تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 21 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كمال ادب و مروت در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوش‏اخلاقى و مدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814915812




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زمان در نجف ثانی به احترام امام حسین ایستاده است


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش مهر از شور حسینی در خرمشهر
زمان در نجف ثانی به احترام امام حسین ایستاده است

محرم در خرمشهر


شناسهٔ خبر: 3792740 - چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۲
استانها > خوزستان

.jwplayer{ display: inline-block; }  خرمشهر ـ این روزها در خرمشهر از کودک سه ساله تا پیرمرد ۶۰ ساله عنوان خادمی امام حسین(ع) را بر خود نهاده گو اینکه بعد از ۱۴ قرن، زمان هنوز به احترام فرزند فاطمه ایستاده است. خبرگزاری مهر، گروه استانها ـ سیده فاطمه هلالات: زمین خیس است اما باران نباریده. بوی برنج پخته می آید. بوی آش، بوی چای دارچین. چقدر دلنشین شده رایحه فاصله کوتاه میدان اردیبهشت تا مسجد جامع خرمشهر. چراغ ها، علم ها همه و همه به ترتیب چیده شده اند و همه پای کار آمده اند. در هیئت ها و تکایا از کودک پنج ساله هست تا پیرمرد ۷۰ ساله. تکایایی که به ردیف چهارراه مسجد جامع خرمشهر برپا شده اند و خیلی چیزهای دیگری که از میدان شهدا(میدان اردیبهشت) تا خیابان فردوسی خرمشهر به چشم می خورد تو را به یاد حماسه عاشورا می اندازد. گهواره های خالی با یک عالمه پارچه سبز گره خورده، ماکت های بانو و آقایی با دست های بسته، بدنی بر زمین افتاده و مشک و تیرها و دستی که دیگر به آن بدن متصل نیست...  شیعیان مادرزاد خادم هستند پیرمردی همان حوالی با دستمالش غبار از دیوار ضریحی کوچک و فلزی می گیرد، می پرسم شما خادمی؟ پاسخ می دهد: «من مادر زاد خادمم. همه شیعیان مادر زاد خادم هستند».

او که حالا ۶۲ سال است که به قول خودش تمام این ۶ دهه عمرش را خادم بوده است، توضیح می دهد: جنین در رحم مادر از چایی و آبی که مادر در مجلس امام حسین می خورده، تغذیه می کند، بعد از به دنیا آمدن از روضه امام حسین(ع) آب می نوشد و خادم امام می شود. عرقچین مشکی اش را روی سر صاف می کند، تضاد سپیدی موهایش و سیاهی لباس هایش زیبا به نظر می آید. می گوید با این سن و سال از اول محرم تا اربعین خادمی می کند. ۱۰ روز اینجا، بعد در حسینیه بوشهری ها و در نهایت در مرز شلمچه و تاکید می کند: تا آخر عمرم خادمم. او به ازای خدمتش خواسته ای از مولایش ندارد به جزعاقبت به خیری جوانان. می پرسم اگر بخواهی حسین(ع) را با یک جمله به جوانترها معرفی کنی آن جمله چیست؟ اشک در چشمانش جمع می شود و هیچ نمی گوید. دور می شود همان جا کنار شبیه ابالفضل(ع) روی زمین می نشیند، زانوانش را بغل می کند و شانه هایش شروع می کند به لرزیدن. از مشهد به خرمشهر برای خادمی آمدم عرض خیابان که کم کم تنگ تر می شود را رد می شوم، بانویی حدودا ۴۰ ساله با قامتی متوسط پشت یکی از همین تکایا ایستاده و تند و تند خرماهایی را که گلوله ای کرده در کنجد تفت داده شده می غلتاند. او می گوید از مشهد به خرمشهر آمده فقط برای خادمی کردن. می پرسم مگر نمی شود در مشهد خادمی کرد؟ می گوید: می شود، اما این هیئت ماست، همه اقوام به عشق حسین(ع) در این روزها جمع می شوند و من و همسر و فرزندانم هم به خرمشهر می آییم و بعد از دهه اول محرم به خانه برمی گردیم.

آن طور که این خادم می گوید سه دخترش به همراه سایر دختران فامیل در خانه غذای عزاداران را آماده می کنند و او تقدیمشان می کند. به مردی که کنارش ایستاده اشاره می کند و می گوید: این آقای کاووسی پدر عروسم هم همراهمان از مشهد آمده است. کاووسی با لهجه مشهدی می گوید: هر جا باب خدمت باز باشد خادمی می کند امسال خرمشهر شاید سال دیگر مشهد. می پرسم آرزویت چیست؟ و او کربلا را آرزو می کند و ادامه می دهد: برای از مشهد تا کربلا رفتن باید طلبیده شوی راه کمی نیست. آقا تا حالا نطلبیده. نذر خادمی اینجا خادمی به پشت تکیه ها محدود نمی شود. همه با هر چه دارند عاشقی می کنند. جوانی ۲۶ ساله که از اول محرم تنها با کوزه ای آب که روی آن سربند یا حسین بسته شده و یا آن جوانی که خادمی با رنگ ها را نذر زندگی اش کرده است.

«حکیم حاجی زاده» جوان خرمشهریی که یک سال است از بندرعباس به زادگاهش برگشته، ادعا می کند دلیل حضورش، معجزه زنده ماندنش است و نذری که برای امام حسین(ع) کرده است. وی تعریف می کند: دو سال پیش به خاطر بیماری ام، عمل سختی داشتم در همان اتاق عمل نذر کردم محرم که می شود پشت ماشین ها اسم حسین(ع) را بنویسم . حاجی زاده ادامه می دهد: عملم ۹ ساعت طول کشید اما خوشبختانه خوب بود و من از سال گذشته در بندرعباس نذرم را ادا کردم و امسال هم در خرمشهر این کار را می کنم.

او بازاری است و سررشته ای در رنگ آمیزی و هنر ندارد اما می گوید در چهارراه مسجد جامع خرمشهر روزانه ۴۰ تا ۵۰ خودرو را با رنگ پشت نویس می کند و برایش فرق نمی کند که ماشین، شاسی بلند باشد یا کوتاه. او خیلی مصمم می گوید: تا آخر عمرم تا زمانی که زنده هستم و می توانم نذرم را ادا می کنم. خرمشهر؛ مقصد ۲۵ طلبه خادم صحن شهدای مسجد جامع خرمشهر را با داربست از خیابان جدا کرده اند. انتهای صحن و نزدیک خیابان اصلی، ۶ غرفه کودکان عاشورایی، مشاوره خانواده و امور تربیتی، نمایشگاه کتاب، پاسخگویی به شبهات امامت و فرق ضاله، روابط عمومی، اعتقادات و احکام، رسانه و بانوان عاشورایی برپا شده که برعکس دیگر تکایا در آنها خوردنی و نوشیدنی دست عزاداران داده نمی شود حتی چراغانی نشده اند، علم و بیرق هم ندارند و شاید مهمترین فلسفه وجودشان این است که به شور حسینی نجف الثانی شعوری بیشتر ببخشند. «محمدحسن موسی پور» روحانی که مسئول گروه «مهر خوبان» است(گروهی که جمعی از روحانیون قم را به خرمشهر آورده تا طور دیگری خادمی کنند) در گفت وگو با خبرنگار مهر اظهار می کند: این طرح چهار سال است که در خرمشهر اجرایی می شود. ۲۵، ۲۶ نفر طلبه خرمشهری هستند که به قم رفته و هر کدام در رشته ای متخصص شده اند و حالا در ماه محرم در شش غرفه متناسب با تخصصشان خدمت می کنند.

وی ادعا می کند: این گروه خودجوش و جهادی هستند و زیر نظر هیچ نهادی کار نمی کند. کارشان را از اول محرم در خرمشهر آغاز شده و تا ۱۲ محرم ادامه می دارد. موسی پور، خادمی این گروه را شبانه روزی می داند و توضیح می دهد: این طلبه ها صبح ها به مدارس در مقاطع دوره دوم و سوم متوسطه سطح شهر و ۱۷ نفر از آنها نیز بعد از ظهرها به خوابگاه های دانشجویی می روند و شب بعد از نماز مغرب و عشا تا زمانی که مردم باشند هم در غرفه ها می مانند. مسئول گروه «مهر خوبان»، آشنایی کودکان با مفاهیم عاشورایی و اهل بیت، مقابله با فرق ضاله همچون وهابیت، تبیین احکام، همچنین نزدیک شدن به جوانانی که از حسینیه و مساجد دور شده اند را از مهمترین  اهداف فعالیت  این گروه در این ایام و در خرمشهر می داند. اجرای تعزیه از کربلا تا شام کمی جلوتر که بروی، زیبایی بین الحرمین نجف الثانی در جا میخکوبت می کند و بازار سلفی گرفتن و نذری دادن داغ داغ است.  اینجا همه چیز حدیث غربت و اسارت را بازگو می کند. صدای نوحه، سراسر محدوده مسجد جامع تا خیابان فردوسی را فراگرفته. هر کجا بروی زیبایی صدایی فارسی یا عربی تو را به کربلای ۶۱ هجری می برد. آخر این مسیر و ابتدای خیابان فردوسی به هیئتی می رسی که چند شب اول محرم چلغراغ ها و آینه کاری و فانوس هایش نظرت را جلب می کند اما در شب تاسوعا بچه های هیئت مسیر را می بندند و در مقابل هیئت یک خیمه سبز، تنه نخل های سوخته، تنور و تپه ای را می گذارند که با چوب و سنگ و کاهگل ساخته شده و فضایی را می سازند که از اجرای نمایش تعزیه ای بزرگ خبر می دهد.

«رضا رویسی» از بچه های هیئت «خدام الحسین» و مسئول برگزاری این تعزیه است که به خبرنگار مهر می گوید: این نمایش «کربلا تا شام» نام دارد. داستان بعد از شهادت امام حسین(ع) و اسارت کودکان و شهادت رقیه بانو را روایت می کند و اصلش مخصوص روز عاشوراست اما ما هفت سال است که در شب تاسوعا اجرایش می کنیم. وی که جوانی ۴۰ ساله به نظر می آید و رهبری این تیم را عهده دار است ادعا می کند: این نمایش با همکاری ۲۰ تا ۲۲ نفر از بچه های هیئت اجرا می شود. نویسنده و کارگردانی همچون سایر نمایشنامه ها ندارد و همه چیز خودجوش است. رویسی می گوید: این نمایش هر ساله در فاصله زمانی یک ساعته اجرا می شد اما امسال ۲۰ دقیقه طولانی تر بود. وی در ادامه توضیح می دهد: امسال بخش تل زینبیه و ماجرای بریدن سر مبارک امام حسین(ع) هم در نمایش گنجانده شد. شفای پدرم را می خواهم جمعیتی در تکاپوست. هرکس کاری می کند. یکی برق کاری، دیگری نظافت و برخی هم مثل «مرتضی فیصلی» کودک ۱۱ ساله مهیای اجرای نمایش اند. مرتضی دشداشه سفیدی بر تن دارد و چفیه و اعگال روی سرش گذاشته است(لباس محلی مردم عرب خرمشهر)، می پرسم نقشت در نمایش چیست؟ می گوید: لباس قرمز دارم می خواهم نقش شمر را بازی کنم.

می پرسم امام حسین(ع) را می شناسی؟ جواب می دهد: «بله امام است»می پرسم پس چرا شمر؟ خنده ای شیرین و کودکانه می کند و می گوید: «این یه بازیه» . مرتضی هم مثل خیلی از بزرگترها به امید استجابت حاجتش آمده، شفای پدر بیمارش را از خدا می خواهد. اینجا همه حاجتی دارند. پیرمرد خادم از خدا عاقبت بخیری می خواهد. بانویی که از مشهد به قصد خادمی آمده هدایت جوانان به راه راست و خیلی ها هم سعادت زیارت صحن و سرای معشوق. همچنان صدای نوحه شنیده می شود و شوری برپاست. علم ها را بلند می کنند و می چرخانند. نام حسین(ع) را بلند صدا می کنند تا بلندتر از هر علمی شود و به گوش جهانیان و افلاکیان برسد و ثابت شود حماسه عاشورا هیچ وقت رنگ فراموشی به خود نخواهد گرفت.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن