واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: حسرت 37ساله از سينماي مضامين انقلاب
رهبر معظم انقلاب اخيراً در ديدار جمعي از خانوادههاي شهداي ۷ تير و مدافع حرم، با گله از كمكاريها براي معرفي رويدادها و حوادث مهم انقلاب اسلامي و شهدا به نسل امروز تصريح كردند: «بعد از گذشت ۳۵ سال هنوز يك فيلم سينمايي يا يك نمايش يا يك رمان درباره حادثه هفتمتير و شهيد بهشتي و شهداي اين حادثه نداريم...
نویسنده : جواد محرمي
رهبر معظم انقلاب اخيراً در ديدار جمعي از خانوادههاي شهداي ۷ تير و مدافع حرم، با گله از كمكاريها براي معرفي رويدادها و حوادث مهم انقلاب اسلامي و شهدا به نسل امروز تصريح كردند: «بعد از گذشت ۳۵ سال هنوز يك فيلم سينمايي يا يك نمايش يا يك رمان درباره حادثه هفتمتير و شهيد بهشتي و شهداي اين حادثه نداريم و اگر اين حادثه تاكنون زنده مانده است، فقط به دليل روحيه انقلابي خود مردم است.» ايشان پيشتر نيز به ورود نكردن سينما و هنر به موضوعي چون واقعه مسجد گوهرشاد اشاره كرده بودند. چندسال پيش همزمان با توليد آثاري چون آرگو و فيلم 300 در سينماي غرب چرايي منفعل بودن سينماي ايران در برابر مباحث استراتژيك در برخي رسانهها بالا گرفت، اما به تدريج اين جو بدون هيچ نتيجهاي فروكش كرد. ريشهيابي اين مسئله در سينماي ايران دلايل متعددي چون خودفيلتري دولتها نسبت به سوژههاي اصلي انقلاب، فضاي ذهني سينماگران، غفلت مديران فرهنگي و مباحثي از اين دست را شامل ميشود.
همواره طيفي از سينماگران و از جمله اخيراً و براي بار چندم رضا ميركريمي، مديرعامل خانه سينما به اين اشاره كرده كه «سينما بيشترين خدمات را به جمهوري اسلامي داده است چون تنها كالاي فرهنگي به روز كشور است.» طيف فكري گردانندگان خانه سينما فارغ از اينكه محتواي آثار سينمايي چه چيزي باشد به صرف دريافت جايزه در جشنوارههاي غربي، سينماي ايران را در خدمت جمهوري اسلامي قلمداد ميكنند، اما واقعيت اين است كه سينماي ايران به بسياري از وقايع، رويدادها و مضامين اساسي انقلاب اسلامي بي اعتنا بوده است. انتظار ورود به ساخت آثاري در موضوع وقايع انقلاب چون فاجعه هفتم تير و هشتم شهريور از قاطبه سينماگران كه از تسهيلات و يارانههاي دولتي براي ساخت آثار خود استفاده ميكنند، انتظار زيادي نيست، اما نكته اينجاست كه نهادها، ارگانها و سازمانهاي انقلابي نيز كه سالانه به نام فرهنگ و هنر بودجه فراواني را به خود اختصاص ميدهند و حمايت از هنر انقلاب از وظايف اصلي آنها قلمداد ميشود، پس از 37 سال از وقوع انقلاب اسلامي كارنامه قابل دفاعي در اين باره ندارند. ورود نكردن سينماي كشور به مضاميني تا اين حد با اهميت در سينماي ايران حيرتآور است؛ وقايعي كه ذكر آنها رفت، اگر در تاريخ معاصر هر كشور ديگري كه به لحاظ هنري به ويژه در حوزه سينما حرفي براي گفتن دارد، رقم خورده بود، بيگمان منجر به ساخت آثار فاخر و ماندگاري ميشد.
مديران نهادها مؤاخذه نميشوند
محمدحسین نيرومند، مديرعامل انجمن سينمايي دفاع مقدس در اين باره به «جوان» ميگويد: «متأسفانه فرهنگ و هنر انقلاب در پرداختن به مباحث كلان تاريخ معاصر دچار يك غفلت تاريخي شده است. براي مثال درباره موضوعي چون واقعه مسجد گوهرشاد حتي پژوهش مناسبي صورت نگرفته و ورود به اين مباحث وظيفه مديريت كلان فرهنگي كشور است، اما تعهدي نسبت به اين مسائل ديده نميشود. به گفته نیرومند نهادهاي فرهنگي و هنري انقلابي نيز از اولويتهاي مشخص و حسابشدهاي برخوردار نيستند. نكته اصلي اين است كه اين نهادها هيچ وقت به خاطر عملكردهاي خود مؤاخذه نميشوند و دغدغه اين را ندارند كه بايد حساب كتاب پس بدهند. هر مديري بر مبناي تشخيص فردي خود مدتي امور را در دست ميگيرد و برخي مواقع خروجي كار برخلاف خطمشيهايي است كه تعيين شده.»
آيا ريسك توليد فيلمها زياد است؟
كارنامه نهادهاي متولي چون بنياد سينمايي فارابي، انجمن سينماي دفاع مقدس، مركز گسترش سينماي تجربي و حتي حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي و حتي سازمان سينمايي دوره شمقدري نيز در اين باره به هيچ عنوان قابل دفاع نيست. نهادهاي مذكور بعضاً توليد فيلمهايي با مضامين مغاير با ارزشهاي انقلابي را نيز در كارنامه خود دارند. براي مثال حوزه هنري در سالهاي اخير ساخت فيلمهايي چون «يه حبه قند»، «بوسيدن روي ماه» و «ميهمان داريم» را در كارنامه خود دارد كه در هيچ كدام اثري از دغدغههاي انقلاب اسلامي ديده نميشود. حتي فيلمي چون «مزارشريف» نيز به شدت با رويكرد محافظهكارانه از سوي فيلمساز توليد ميشود كه خود معترف است ملاحظات يك جناح سياسي را بيش از هر چيزي در ساخت فيلمش مدنظر قرار داده است. شايد دامنه پر رنگ سياسي فاجعه هفتم تير و نقش پر ابهام برخي از سياستمداران و جريانهاي سياسي وقت كه هنوز نيز جزو فعالان سياسي و حزبي هستند، در منفعل ماندن مقابل اينگونه مضامين بي تأثير نباشد؛ چراكه ريسك ورود به اين مباحث را بالا ميبرد و سينماگران از پيش ميدانند كه براي پرداختن به اين مباحث ناچار به خودسانسوري خواهند بود.
نقش فضاي فكري سينماگران
عباس رافعي، كارگردان آثاري چون «كيميا»، «خاك» و «راز مينا» كه بخشي از موضوع تاريخ معاصر ايران در آنها بازتاب داده است، در گفتوگو با «جوان» به اين نكته اشاره میکند و ميگويد: بخشي از بياعتنايي سينما به اين موضوعات به فضاي فكري سينماگران برميگردد و بخشي نيز به اين برميگردد كه مديران فرهنگي و هنري جمهوري اسلامي اشراف كامل به اولويتها ندارند. نكته ديگر اينكه ما مگر در سينماي ايران چند سينماگر متعهد و انقلابي داريم تا به اين موضوعات ورود كنند، ولي عجيب اين است كه نهادهاي انقلابي متولي هنر و فرهنگ هم در اين باره كم كاري زيادي كردهاند. اين فيلمساز در ادامه ميگويد: مسئله فقط فاجعه هفتم تير نيست، بلكه انقلاب اسلامي هنوز يك فيلم درباره امام خميني(ع) نساخته است. در واقع سينماي ايران به اغلب وقايع تاريخ انقلاب ورود نكرده است. از نقطه نظري ديگر، اگر با نگاهي خوشبينانه به مسائل نگاه كنيم بايد گفت حوادث و ماجراها در ابتداي انقلاب آنقدر سريع و پرشتاب اتفاق افتاد و ما وارد جنگ تحميلي شديم كه هنر و از جمله سينماي ما در كوران حوادث از بسياري وقايع جاماند و به نوعي غافلگير شد.
جنتي خودش بايد پيشقدم ميشد
به گفته رافعي از برخي مديران كلان فرهنگي كشور انتظار بالايي ميرود. براي مثال علي جنتي در بحبوحه حوادث ابتداي انقلاب جزو مديران رسانه ملي بود و بايد خاطره و اشراف مناسبي نسبت به حوادث آن مقطع زماني داشته باشد اما در سه سالي كه ايشان وزير ارشاد بوده هيچ رويكردي در اين زمينه از او و مديريتهاي زيرمجموعه وزارت ارشاد ديده نشده است.
تفكر مسلط بر سينماي ايران نسبتي با مفاهيم تاريخ معاصر ندارد
موضوع ديگري كه ميتواند به عنوان ريشه اين بياعتنايي تاريخي در نظر گرفته شود، تفكر غالب و مسلط بر سينماي ايران است. ذائقه سينماگران ايراني اغلب به سمت سينماي شبهروشنفكري و جشنوارهاي كاناليزه شده و دغدغهاي چون تاريخ سياسي و اجتماعي معاصر جزو اولويتهاي آخر بخش زيادي از سينماگران كشور قرار ميگيرد. در دهه 60 سينماگر ايراني براي رسيدن به شهرت و موفقيت راه آسانتر را در حل شدن در فضاي غالب سينماي بينالملل و آن چيزي كه از سوي جشنوارههاي سينمايي غربي تجويز ميشد، ميديد و به طور طبيعي رغبتي براي فعاليت در حوزه سينماي استراتژيك از خود نشان نميداد. اين گرايش غالب سبب ميشد كه سينماي ايران تنها به ويتريني تبديل شود كه بيش از مخاطب داخلي، براي طيف مشخصي از مخاطبان خارجي جذابيت داشت و به طور طبيعي بسياري از مضامين انقلابي و اجتماعي كه جزوي از تاريخ معاصر سياسي، اجتماعي ايران را تشكيل ميداد به دست فراموشي سپرده شد. سينماي ايران لازم است كه دين خود را به بسياري از شخصيتها و واقعيتهاي اثرگذار تاريخ معاصر ادا كند. رويدادي چون هفتم تير به اندازه شخصيت شهيد بزرگوار آيتالله بهشتي در هنر انقلاب، مظلوم واقع شده است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]