واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه هفت صبح - سوسن سیرجانی: برنامه «اکسیر» یک پزشک اکتیو و انرژیک دارد: دکتر مسعود صابری که از قضا پسرخاله رسول صدرعاملی است. با او درباره روش های دور شدن از کلیشه ها گفت و گو کرده و پاسخ های جذابی شنیده ایم.
سال پیش که «اکسیر» روی آنتن شبکه سه رفت کارشناس برنامه خیلی زود به چشم آمد. دکتر مسعود صابری متخصص جراحی مغز و اعصاب است اما اکت و بیان او با تمام دکترهایی که تا به حال به تلویزیون آمده اند، فرق دارد.
او جلوی دوربین راحت است و در مقابل مجری انرژیکی چون فرزاد حسنی کم نمی آورد. با دکتر صابری در این باره صحبت کرده ایم: گفت و گو را که بخوانید متوجه می شوید او فامیل رسول صدر عاملی است، برای اجرای بهتر در «اکسیر» کلاس بازیگری رفته، تصمیم دارد آلبوم موسیقی بیرون بدهد و...
در غالب برنامه های پزشکی، کارشناسان حضوری خشک دارند و سعی می کنند قالب شیک شان را حفظ کنند. شما در «اکسیر» به نوعی انگار دکتر- بازیگر هستید. چطور توانستید این رابطه را بین دنیای پزشکی و تلویزیون برقرار کنید؟
اصولا ماهیت مسائلی که انسان از آن بی اطلاع است، خشک و کسل کننده است اما مخاطب چون به سلامتی خودش علاقه مند است، پای برنامه های پزشکی می نشیند. هر کس برای بیان حرف هایی که می خواهد بزند روشی دارد، مثلا یک نفر رسمی حرف می زند، یک نفر با آب و تاب تعریف می کند و... همه این ها بستگی به کاراکتر خود شخص دارد.
من از گذشته دوست داشتم این ضعف آموزش مسائل پزشکی را چه در رفتارم، چه در صحبت با مریض هایم، در میهمانی ها و... برطرف کنم. حالا شاید برحسب تصادف تهیه کننده از دکتر مسعود صابری که جراح مغز و اعصاب هم است، استفاده کرد تا با زبان ساده تر و مردم پسندتر این مسائل بیان شود.
مراحل طراحی «اکسیر» چگونه است؟ سوژه ها را شما به عنوان پزشک مطرح می کنید یا در اتاق فکر به این سوژه ها می رسید؟
در طول یک سال گذشته ما ساعت ها زمان گذاشتیم، همراه گروه علمی، تهیه کننده، فرزاد حسنی و دوستانی که ایده ها را دراماتیزه می کنند حرف زدیم تا برنامه ای را به وجود آوریم که با بهره گرفتن از آیتم های نمایشی بتواند مسائل پزشکی را با زبان ساده تری به مردم منتقل کند.
ما یک سناریوی علمی داریم که تقریبا چهارصد نفر از تخصص های مختلف آن را تهیه می کنند، در جلسه ای که همه افراد گروه حضور دارند، این سناریو به گروهی که اغلب ژورنالیست و فیلمنامه نویس هستند سپرده می شود تا آن را دراماتیزه کنند.
پس از آن دوباره همراه با تیم علمی، تهیه کننده و آقای حسنی، سناریوی دومی که حاصل و خروجی گروه دراماتورژ است را مرور می کنیم. بعد از تغییرات لازم و اصلاحاتی که باید در متن انجام شود، در یک جلسه در مورد وسائلی که باید به صحنه آورده شود صحبت می کنیم.
و کی با مجری به جمع بندی می رسید؟
بعد از همه این ها، من و فرزاد حسنی با یکدیگر چند ساعتی سناریو نهایی را مرور می کنیم. از طرفی بعد از نهایی شدن سناریو با وزارت بهداشت هماهنگ می کنیم. همچنین ما در هر گروه تخصصی با چندین پزشک در ارتباط هستیم تا سناریو به صورت کامل چک شود. چون ما در قبال تمام اطلاعات و آماری که می دهیم مسئول هستیم.
به این دلیل که وقتی یک برنامه پزشکی روی آنتن می رود اگر سر سوزنی اشکال وجود داشته باشد، اولین گروه مخاطب ها که اعتراض می کنند، همکاران خودمان هستند. از طرفی می دانید که در مسائل پزشکی بین پزشکان دنیایی اختلاف سبک و سلیقه وجود دارد. ما باید به نحوی کلمات را انتخاب کنیم که این اختلاف نظرها را هم پوشش دهیم.
همچنین تصمیم گرفته شد آن قسمت هایی که مردم دوست دارند از زبان یک مجری بشنوند، آقای حسین اجرا کند و آن قسمت هایی که مردم دوست دارند از زبان یک پزشک بشوند، من اجرا کنم، با این تفاوت که این پزشک انگار در خانه خود مردم است و یکی از اقوام آنها است. این شیوه باعث می شود خیلی راحت تر میزان اطلاعات در مورد یک بیماری بالا رود.
فرزاد حسنی از مجریان انرژیک است که سعی می کند صحنه را مال خود کند؛ حتی با اینکه ممکن است اطلاعات کافی در مورد مسائل پزشکی نداشته باشد. در آیتم هایی که دو نفری اجرا می کنید، از فرزاد حسنی کم نمی آورید. برای رسیدن به این تمرین دارید؟
آقای حسنی اصلا رشته اش پزشکی نبوده و اطلاعاتی در مورد مسائل پزشکی به اندازه هر شهروند دیگری است. اما ایشان برای این برنامه خیلی مطالعه می کنند و شاید کمی هنر من هم باشد که به او کمک می کنم، البته که میزان ضریب هوشی اش بسیار بالا است و خیلی سریع موضوع را می گیرد و آن طور که باید به مردم منتقل می کند.
از طرفی من بسیار خوشحال هستم که فرزاد حسنی رو به روی من است و این اتفاق برای من هم سخت بود. برای این که در برنامه «اکسیر» یک مقداری مسلط تر باشم با همه گرفتاری های کاری، یک سال کلاس فن بیان و اکت و بازیگری رفتم. از طرفی خدا به هر کسی نعمتی داده و به من صدای خوب عطا کرده که در آینده نزدیک آلبوم من هم بیرون خواهدآمد.
در کل ما در «اکسیر» می خواهیم به مردم آموزش بدهیم و برای این کار دست به دست هم داده ایم، حالا این که فرزاد به من کمک کند یا من به او کمک کنم فرقی نمی کند. چون یک هدف مشترک داریم و برای آن خیلی تلاش کردیم.
یکی از دلایلی که «اکسیر» بر سر زبان ها افتاد، دعوت از بازیگران مطرح است که به یک بیماری مبتلا هستند. معمولا آدم های مشهور کمتر در مورد بیماری های خود صحبت می کنند، چطور این افراد را پیدا می کنید و به برنامه می آورید؟
اگر کمی در دنیای هنرمندان ورود داشته باشید پیدا کردن و کشف بیماری آنها کار سختی نیست، اما هماهنگی این موضوع واقعا کمر تهیه کننده را خم می کند. چون اولا باید چهره ای باشد که مردم آن را بشناسند و با موضوع برنامه ما همخوانی داشته باشد و از طرفی این فرد باید بپذیرد که بیماری اش را برای مردم توضیح بدهد.
به آلبوم موسیقی اشاره کردید و گفتید کلاس های فن بیان و بازیگری رفته اید. با این همه علاقه چرا پزشک شدید؟
من اول پزشک شدم و بعد به سمت هنر رفتم. علی سرتیپی (تهیه کننده سینما) دایی من است و رسول صدرعاملی (کارگردان سیما)، پسرخاله من. از دوران نوجوانی من بین هنرمندان بزرگ شده ام و با این قصه بیگانه نبودم. از طرفی چون در دوران دبیرستان قاری قرآن بودم صدایم تقویت شد و به سمت موسیقی رفتم.
دلم می خواهد اینجا این را بگویم که من سال ها آرزو داشتم که برنامه بسازم که هنرمندان بیایند و در مورد بیماری ها با هم صحبت کنیم. حالا تمام آن ایده آل های ذهنی من در اکسیر به حقیقت پیوسته است.
۰۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]