واضح آرشیو وب فارسی:فارس: آسیب شناسی «نگارخانهای به وسعت یک شهر»از زبان عبدالحمید قدیریانمفهوم محوری نباید در هنر شهری فراموش شود
برخی از مردم قادر نیستند ارتباطی با تک تک آثار فضای شهر برقرار کنند، رفته رفته این آثار با تمام عظمت، شکوه و بزرگی تبدیل به مواد بیمصرف و دمدستی میشوند که به تدریج نگرش مردم نسبت به اصل هنر را نیز بیخاصیت میکند.
به گزارش خبرنگار موسیقی و تجسمی خبرگزاری فارس، چند سالی است که سازمان زیباسازی شهر تهران به مناسبت هفته میراث فرهنگی اقدام به اجرای طرحی تحت عنوان «نگارخانهای به وسعت یک شهر» کرده است که منتخبی از آثار نگارخانهای اعم از آثار نقاشی، گرافیکی، حجمی را که اکثراً با موضوع دینی و قرآنی است به نمایش عمومی میگذارد. نفس اجرای این طرح رویکرد مناسبی است که مدیریت شهری تهران در پیش گرفته و آن هم آشنایی عابران و رهگذران با آثاری است که در فضای نگارخانهها و گالریها وجود دارد، اما شاید کمتر کسی را بتوان در این دوران سراغ گرفت که به رأی و خواسته فردی با وجود مشغلههای فراوانی که با آن مواجه است برای تماشای آثار و محصولات فرهنگی و هنری پا به فضای نگارخانهها و موزههای موجود در سطح شهر بگذارد و از این رهگذر با غنای فرهنگی و هنری ایران اسلامی آشنایی بیشتر پیدا کند. به بهانه اجرای این طرح در حوزه مدیریت فرهنگی شهری، صحبتهای «عبدالحمید قدیریان»، نقاش پیشکسوت و مدیر هنری بسیاری از آثار سینمایی دینی همچون «مریم مقدس(س)» و «ملک سلیمان(ع)» در مورد نقاط ضعف و قوت اجرای این طرح میخوانیم: ـ اجرای طرح «نگارخانهای به وسعت شهر» را تا چه اندازه در آشنایی و معرفی مردم با آثار هنری و محصولات فرهنگی موجود در نگارخانهها و موزهها که بعضاً سابقهای در تاریخچه هنر دینی و اسلامی دارند، مفید و مؤثر میدانید؟ پیش از پاسخ به این پرسش میل دارم در مورد آفتی در مباحث کلی فرهنگی و هنری صحبت کنم که متأسفانه در همه زمینهها درگیر آن هستیم و این مشکل سبب شده است که جریانات و تحولات فرهنگی به اجرا درآمده و برگزار شده، علیرغم همه تلاش و کوششهایی که صورت میگیرد خنثی و بینتیجه باقی بماند؛ این آفت البته دامنگیر این طرح موسوم به «نگارخانهای به وسعت شهر» نیز شده است که در ادامه به آن نیز خواهیم پرداخت. اما در مورد بروز این آفت در مباحث فرهنگی و هنری باید بگویم که ما متأسفانه در نگاه و رفتارمان به مقولات فرهنگی و هنری بیشتر از اینکه مفهوممحور باشیم، موضوعمحور عمل میکنیم و در جریان اجرای طرحها و پروژههای فرهنگی و هنری بیشتر از اینکه به مفاهیم و نیازهای مفهومی جامعه توجه داشته باشیم که همانا در راستای حرکت انسان و جامعه شهری به سمت رشد و کمال است، روی یک موضوع معطوف شده و همه کارهای صورت گرفته را به شکل متمرکز در جهت تحقق آن موضوع به کار میبندیم. این در حالی است که اتفاقاً موضوع مورد نظر دوستان مسئول خود زیرمجموعهای از یک مفهوم کلان فرهنگی است و آن اینکه اساساً برگزاری و اجرای این پروژه و یا پدیده و رویداد فرهنگی چه کاربردی برای جامعه متوقع دارد و خواستها و مطالبات به حق آنها را برآورده میکند؟ ـ اشاره کردید که طرح «نگارخانهای به وسعت یک شهر» نیز از این قاعده مستثنی نیست، بیشتر توضیح میدهید؟ شما میگویید که آثاری به نمایش درآمده در اجرای این طرح بعضاً به موضوعات هنر دینی و یا تصویرسازی ابنیه تاریخی و اسلامی پرداخته است که به فرض چنین موضوعی نیز صحت داشته باشد، مسئله اصلی آن است که طرح این موضوع تا چه اندازه به مفهومسازی در منظر مخاطبان شهری کمک خواهد کرد که من معتقدم چنین کاربردی ندارد، بلکه نفس اجرای این طرح بدون در نظر گرفتن اهدافی اتفاقاً نتایج منفی نیز در پی خواهد داشت. من در مسیری که هر روز در آن تردد میکنم با بنرهایی در راستای اجرای این طرح مواجه میشوم که برگرفته از آثار هنرمندان خارجی هستند، پرسش من این است صرف به نمایش درآمدن این آثار به ذهن پرمشغله یک شهروند تهران چه کمکی میکند؟ واقعیت این است که نه مشکلی را برطرف و نه پرسش جدیدی در ذهن مخاطبان خود ایجاد میکند؛ در حالی که اگر به جای موضوعمحوری، نگاهی مفهوممحور به این طرح فراگیر در حوزه مدیریت فرهنگی شهری داشتیم، قطعاً دغدغهای در ذهن شهروندان مخاطب ایجاد میشد و زمینه را برای آشنایی و کنجکاوی آنها فراهم میآورد. ـ یعنی اعتقاد دارید صرف اجرای این طرح فرهنگساز نیست و نیاز به هدفگذاری مشخصی دارد؟ اجرای این طرح ممکن است مفید باشد منتها برای درصد ناچیزی از اجتماع که دغدغه پیگیری تحولات فرهنگی و هنری را دارند و مشتری پر و پا قرص نگارخانهها و موزهها هستند که مواجهه آنها خاطرات و اطلاعاتی را مجدداً در ذهن هر کدام از آنها تداعی خواهد کرد. اما در مواجهه یک عابر و یا یک شهروند عادی با این آثار، قرار است نوعی معرفی به آنها صورت گیرد که مثلاً ما به ازای واقعی این اثر که شاهد تصویر و کپی آن روی این بنر تبلیغاتی هستیم در یکی از نگارخانهها و یا موزهها وجود دارد، اثری که ممکن است تأمل و تعمق در آن، در ما حالتی متعالی و خاص ایجاد کند که در نهایت متخلق به اخلاق حسنهای شویم و یا مثلاً با ایجاد یک فضای معنوی در زمان رویارویی با یک اثر از مجموعه آثار هنر دینی و مذهبی تحولی حسی و عقلی در نظر و قلب مخاطب به وجود آید. به جرأت میتوانم بگویم که آثار به نمایش درآمده در این طرح چنین کاربردی ندارند؛ چرا که پیشتر هم اشاره کردم بیشتر از اینکه مفهوممحور باشند، موضوعمحور هستند و در نتیجه اثر مقطعی و گذرا خواهند داشت. ـ پس شما به شخصه معتقد هستید که باید پیش از اجرای چنین طرحهایی نیازسنجی در جامعه صورت گیرد و متناسب با آن به انتخاب آثار اقدام شود و به نمایش درآید؟ قطعاً، مضافاً به اینکه باید بر مفهوممحوری بودن تمام رویدادها و جریانات هنری و غلبه آن بر موضوعمحوری تأکید فراوانی داشت، دلیل هم آنکه وقتی همچنان بر چنین اصلی اصرار داشته باشیم همواره این تصور غلط پدید میآید که در یک ارتباط فرهنگی و هنری ابتدا باید سؤال و پرسشی مطرح شود و منتظر پاسخی باشیم، اگر پرسشگری در وادی فرهنگ و هنر و در تمام مناسبات انسانی امری سنجیده است، اما نباید فراموش کرد که براساس نگرش قرآن و بزرگان دین، یک انسان مسلمان به تفکر و اندیشه نیز سفارش داشته است، لذا مثلاً در اجرای چنین طرحی نباید صرفاً به یک نگاه سطحی و گذرا بسنده کرد، بلکه مخاطب باید براساس احساس نیاز صورت گرفته تأمل و درنگی داشته باشد و با اندیشه در جزء به جزء آن به تفکر و خردگرایی گرایش پیدا کند. ـ به طور مثال اجرای این طرح در چه صورتی و با چه شکل و شمایلی کاربردی بوده و میتوانست منتج به نتیجه و خروجی مثبتی شود؟ اگر ما هنوز قائل به یک جامعه انقلابی هستیم که البته چنین است، باید به این نکته توجه داشته باشیم که متأسفانه مظاهر آن در جامعه رو به سردی گذاشته و کمفروغتر از قبل جلوه میکند. حتی با فرض انتخاب آثار هنری هنرمندان خارجی که شاید ابتدا به ساکن با فرهنگ و باورهای دینی ما چندان سنخیتی نداشته باشند نیز باز این امیدواری وجود داشت که اجرای این طرح نتیجهبخش باشد، مثلاً چرا در دورهای از اجرای این طرح دوستان مسئول به فکر به نمایش درآوردن نقاشیهای دیواری کشورهایی که در برههای از تاریخ تجربه انقلاب را داشتهاند نمیافتند که علاوه بر آشنایی با ماهیت و فلسفه انقلابهای صورت گرفته در آن کشورها، ناخودآگاه به تقویت روحیه انقلابی شهروندان تهرانی نیز کمک کند. ـ میتواند به دیگر پیامدهای منفی اجرای این طرح با چنین شکل و شمایلی اشاره کنید؟ وقتی شهروندان و عابران شهری در قالب این طرح با آثار هنری مواجه شوند که علیرغم بزرگی و عظمت آنها و خالقانشان که از جمله هنرمندان صاحب سبک و طراز اول ایران و جهان هستند، اما قادر نیستند هیچ ارتباطی با تک تک آنها برقرار کنند، رفته رفته این آثار با تمام عظمت، شکوه و بزرگی تبدیل به مواد بیمصرف و دمدستی میشوند که به تدریج نگرش مردم نسبت به اصل هنر را نیز کمارزش و بیخاصیت میکند؛ چرا که ممکن است این نکته را ابراز کنند که با فاخرترین آنها در برههای از زمان مواجه بودیم و هیچ اثری در زندگی و مناسبات انسانی ما نگذاشت و لذا رفته رفته هنر به ملعبه و بازیچهای بدل میشود که بود و نبود آن فرقی به حال کسی نمیکند. انتهای پیام/
95/03/03 :: 00:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]