تبلیغات
تبلیغات متنی
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852141232
اروند؛ روایتی متفاوت از شهدای غواص
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: بیشک امنیت و آسایشی که ما امروز داریم، مدیون شهدا و جانبازان است و سینما همواره کوشیده که دین خود را نسبت به این عزیزان به نوعی بیان کند. در «اروند» به کارگردانی پوریا آذربایجانی برگی از تاریخ هشت ساله جنگ تحمیلی مرور میشود، برگی که مرورش برای هر ایرانی فارغ از هر عقیدهای متاثرکننده و غمبار است. یونس در این فیلم جانباز اعصاب و روانی است که با وجود گذشت 27 سال پس از جنگ هنوز هم با خاطره همرزمانش روزگار میگذراند. همرزمانی که سالها پیش با شقاوت هرچه تمام رژیم بعثی عراق زنده به گور شدند و سال گذشته اجسادشان پیدا شد و در میان استقبال بیسابقه مردم به ایران بازگشت.
آذربایجانی با حضور در روزنامه جامجم درباره جانبازان و برخورد مسئولان با این فیلم و... گفتوگویی طولانی داشت که مهمترین صحبتهای مطرح شده در این گفتوگو را بیان میکنیم. قبل از اینکه به فیلم بپردازیم میخواهم بدانم در حالیکه 27 سال از جنگ گذشته، خودتان حال بازماندههای جنگ را چطور تعبیر میکنید؟ هرکدام از بازماندههای جنگ به فراخور اتفاقاتی که بعدا برایشان افتاد،احوال متفاوتی پیدا کردند. آن عدهای که کاملا مخلصانه رفته بودند بجنگند و بعد از جنگ از کسی طلبکار نیستند، وقتی مثلا میبینند امروز چه پولهایی جابهجا میشود و اینها در تامین مخارج درمانشان درماندهاند، طبیعتا کمی دچار پریشان حالی میشوند. برای من هم اتفاقا مهمترین آدمهای جنگ همینها هستند. کسانیکه وقتی رفتند جنگ منطق معامله نداشتند، از همه چیزشان گذشتند و جنگ را با گوشت و پوستشان لمس کردند. اینطور که شما از جنگ حرف میزنید با وجودیکه سن و سالتان به جبهه رفتن نمیخورد، اما انگار آن روزها را از نزدیک دیدهاید و جنگ برای شما تمام نشده است! من متولد سال 60 هستم و تمام خاطرات بچگیام در بمبارانهای جنگ خلاصه میشود و حتی بعدتر در جوانی در فیلمهای «نسل سوخته» و «مزرعه پدری» در کنار رسول ملاقلیپور (کارگردان) بودم. کسی که خودش به عنوان عکاس در جبههها حضور داشت و تاریخ ناطق آن دوران بود. میخواهم بگویم من جبهه نرفتم، اما جنگ را لمس کردم. هر اثر هنری جنبه حدیث نفسگونه برای مولفش دارد. حدیث نفس پوریا آذربایجانی در اروند چیست؟ حدیث نفسی در اروند نداشتم. چون حدیث نفس جایی معنا پیدا میکند که بتوانم خیلی مستقیم ارتباط درونیام را با جنگ بیان کنم و من نمیتوانم، چون حضور فیزیکی در جبهههای جنگ نداشتم. اروند، برداشت تمام دوران زندگی من از بازماندگان جنگی است که با آنها در آسایشگاههای مختلف، جامعه و... آشنا شدم. چرا برای نگارش اروند از نویسندگانی که قبلا کارهای دفاع مقدسی انجام داده بودند، استفاده نکردید؟ چون اروند برای من خیلی دلی بود و حس میکردم باید بیواسطه هر چه از دلم برمیآمد را روی کاغذ بنویسم و بعد از آن برای اینکه جزئیات وقایع را درست از آب دربیاورم، بروم سراغ شاهدان عینی ماجرا که به نوعی در آن زمان در صحنه حضور داشتند. میتوان گفت یونس (با بازی سعید آقاخانی) جانباز بازمانده از عملیات کربلای 4، نماینده کسانی است که با دست خالی در پی آرمانهایشان دویدند؟ قبل از اینکه بازخورد فیلمم را بین جانبازان ببینم، نمیتوانستم به این سوال پاسخ دهم، اما امروز که رضایت جانبازان و خانوادههایشان را دیدم بصراحت میگویم بله، یونس نماینده تمام کسانی است که بیادعا از خاکشان دفاع کردند. من شخصیت یونس را از روی برداشتهایم از جانبازان اعصاب و روان در آسایشگاهها، شرایط زندگیشان، وضعیت خانوادههایشان، خاطرات بازماندگان جنگ، کتابها و... طراحی کردم. در واقع یونس برآیند تمام دیدهها و شنیدههایم از جنگ است. اتفاقا بازی متفاوتی هم از سعید آقاخانی دیدیم. او در مستاصل راه رفتنش، بغضهایی که هنگام حرف زدن میکند و... بازیای کاملا درونی و تاثیرگذار دارد. برای ایفای این نقش چطور به او رسیدید؟ من یک فیلم اجتماعی داشتم و برای آن با سعید آقاخانی حرف زده بودم که به نتیجه نرسید. هنگام نگارش اروند هم به سعید فکر میکردم و زمان پیشتولید بود که او را به آقای داوری (تهیهکننده فیلم) پیشنهاد کردم. سعید وقتی فیلمنامه را خواند نقشش را بسیار دوست داشت و خیلی هم خوب توانست از عهده آن برآید. به نظرم لحن و تن صدای یونس در بعضی از بخشهای فیلم عوض میشد که البته به باورپذیری نقش کمک زیادی هم میکرد. این تصور من درست است؟ کاملا همینطور است. جانبازان اعصاب و روان بعد از بستری شدن در آسایشگاهها و استفاده از قرص نهتنها احوالشان که طرز راه رفتن و یا تن صدایشان هم تغییر میکند. یونس دیروز با یونس امروز متفاوت است. چون سالها تحت درمان بوده و همین درمان او را به سمت آرام شدن در تمام حرکات و رفتار پیش برده. از نظر شما بخشهای رفت و برگشت زمانی بین گذشته و حال چقدر به فهم مخاطب از فیلم کمک میکرد؟ همیشه احساس میکردم قصهای که میخواهم درباره جنگ بگویم، دو ماجرا باید داشته باشد. اول اینکه مجری طرح هیچ سازمان و نهادی نباشم تا حرفم را آنطور که میخواهم و صادقانه بزنم و دوم اینکه بتوانم قصهای تعریف کنم که در آن هم حال را ببینم و هم گذشته را. سادهترین شکل این نوع روایت فلاشبک است که من دوستش ندارم. بنابراین برای تعریف قصه اروند، شیوه جریان سیال ذهن را انتخاب کردم. جریان سیال ذهن یا سفر ذهنی یعنی سفر کاراکتر از گذشته به حال و از حال به گذشته با موتیفهایی که باعث میشد این آدم به گذشته و حال وصل شود. روایت از طریق این شیوه برای من به عنوان کارگردان سختیهای خودش را داشت، اما برای مخاطب جواب داد. چون وقتی همراه با مردم فیلم را در سالن سینما دیدم، کاملا متوجه این رفت و برگشتهای زمانی شده بودند. جالب است که فیلم شما هم داستان تاثیرگذاری دارد و هم یک مستند است! نمیتوانیم بگوییم مستند. اروند برگرفته از یک واقعه مستند است و بنابراین ما تا جایی که میتوانستیم به اصلش وفادار بودیم. این در حالی است که روایت داستان در بستری کاملا دراماتیک رخ میدهد. فکر نمیکنید در روند وفاداری به اصل داستان، فیلم گاهی از ریتم افتاده و مخاطب از تماشای بعضی سکانسها خسته شده؟ واقعا نمیدانم. چون برخی میگویند فیلم از ریتم میافتد و برخی میگویند نمیافتد. من خودم احساسم این است که فیلم از ریتم نمیافتد. البته به کسانی هم که خلاف نظر مرا دارند حق میدهم. نه به این دلیل که درست میگویند بلکه به این علت که ذائقه مخاطب ایرانی بخصوص در چند سال گذشته به فیلمهایی عادت کرده که معماهایی را مطرح و بعد آنها را بازگشایی کند. این سینما البته در شکل خودش خیلی هم درست و عالی است اما منطق روایی ما متفاوت است. ما در این فیلم، معماهای پلیس گونه نداریم و شاید مخاطب کنونی اصلا عادت به اینگونه فیلمها ندارد. مهمترین سکانس فیلم لحظهای است که غواصان اسیر میشوند، اما هیچ ملودارم خاصی در این سکانس ایجاد نمیشود. به نظرم اگر پرداخت بهتری روی این سکانس میشد به یکی از بهترین سکانسهای سینمای ایران بدل میگردید که انجام نشده! من باید میدیدم که در آن بخش از قصه چه چیزی لازم دارم. چیزی که لازم داشتم این بود که یونس ببیند که دوستانش اسیر میشوند، نه بیشتر. چرا؟ چون اگر قرار باشد یونس جوان قصه من ببیند که دوستانش را دست بسته در کانالی انداختند و خاک رویشان ریختند که دیگر قصه ام مفهومی ندارد. یونس فقط باید تا همین جا میدید و برمیگشت. اگر ملودرامی هم لازم بود بعد از این سکانس بود که زاویه دوربین از بالا صحنههای خاکریزی روی رزمندهها را نشان میداد. «اروند» اولین فیلمی است که زندهبهگور شدن غواصان دست بسته ما را روایت میکند و به نوعی ادای دین سینماست به شهدای جنگ. برخورد مسئولان و نهادهای مرتبط با سینما با این فیلم چگونه بود؟ زمستان سالگذشته در جشنواره ملی فیلم فجر، با وجود اینکه همه میدانستیم چند فیلم دیگر را که همزمان با ما مراحل آمادهسازیشان را گذرانده بودند در برنامه اصلی جا دادهاند، اروند را به بهانه ناهماهنگی با تقویم جشنواره بایکوت کردند. در جشنواره فیلم مقاومت هم که اروند را به کلی نادیده گرفتند. واقعا نمیدانم آیا از اروند بیشتر فیلمی دفاع مقدسی است برای جشنواره مقاومت! البته نادیده گرفتن فیلم من توسط این جشنوارهها خیلی هم اهمیت ندارد، وقتی فیلمم را جانبازان و خانوادههای شهدا دیدند و پسندیدند، من از آنها جایزهام را گرفتم. از آنطرف در اکران عمومی من از اول میخواستم فیلمم در هفته دفاع مقدس اکران شود که موافقت نکردند تا سه روز مانده به هفته دفاع مقدس فیلم «نیمهشب اتفاق افتاد» خانم پاکروان را به بعد از محرم موکول کردند و گفتند به جایش فیلم شما را اکران میکنیم و ما بدون هیچ تبلیغی فیلم را اکران کردیم! فیلم بعدیتان را هم در ژانر دفاع مقدس میسازید؟ دوست دارم، اما ساختن فیلم دفاع مقدسی تابع شرایطی است و فکر نکنم به لحاظ مالی و کاملا مستقل بتوانم این کار را بکنم.
حس خوبی به آدمهای جنگ دارم سعید آقاخانی را هنوز خیلیها با همان آیتمهای بامزه سعید و خاندایی در «ساعت خوش» میشناسیم. شاید کمتر کسی فکرش را میکرد که شما که بازیگر کمدی بودید برای ایفای نقشی تلخ در فیلم «اروند» انتخاب شوید. شما درباره ایفای نقشی کاملا درونی و تاثیربرانگیز در نقش یک جانباز اعصاب و روان بر پرده سینماها چه نظری دارید. بازی در آثار سینمای دفاع مقدس برای من حسی نوستالژیک دارد و با توجه به سنم خیلی از اتفاقات جنگ را به یاد دارم و حس خوبی هم نسبت به آدمهای آن دوران دارم، اما واقعیت این است که هیچگاه به این مساله فکر نکرده بودم که روزی ممکن است نقش یک جانباز را بازی کنم. فرزندان شهدا به پدرانشان افتخار میکنند فکر میکنید لیلا (با بازی طناز طباطبایی) نمونه فرزندان شهداست؟ یعنی این قوی و پخته شدن و در عین حال شکنندگی را میتوان به تمام فرزندان شهدا تعمیم داد؟ چون به هر حال ممکن است بعضی از آنها به لحاظ روحی تاب این قضیه را نیاورده باشند. تا جایی که من دیدم میتوان لیلا را نمونهای از فرزندان شهدا دانست، اما از استثناهایی هم که وجود دارد، نمیتوانم بگذرم. ممکن است حتی بعضیها هم باشند که فکر کنند پدر من چرا رفت و اصلا بیشتر از همیشه به من ظلم کرده که فکر نکرده من تنها چه باید بکنم، اما تا جایی که من دیدم، فرزندان شهدا به پدرانشان افتخار میکنند و در مقاطع مختلف زندگی همواره آنها را در کنارشان میبینند. آشنایی با جانباز 70 درصد عملیات کربلای 4 چقدر از مردم روایتهای شفاهی راجع به شهدای غواص شنیدید؟ روایتهای شفاهی باید از کسانی بیاید که در آن واقعه حضور داشتند. بنابراین یک جنس آدمی را احتیاج داشتند که علاوه بر اینکه در عملیات کربلای 4 حضور داشته با ادبیات هم آشنایی داشته باشد که بداند چه نکاتی در بیان اینگونه روایتها مهمتر است. خلاصه برای تحقیق راجع به شهدای غواص گشتم و سید نورالدین عافی را در تبریز پیدا کردم که نهتنها در عملیات کربلای 4 که در بیشتر جنگ حضور داشته و یک کتاب فوقالعاده به لحاظ واقع نگاری نوشته به نام «نورالدین پسر ایران». او جانباز 70 درصدی است که در جنگ صورتش را از دست داده و همچنان در آن روزها زندگی میکند. حضور باشکوه مردم در مراسم تشییع به نظرم تیتراژ پایانی فیلمتان بهترین بخش آن است. چون استقبال شایسته مردم از شهدای هشت ساله جنگ را عینیتر نشان میداد... آن صحنهها البته پلانهای آرشیوی بود که دوستان به ما داده بودند. سال پیش زمانیکه اجساد شهدای غواص تشییع شد من ایران نبودم، اما با دیدن فیلمهای مراسم به این نتیجه رسیدم که چقدر خوب که در چنین مراسم ملی و میهنی ای تمام مردم از هر طیف و با هر طرز فکری میایستند که پدران و برادرانشان را تحویل بگیرند. بنابراین احساس کردم لازم است صحنههایی از مراسم تشییع را در فیلم بیاورم. ساناز قنبری
چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت 03:45
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]
صفحات پیشنهادی
فیلم/ داستان ناتمام شهدای غواص را ببینید
فیلم داستان ناتمام شهدای غواص را ببینید شناسهٔ خبر 3777187 - شنبه ۳ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲ ۲۰ هنر > سینمای ایران jwplayer display inline-block; دریافت 16 MB تیزر فیلم سینمایی اروند به کارگردانی پوریا آذربایجانی رونمایی شد به گزارش خبرنگار مهر این فیلم سینمایی از چهارشنبه ۳۱روایتی متفاوت از پسر 17 ساله در زمان جنگ ایران و عراق
روایتی متفاوت از پسر 17 ساله در زمان جنگ ایران و عراق کتاب شطرنج با ماشین قیامت که رمانی فلسفی- اجتماعی داستان سه روز از زندگی پسری هفده ساله را روایت میکند که ساکن شهری است که توسط عراقیان محاصره شده است به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوارونمایی از ۱۲ داستان درباره شهدای غواص
رونمایی از ۱۲ داستان درباره شهدای غواص مجموعه داستان کجا بودی الیاس فردا چهارم مهرماه در فرهنگسرای اندیشه رونمایی میشود این اثر به شهدای غواص تقدیم شده و در آن کارهایی از نویسندگانی چون مجید قیصری ارائه شده است به گزارش فرهنگ نیوز مجموعه داستان «کجا بودی الیاس&raquروایاتی از همسران مدافع حرم و شهدای غواص رونمایی شد
روایاتی از همسران مدافع حرم و شهدای غواص رونمایی شد روز گذشته آیین رونمایی دو اثر جدید التألیف در حوزه زنان و دفاع مقدس برگزار شد همزمان با هفته دفاع مقدس و به همت سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس و همکاری مؤسسه رسانهای هنری اوج روز گذشته آیین رونمایی دو اثرگرامیداشت نخستین سالگرد تدفین شهدای غواص - ایسنا
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران گفت باید حماسه شهدای غواس در تاریخ ثبت شود به گزارش ایسنا سردار عبدالله ملکی در جلسه هماهنگی برگزاری مراسم سالگرد شهدای غواص و خط شکن مازندران بیان کرد موضوع شهدای غواص باید در تاریخ این استان ثبت شود در همین راستا نیزاولین فیلم شهدای غواص هم زمان با هفته دفاع مقدس اکران می شود
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو اولین فیلم درباره ی شهدای غواص اکران می شود اروند اولین فیلم سینمای ایران درباره 175 شهید غواص به کارگردانی پوریا آذربایجانی و بازی طناز طباطبایی همزمان با هفته دفاع مقدس اکران می شود مشاهده متن کامل خبر اولین فیلم شهدای غواص هم زمان با هطناز طباطبایی در اولین فیلم سینمایی با موضوع شهدای غواص/ عکس
طناز طباطبایی در اولین فیلم سینمایی با موضوع شهدای غواص عکس فیلم سینمایی اروند به کارگردانی پوریا آذربایجانی که اولین فیلم سینمای ایران درباره 175 شهید غواص است همزمان با هفته دفاع مقدس اکران عمومی میشود آفتابنیوز به گزارش خبرآنلاین پیگیریهای فراوان تیم تولید اروند بکنگره ملی شهدای استان متفاوت تر از سایر استانها برگزار می شود
دبیرکل کنگره ملی شهدای کهگیلویه و بویراحمد کنگره ملی شهدای استان متفاوت تر از سایر استانها برگزار می شود شناسهٔ خبر 3782383 - پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱ ۲۸ استانها > کهگیلویه و بویراحمد jwplayer display inline-block; یاسوج-دبیرکل کنگره ملی شهدای کهگیلویه و بویراحمد گفت کنفارس گزارش میدهد قولی که در روزهای آخر ماه مبارک رمضان به شهدای غواص میدهم/ ثانیههای تکرار ناشدنی رمضان در
فارس گزارش میدهدقولی که در روزهای آخر ماه مبارک رمضان به شهدای غواص میدهم ثانیههای تکرار ناشدنی رمضان در گلستان شهدا این شبها وقتی نیمههای شب به گلستان شهدای اصفهان میروی دیگر جای سوزن انداختن پیدا نمیشود آنوقت حس و حال عجیب مردم نصف جهان را میتوانی بفهمی و اندکی از خوروایتی متفاوت از همکلاسی احمد متوسلیان/2 دلایلی که «متوسلیان» را راهی لبنان کرد چه بود؟/«حاج اح
روایتی متفاوت از همکلاسی احمد متوسلیان 2دلایلی که متوسلیان را راهی لبنان کرد چه بود حاج احمد پس از شنیدن این خبر بیهوش شد همت گفت هیچ کس نمیتواند این خبر را برای احمد ببرد رفتم سپاه دیدیم متوسلیان آنجا نشسته کمی صغری کبری چیدم و گفتم بیا برویم با هم قدم بزنیم گروه حماسه و-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها