تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805443895
رمان جنگی «قنوت آخر» منتشر شد
واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
رمان جنگی «قنوت آخر» منتشر شد
شناسهٔ خبر: 3764057 - شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۸
فرهنگ > کتاب
.jwplayer{ display: inline-block; } رمان جنگی «قنوت آخر» نوشته محمد محمودی نورآبادی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، رمان جنگی «قنوت آخر» نوشته محمد محمودی نورآبادی به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شده است. این رمان ۲۵ فصل دارد و اتفاقات و حوادثش توسط یک راوی دوم شخص روایت می شود. محمد محمودی نورآبادی متولد سال ۱۳۴۹ از افرادی است که زمان جنگ نوجوان بوده و از اعضای گردان حضرت فاطمه (س) محسوب می شده است؛ گردانی که خودش و نیروهایش را می‌توان در رمان «قنوت آخر» دید. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: یکی می گوید: «برادر هاشم نژاد درست می‌گه... صدای وینگه تیرها رو مگه نمی‌شنوین!؟» و از پشت می‌افتد. انگار باید همین یک جمله را می‌گفت و می‌رفت. دندان هایت از خشم روی هم ساییده می‌شود. جلدی نوار دیگری را جا می‌زنی و تیربار را از زمین بلند می‌کنی. پشت یک «یازهرا»، از شعله پوش تیربار آتش فواره می‌کشد. صدای الله اکبر دور و بری‌ها بالا می‌گیرد. خمپاره است و تیر و ترکش و فواره آب و ناله و الله اکبر وجعلنا. یک خمپاره «زمانی» بالای سرتان منفجر می‌شود. بعدی سوت می‌کشد و گومب روی خاکریز دولاغ می‌کند. هنوز دست رزمنده کناردستی ات، دو طرف گوشش است که سومی توی نهر می‌خورد و فواره های آب عین توی پارک ها بالا می‌رود. آنی منظره‌ای درست می‌کند، دیدنی... ناله‌ای که به گوش می‌رسد، از فواره آب خبری نیست. نوبت می‌رسد به خمپاره زمانی. تا کسی بخواهد منتظرش بماند، پشنگه‌های فواره آب، روی تنش ریخته است. عراقی‌ها اما بی اندازه دقیق می‌زنند... این رمان با ۳۰۰ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۱۵ هزار ریال منتشر شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]
-
گوناگون
پربازدیدترینها