. این مساله باید اصلاح شود و مدیر آگاه باشد که مثلا این برنامه را نباید تولید کند و روی آنتن ببرد چون کارکردی ندارد و اصلا بهتر است موسیقی پخش کند. به نظر من حتی برای هدف نباید ارزش گذاری کرد. من گاهی فقط برای اینکه یک مفهومی مطرح شود برنامه ای پخش کردم. آنچه مهم است اینکه رسانه نباید اسیر مد شود. باید هنر این را داشته باشیم که در تولید برنامه به سه وجه سیاستگذار کارشناس و مخاطب توجه کنیم تا بر اساس مُد تصمیم نگیریم. مثلا قابل توجه است که یک مجری خانم مسن بیاید و با زبانی ساده پیام دهد اما می بینیم بعد از آن چند برنامه دیگر می آیند که برای اجرا از یک خانم مسن استفاده می کنند و دیگر یادشان می رود یک روز این اتفاق بر اساس هدفی شکل گرفته که به مرور هدف فراموش شده و تنها شکلش مانده است. * اوضاع اقتصادی تلویزیون را چطور می بینید؟ - رسانه ملی در حال حاضر از حالت نان خوری به نان آوری تغییر ماهیت می دهد و این خوب است که اعتباراتش را خودش جذب کند. * این مساله چقدر در تولید محتوا تاثیرگذار است؟ - در این راستا چگونه مدیریت کردن در همان بحث فرهنگ مدیریت یا مدیریت فرهنگی اهمیت بسزایی دارد. نگاه فرهنگی نداشتن باعث نگاه مهندسی و خط تولید می شود یعنی دیگر انعطاف معنی ندارد. وقتی فرهنگ را مدیریت می کنید مدیر تام الاختیاری می شوید که فکر می کند باید همه چیز داشته باشد ولی فرهنگی مدیریت کردن یعنی این انعطاف در شما وجود دارد که بر اساس شرایط تصمیمی بگیرید. وقتی فرهنگ را مدیریت می کنید مدیر تام الاختیاری می شوید که فکر می کند باید همه چیز داشته باشد ولی فرهنگی مدیریت کردن یعنی این انعطاف در شما وجود دارد که بر اساس شرایط تصمیمی بگیرید* با توجه به غنای فرهنگی و اهمیت دادن به ارزش های اسلامی ما نباید در تلویزیون با مشکل محتوا روبه رو باشیم. با اینکه این سوژه های غنی دستمایه تولید برنامه های متفاوت هستند چرا ما با ریزش مخاطب روبه رو می شویم؟ - برای تولید یک اثر قابل اعتنا باید پیام درست داشته باشیم که در این بخش اشباعیم یعنی آنقدر محتواهای خوب و زیرساخت های فرهنگی متفاوت و غنی داریم که در این حوزه مشکلی نخواهیم داشت. کمبود ما در چگونه مطرح کردن موضوع و چرایی طرح آن است. اگر این دو مورد روشن شود برنامه های خوبی به تولید می رسد. ما مدل مفهومی درستی برای تبدیل این محتوا به ساختار مناسب نداریم. تناسب ظرف و مظروف هم نداریم یعنی یک ظرفی طراحی می کنیم و چون خوش مان می آید همه چیز در آن می ریزیم. * به هر حال باید برای این مساله راه حلی وجود داشته باشد. - یکی از راه هایی که می توان این مساله را حل کرد این است که فکر می کنم با توجه به هنجار رسانه ای، باید آزمون و خطاهایمان را انجام دهیم و برای نجات بخشی از تکرار تعامل کنیم و به مخاطب سهم بدهیم. مخاطب باید در جریان باشد اما می بینیم که برخی برنامه ها در جریان زندگی مردم نیستند و بود و نبودشان اهمیتی برای بیننده ندارد. تو می توانی این برنامه را ده سال آینده بسازی یا اصلا نسازی. باید کاری تولید کنیم که با توجه به شناخت نیاز مخاطب در جریان زندگی روز مردم باشد و بر اساس آن برنامه را رنگ آمیزی کنیم. ما باید یک سبد رسانه ای مناسب تهیه کنیم که همه از هر قشری در هر دایره و نیازی بتواند به آن مراجعه کند. * رابطه معکوس فعالیت شبکه های ماهواره ای با کم کاری تلویزیون را چطور می بینید؟ این روزها کاهش کیفیت آثار تلویزیونی باعث شده چشم بیننده به شبکه های فعال خارج از کشور خیره بماند. - فقط کم کاری تلویزیونی نیست و چند عامل در این موضوع دخالت دارد. همانطور که گفتم مخاطب امروز انتخاب گر است و برای انتقال پیام های موثر، برنامه های ترکیبی بهتر جواب می دهد. من معتقدم سریال سازی و برنامه های نمایشی در کشور ما مثل سرمایه گذاری در خودرو است. هیچوقت خودروهای ما به پای تولیدات جهانی نمی رسد ولی اگر در بخش کشاورزی (برنامه های گروه ج و د) سرمایه گذاری کنیم خیلی می توانیم موفق تر باشیم. قدرت رقابت ما در بخش های غیر نمایشی خیلی بیشتر است کما اینکه می بینیم یکی از شبکه های فارسی زبان ماهواره ای کار نمایشی ندارد ولی با استفاده از ظرفیت های تصویری با رسانه ملی رقابت می کند و موفق است. ما ضعف روایت داریم و اگر سنت قصه گویی در رسانه حفظ می شد الان حس نمی کردیم تلویزیون پرگویی می کند. قصه گویی در برنامه های رادیو، تلویزیون و سینما کمرنگ است این حرکت روایی قصه های ما بهترین فانوس برای پیدا کردن کارکرد رسانه ای خواهد بود. ما ضعف روایت داریم و اگر سنت قصه گویی در رسانه حفظ می شد الان حس نمی کردیم تلویزیون پرگویی می کند. قصه گویی در برنامه های رادیو، تلویزیون و سینما کمرنگ است این حرکت روایی قصه های ما بهترین فانوس برای پیدا کردن کارکرد رسانه ای خواهد بود* یک زمانی شبکه های ما در حال تخصصی شدن بودند و برای خود شناسنامه تعریف می کردند. فکر می کنید این ایده چقدر در اجرا درست عمل کرده است؟ - هویت کلی برنامه در یک شبکه بسیار مهم است و ما باید تعریف درستی از هر شبکه داشته باشیم مثلا شبکه سه اگر شبکه جوان نام دارد باید تداعی‌کننده جوانی سرحال و به روز باشد. ما محصولات ارزنده ای داریم که در بسته بندی خوب ارائه نمی دهیم. گاهی اوقات جدول پخش های مان هم مشکل دارد. چینش برنامه های ما درست نیست و به قبل و بعد آن در کنداکتور فکر نمی کنیم. یکی از نکات قابل توجه پرداخت درست به هویت زیرساختی است. متاسفانه هویت شبکه های ما خیلی مشخص نیست. نه زمان شوخ طبعی شان معلوم است نه پیام رسان بودن شان. * در یک نگاه کلی به تصمیمات مدیریت فرهنگی به نظر می رسد مخاطب اولویتی برای رسانه ملی ندارد و تلویزیون بیشتر به انتقال اهداف خود مشغول است. - سه استراتژی برنامه سازی در کل دنیا داریم با عنوان های محصول محور، مشتری محور و سازمان محور. برنامه های سازمان‌محور مثل محصول شبکه های دولتی است که کاری ندارد مخاطب کیست و چه کیفیتی دارد فقط می خواهد که این برنامه را پخش کند. شبکه های محصول محور که غالبا در اروپا مشاهده می شود به تولید فکر می کنند. هر برنامه ای را پخش نمی کنند و برای شان کیفیت تولید در اولویت قرار دارد. شبکه های مخاطب محور هم که بیشتر در آمریکا نمود دارد هرچه را مخاطب بخواهد تولید می کنند و این تولیدات در هر ژانری اتفاق می افتد. ما در رسانه ملی ترکیبی از هر سه هستیم. گاهی اقتضائات سازمانی و نهادهای حاکمیتی مهم است. گاهی مخاطب را در نظر می گیریم و گاهی توجه مان به محصول است. اگر این سه گانه درست جا بیفتد می توانیم ادعا کنیم هنجار رسانه ای جمهوری اسلامی متفاوت است. در واقع همگرایی بین هدف برنامه، مدیر گروه و مدیر شبکه باید مشخص باشد تا به یک پیکره ثابت فرهنگی برسیم. به طور کل هرچه هدف ما شفاف تر باشد راه های رسیدن به آن محقق تر است ضمن اینکه هیجان برنامه ساز در تولید یک کار جوششی اهمیت دارد. به عنوان مثال برنامه «از لاک جیغ تا خدا» با عشق یک عده ای ساخته می شود که شاید عده ای آن را نپسندند اما به خاطر عشقی که در آن تجلی دارد همه آن را به رسمیت می شناسند حتی کسی که با مفهومش ارتباط برقرار نمی کند. * کمی هم از احوال این روزهای تان بگویید. بعد از حضور در پیکره سازمانی فرهنگی همچون صدا و سیما تجربه مدیریت پردیس سینمایی ملت چطور است؟ - من سردبیری مجله «دختران» را هم تجربه کردم و به نظرم خیلی فرقی نمی کند کجای منظومه رسانه ای باشم. بودن در رادیو، تلویزیون، نشریات یا سینما همه مبتنی بر این است که بتوانید با در نظر گرفتن سرمایه های فرهنگی و اجتماعی همگرایی ایجاد کنید. برای من جذاب است ببینم مخاطبی که دیروز برایش برنامه می ساختم امروز در راهروهای پردیس ملت قدم می زند و این ارتباط چهره به چهره با مخاطب به من کمک می کند که ایده های جدیدتری پیدا کنم. اگر تفکر خط تولیدی را از مدیریت فرهنگی بگیریم و تفکر موجی و سیال جوششی را جایگزین کنیم فرقی نمی کند کجای این منظومه نشسته باشیم. * چه آینده ای را برای این چارچوب فرهنگی در نظر دارید؟ - ترکیب سازه پردیس ملت با موضوع سینما بلندپروازی هر مدیری را تحریک می کند و من این دیوارهای سیمانی را پر از ایده می بینم و دلم می خواهد بتوانم همان مغناطیسی باشم که براده های آهن فرهنگی و هنری همه رشته ها را در رابطه سینما جذب کنم تا این مکان تبدیل به قلب تپنده ای شود که سلول های هنری را بارور می کند. از همه اهالی هنر خواهش می کنم پردیس ملت را جایی برای تحقق ایده های شان بدانند. این دیوارها، راهروها، سالن ها و گالری همه ظرفی برای مظروف کلانی به نام هنر است که از قلب تپنده سینما نشات می گیرد و می تواند ما را اقناع فرهنگی کند. تمام تلاشم را برای تحقق ایده های مختلف می کنم. پردیس ملت در حوزه هنر حجمی و هنرهای مفهومی خیلی جای کار دارد. تمام تلاشم این است که پردیس سینما گالری ملت به پاتوق فرهنگی تبدیل شود. ترکیب سازه پردیس ملت با موضوع سینما بلندپروازی هر مدیری را تحریک می کند و من این دیوارهای سیمانی را پر از ایده می بینم و دلم می خواهد بتوانم همان مغناطیسی باشم که براده های آهن فرهنگی و هنری همه رشته ها را در رابطه سینما جذب کنم تا این مکان تبدیل به قلب تپنده ای شود که سلول های هنری را بارور می کندشهرداری با این سازه به عنوان نگین و «پردیسِ سینما گالریِ ملتِ سازمانِ فرهنگی هنریِ شهرداریِ تهران» دایره های تو در تویی هستند که مسیر را برای ما روشن می کند تا هویتی که اینجا دارد در قالب یک پاتوق فرهنگی که می تواند سینما را با طعم های مختلف نقاشی مجسمه سازی روانشناسی مدیریت و ... معرفی کند، نمایان شود. همه ایده ها باید به یک پدیده تبدیل شود. این پدید قسمت عمده اش خود سازه پردیس ملت است که سازه ای منحصر به فرد محسوب می شود و من برای خودم فرصت منحصر به فردی می بینم که تجربه مدیریت فرهنگی گذشته در عرصه صوت و تصویر را در یک نهاد فرهنگی به کار بگیرم. * و در آخر اینکه بحث مدیریت زنان در حوزه های فرهنگی همیشه مورد توجه رسانه و مردم بوده است. شما به عنوان بانویی که سال ها مدیریت فرهنگی را تجربه کردید، تفاوت مدیریت زنان با مردان را در چه می بینید؟ - من فکر می‌کنم خانواده مزیت رقابتی ما در قبال اومانیست و سوسیالیست است. ایرانی همیشه به خانواده اهمیت می دهد و مدیریت زنان یک شمه ای از مدیریت مادرانه شان تلقی می شود. مدیریت مادر در قالب مدیریت متصلب اداره یکجا نیست و کاملا مادرانگی دارد و هر زنی در چهار وجه دخترانگی، خواهر، همسر و مادر تجلی پیدا می کند. من دوست دارم بیشتر از اینکه دکتر مریم جلالی باشم مادر شناخته شوم و احساس کنم برای برنامه هایم مادری می کنم. این شکل مدیریت به بالندگی بیشتر کمک می کند چون مادر بچه را در چارچوب نمی گذارد و به او اجازه می دهد زمین بخورد و بلند شود. وجوه انسانی بر وجوه هرمی مدیریت غلبه دارد و من فکر می کنم مدیریت زنان چون مبتنی بر مادرانگی است وقتی موفق است که از قالب جنسیت فرا برود و به سطح انسانی برسد. اصل مدیریت فرهنگی بر عاطفی مدیریت کردن است و باید جولانگاه هنرمند را فراهم کنید تا در آن دایره خیال مشخص شده احساس راحتی کند و به بالندگی برسد.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 159]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن