تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی ایران شناخته می‌شود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1819798712
چاپ یک کتاب شعر و کتابی درباره رئیس‌علی دلواری - ایسنا
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: مجموعه شعر «حسرت آن همه سال» به همراه چاپ تازه کتاب «تاج سر کرانه» منتشر شد.
به گزارش ایسنا، مجموعه شعر «حسرت آن همه سال» سروده فرهاد ابراهیم‌پور و چاپ تازه کتاب «تاج سر کرانه» داستان زندگی و مبارزه رئیس‌علی دلواری به قلم محمد ولی‌زاده منتشر شده است. * مجموعه شعر «حسرت آن همه سال» از فرهاد ابراهیم‌پور، شامل 71 قطعه شعر، در 98 صفحه، با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 10000 تومان نوسط انتشارات داستان‌سرا به بازار کتاب عرضه شده است. نوشته پشت جلد کتاب: چه کنم که نیستی ... چه کنم که رفته‌ای و نمی‌یابمت مثل پاییز رفته‌ای و من در این سرد و تاریک بی‌انتها در غارهای خیالم مانده‌ام فقط خیابان بی‌انتهایی با رد پای تو به جا مانده است.
** کتاب «تاج سر کرانه: روایتی داستانی از زندگی و مبارزه رئیس‌علی دلواری» نوشته محمد ولی‌زاده (کتاب برتر نخستین دوره جایزه ملی کتاب خلیج فارس) در 110 صفحه، با شمارگان 500 نسخه و قیمت 10000 تومان توسط انتشارات آئینه جنوب منتشر شده است. در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: دریای ناآرام، موج‌های کف‌آلودش را به ساحل دلوار می‌کوبید. مردان آبادی دلوار، خانه رئیس‌علی را دوره کرده، زیر نخل‌های سرکش اطراف خانه به انتظار نشسته بودند. رئیس‌علی که آمد، همه بلند شدند. موهای صافش، سیاه و براق بود. چشمانی مهربان و ابروهایی به هم نزدیک داشت؛ با ته‌ریشی بر صورت. راست‌قامت و بلندبالا بود و وقتی حرف می‌زد، به همه حاضران نگاه می‌کرد. -چپق کی روشنه؟ خاموشش کن زارحسن! کی می‌خوای دس از سر ئی لعنتی ورداری؟ - جونم به فدات رئیس‌علی. مو سه‌طلاقه‌ش کردم، ئی دس از سرم ور نمی‌داره! خنده تفنگچی‌ها تا زیر سقف کوتاه نخلستان رفت که رئیس‌علی دست‌هایش را بالا آورد و سکوت را بر همه جا حاکم کرد...
انتهای پیام
سه‌شنبه / ۸ تیر ۱۳۹۵ / ۱۰:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها