واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: کارگردان فیلم "این زن حقش را می خواهد" در گفتوگو با ایلنا: مجرم تا پای دار قصاص را باور نمیکند
محسن توکلی میگوید خیلی باب شده که فردی جنایتی را انجام دهد و بعد امیدوار باشد که بالاخره مورد بخشش قرار میگیرد. حتی تا دقیقه آخر و زمانی که طناب دار را بر گردنش میاندازند بازهم منتظر بخشیده شدن است. به گزارش خبرنگار ایلنا؛ فیلم "این زن حقش را میخواهد" ادای دین دیگری از سینماست که به گونه متفاوتی به فاجعه اسیدپاشی و قربانیان آن نگاه میکند. مهمترین تفاوتی که این فیلم با "لانتوری" دارد در این است که در قصه این اثر قصاص انجام میگیرد. نظرها و روایات زیادی در باب قصاص وجود دارد. آیا واقعا باید بخشید یا به خواسته درونی نگاه کرد؟ درنهایت قربانی فیلم "این زن حقش را میخواهد" تصمیم خودش را گرفت و قصاص را انجام داد.
محسن توکلی (کارگردان فیلم) درباره سکانس قصاص در این اثر میگوید: راجع به سکانس قصاص باید بگویم اکثر مخاطبان موافق اجرای قصاص بودند. شخصیت اصلی فیلم در سکانسهای مختلف میگوید خداوند قصاص را تعیین کرد اما در کنارش بخشش و مهربانی را نیز تعیین کرده است. یعنی عملا میگوید قصاص حق شماست و میتوانید آن را ادا کنید اما فرصت دادن و بخشش ظرفیت دیگری است که خداوند به انسان داده است. وی در ادامه میگوید: ما دو حرف بزرگ در فیلم داشتیم که مهمترینش این بود: "خیلی باب شده که فردی جنایتی را انجام میدهد و درصد بالایی را امیدوار است که بالاخره مورد بخشش قرار میگیرد. حتی تا دقیقه آخر و زمانی که طناب دار را بر گردنش میاندازند؛ او هنوز منتظر بخشیده شدن است." توکلی میافزاید: گاه مساله یک تصادف است و تعمدی نیست. خب میتوان آن را بخشید چون حادثه بوده اما وقتی شخصی مثلا به نامزدش نمیرسد و اسید بر صورت او میپاشد یعنی این کار با تصمیم قبلی انجام شده و از نظر من به عنوان کارگردان نه به عنوان یک انسان باید قصاص شود. کارگردان فیلم انسانها درباره انگیزهاش از ساخت فیلم میگوید: من دختر بچه دارم و معنای پدر بودن و مسئولیت را درک میکنم. انگیزه من از ساخت این فیلم فقط فیلمسازی و برندسازی برای خودم نبود. همیشه با خودم میگفتم مگر میشود بچهای را با ناز و نعمت و سختی بزرگ کرد و او را به یک حدی رساند اما سرانجام یک نفر بیاید و به صورت او اسید بپاشد؟ پس تمام احساس بدی که در عمق این فاجعه وجود دارد را چه باید کرد و چگونه میتوان بخشید؟ وی در ادامه میگوید: یکی از قربانیان اسیدپاشی را میشناسم که کور شده. یک نفر را دیگر میشناسم که از ابتدا اشتباه به صورت او اسید پاشیده شده یاعنی با فرد دیگری اشتباه گرفته شده. همین فرد که یک آقاست؛ یک نقاشی کشیده که در آن دارد به پنجرهای نگاه میکند که پشت آن پنجره خورشید است. یعنی همه چیز را از این آدمها گرفتهاند. آن وقت چطور میشود از مسببان این فاجعه گذشت کرد؟ توکلی درباره ورود شخصیت پاکرو (سحر) به خانه یک قربانی اسیدپاشی میگوید: اگر دقت کنید اسمش همنام دختر فرزانه (میترا حجار) است و کمی نسبت به پذیرفتن خانم پاکرو نرمتر میشود. ما به خاطر اینکه فضای مستندگونه فیلم از بین نرود؛ از شخصیتهای مختلفی استفاده کردیم. خانم حجار هم که در بازی غوغا کردند و اکثر فیلم را فقط با دو تا چشم بازی کردند که در نوع خود بسیار سخت است. این تدوینگر سینما ادامه میدهد: ما در فیلم دو تا زن داریم که شیوه سنتی پوشش را دارند یعنی چادری و مشکیپوش هستند. به خاطر اینکه کمی این فضا را بشکنیم؛ دختری را میآوریم که هم از نظر اخلاق و هم از نظر پوشش متفاوت با این فضاست. قبول دارم که جاهایی اغراق شده. بیشتر حرف من از ورود این شخصیت این بود که سحر اگر حواسش نباشد و همین شرایط را ادامه بدهد؛ به عاقبت فرزانه دچار میشود. حالا به نوعی دیگری سحر؛ کاراکتر بسیار سختی است که او را نمیفهمیم و نمیدانیم اصلا با کی صحبت میکند اما تمام اتفاقها حول محور فرزانه میگردد. وی در توضیح بیشتر این سکانس میگوید: فرزانه میخواهد به آدمها یاد بدهد که به خاطر تنبلی؛ تن به هر کاری ندهند. این روزها باب شده که خانمها میگویند فلان کار را نمیکنیم چون با رفتن به آنجا به چشم بد به ما نگاه میشود. پس تنها راه این است که بروید گوشه خیابان. درحالیکه شما باید کار کنید و باید تنبلی را از خودتان دور کنید. تدوینگر فیلم سینمایی اخراجیها 3 ادامه میدهد: در رابطه با اتاق 118؛ کسی که جمع و تفریق اعداد را بلد باشد، متوجه خیلی چیزها میشود. البته نمیگویم من وارد رمل و رمالی میشوم اما در انتخاب شماره اتاق و حتی در صداگذاری مجبور بودیم تمام فضاسازیها را انجام دهیم تا فضایی از یک خوابگاه عمومی دخترانه تجلی شود. به هر حال خوابگاه دخترانه معذورات خودش را میطلبد. وی درباره شرایط فروش فیلم نیز میگوید: من در این فیلم هر کاری کردم که نخواهم بعدا توجیه کمی و کاستیها داشته باشم. کامران تفتی بسیار خوب و عالی بازی میکند. من در مرحله انتخاب بازیگر به خاطر اینکه احساس میکردم ایشان بیشتر یک برند تلویزیونی است تا سینمایی، اعتقادی به ایشان نداشتم. اما الان نگاهم کاملا مثبت و به شدت از بازی ایشان راضی هستم. اگر فیلم به سمت فروش آنچنانی نمیرود بسته به دلایل زیادی است که در مرحله پیشتولید و تولید، پیشبینی شده بود؛ اما به خاطر انتخاب طیف بیشتر بازیگران تلویزیونی انتظار زیادی نمیتوان از فروش آن داشت. اما بزرگان سینما که فیلم را دیدهاند از کامران تفتی بسیار تعریف کردند و به اتفاق میگفتند اسم ایشان را به عنوان بازیگر نقش اول بزنید. ولی من نمیتوانم مردم را بکشانم به سینما و بگویم کامران تفتی را ببینید و باور کنید که بازی خوبی انجام داده است. توکلی درباره تلفیق موسیقی پاپ تک ساز با نقطه اوج فیلم نیز چنین میگوید: قبل از اینکه فیلمساز باشم؛ تدوینگرم و با فیلمسازهای بزرگی کار کردم. من بیشتر براساس ریاکشن مخاطبان خود تصمیمات نهایی را میگیرم. مساله گیتار روی پل هوایی نگاههای شخصی متفاوت داشت. وی در پایان میافزاید: همیشه باید بعد از اکران فیلم یک معدل از کلیه شرایط گرفت. قصه این فیلم آقای کایدان ننوشته است و تعداد زیادی آدم نظر دادهاند تا فیلمنامه به اینجا رسیده. متاسفانه در حال حاضر در سینمای ایران، اول باید فکر کنیم که فیلم ساخته شود؛ بعد که ساخته شد، بنشینیم اشکالاتش را ببینیم و با آن کنار بیاییم. گفتگو: مرتضی حسینی نیا
۱۳۹۵/۰۸/۲۰ ۱۰:۴۵:۰۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]