واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تاریخ ایران دانشمندان و پزشکان بزرگی دارد که در طول زندگی خود جز به خدمت خلق فکر نکرده و همواره در این راه رنجها و مرارتهای زیادی کشیدهاند. حاصل این همه تلاش بیشک آثاری ماندگار در علم و فناوری است، اما در این میان از شیخالرئیس ابن سینا تا دوران معاصر طبیبان و پزشکان ارج و قرب خاصی داشتهاند به شکلی که ابوعلی سینا در دورهای مجبور به فرار از دست حاکم وقت میشود تا بتواند اندکی بیاساید و به مطالعاتش ادامه دهد!
به گزارش جام جم سیما ، دکتر محمد قریب (1353 ـ 1288) از آن دسته پزشکان ایرانی است که به حدی از تاثیرگذاری در علم پزشکی میرسد که در حال حاضر هم شاگردانش سرآمد طب اطفال در ایران هستند. کیانوش عیاری، فیلمساز مطرح در دومین تجربه تلویزیونی خود پس از مجموعه زیبای هزاران چشم سراغ زندگی استاد قریب میرود که به گواه بسیاری از بهترین کارهای دهه 80 تلویزیون است. در اینجا و از چهار منظر مختلف این مجموعه ماندگار را بررسی خواهیم کرد تا علل این موفقیت روشن شود. 1. شخصیت علمی و سیاسی دکتر قریب وی ازجمله اولین دانشجویان ایرانی بود که به فرنگ اعزام شد و پس از دریافت مدرک دکترا به ایران بازگشت. دکتر قریب تقریبا تمام افتخارات یک پزشک در سطح داخلی و بینالمللی را کسب کرده و بنیانگذار طب نوین اطفال، تعویض و انتقال خون در ایران است. کتاب بیماریهای کودکان از تالیفات ایشان است و همچنین دکتر قریب به همراه دکتر حسن اهری بیمارستان مرکز طبی کودکان را بنا مینهد. تمام این خدمات و افتخارات در دوره 65 ساله زندگی دکتر صورت میگیرد و با وجود مرگ زودهنگام، اثرات آن تاکنون ادامه دارد. دکتر قریب دارای جهتگیریهای سیاسی ضدحکومتی بوده و پس از کودتای 28 مرداد به دلیل امضا کردن یک بیانیه به همراه 11 استاد دیگر از دانشگاه تهران اخراج و مدتها از تدریس محروم میشود. او تا سالهای پایانی عمر به این فعالیتهای سیاسی ادامه میدهد و بارها دچار مشکلات عدیدهای هم میشود. بنابراین دکتر قریب نهتنها یک شخصیت علمی بلکه دارای منش سیاسی مشخص نیز است.
2. کیانوش عیاری کارگردان نامآشنای سینمای ایران که فیلمسازی را از سینمای آزاد اهواز شروع کرده با فیلمهایی همچون تنوره دیو، شبح کژدم، آبادانیها، آن سوی آتش و... همواره نشان داده دغدغههای اجتماعی مشخصی دارد که در تمام آثارش نمایان است. عیاری در دو تجربه تلویزیونیاش هم اتفاقا همین نگاه را دنبال میکند و با وجود این که مجموعه قریب به زندگی یک پزشک نامآور میپردازد انگار این تنها بهانهای است برای نمایش فقر و فلاکت و عقبماندگی مطلق ایران در سالهای ابتدایی قرن بیستم تا سالهای میانی آن. توجه به این نکته ضروری است که اصولا زندگی شخصیتهای علمی به دلیل شرایط خاصشان چندان ظرفیت دراماتیک بالایی ندارد و این وظیفه نویسنده متن یا فیلمساز است که با توسعه موقعیتهای نمایشی از اتفاقات کوچک و معمولی داستانی جذاب بسازد. در مورد سریال روزگار قریب این نکته مسلم است که عیاری از کوچکترین ظرفیتهای زندگی شخصیت اصلی استفاده کرده و با چیدمانی هنرمندانه این موقعیتها را در کنار هم قرار میدهد و از روایت خطی تکبعدی اجتناب میکند. به عبارتی با به هم ریختن نظم زمانی وقایع و استفاده از فلاشبکهای فراوان قصه اصلی را پیش میبرد. نکته مهمتر این که بیننده، دکتر قریب را ابتدا روی تخت بیمارستان میبیند و میداند او حالا چه جایگاه علمی و اجتماعی دارد و درگیر بیماری متاستاز، بنابراین با این فاصلهگذاری ایجاد شده مخاطب میتواند با قصه به شکل منطقی و نه احساسی همراه شود و داستان تبدیل شدن یک کودک شیطان و باهوش گرکانی را به بزرگترین پزشک اطفال تاریخ ایران ببیند. کیانوش عیاری فیلمسازی است که با حوصله به سراغ موضوعش میرود و به همین دلیل بسیاری از سکانسهای آثارش در ذهن میماند. برای مثال از تنوره دیو که اولین اثرش است تا آن سوی آتش و همین مجموعه روزگار قریب در بسیاری از نماها امضای کارگردانی را دارد که به موضوعات اجتماعی بسیار جدی مینگرد. این جدیت در بسیاری از صحنههای این سریال به چشم میخورد و فیلمساز در صحنههای مربوط به جراحی و نشان دادن صحنههای دلخراش هم مانند بدبختیهای اجتماعی و فقر بسیار رک و راست رفتار میکند و این صداقت باعث تلخی گزندهای در کلیت اثر میشود. عیاری فیلمساز باهوشی است که با اندکی سعه صدر دوستان تصمیمگیرنده میتواند از سرمایههای تلویزیون باشد همان طور که مجموعه دکتر قریب از آثار مهم تلویزیون به لحاظ محتوایی و ساختاری در این سالهاست.
3. تحقیق و پژوهش مجموعه دکتر قریب میتواند الگوی کلاسیکی برای فیلمسازان جوان در حوزه تحقیق و پژوهش قبل از نگارش فیلمنامه یک اثر تلویزیونی باشد. داستان زندگی دکتر قریب قرار است در بستر یک درام دوران بیان شود. به عبارتی زندگی محمد از کودکی تا مرگ همزمان با تحولات فراوان سیاسی و اجتماعی است و به عنوان مثال در نوجوانی محمد قریب، رضاخان شاه ایران میشود و او پس از دریافت مدارک تحصیلی خود از فرنگ باز میگردد؛ بازگشتی که حالا او را در مقام تحصیلکردهای جوان در مقابل این همه عقبماندگی قرار میدهد. تمام این اتفاقات از زاویه دید دکتر قریب به صورت فلاشبک و خاطره بیان میشود و حال آن که برای بازسازی آن دوران و اتفاقات پیرامونش مسلما یک پژوهش اساسی نیاز است. فیلمساز طبق گفته نزدیکان، شاگردان و اقوام دکتر قریب بسیار به شخصیت اصلی او نزدیک شده و این رضایت جمعی حاصل همان تحقیقات محکم اولیه و البته وفاداری عیاری به بازسازی صادقانه تاریخ است. مجموعه روزگار قریب از آن دست مجموعههایی است که دو کار مشکل پیش رو داشته است؛ نخست بازسازی حدود 60 سال از تاریخ قرن گذشته ایران و دوم بازسازی زندگی یک پزشک متخصص که هر دوی اینها نیاز به تحقیقات فراوانی دارد. آن چیز که در زمان پخش اول این مجموعه بسیار واضح است همین نداشتن خطاهای حرفهای است. به عنوان مثال تمام اصطلاحات پزشکی و شیوههای درمانی با دقت و صرف زمان گفته شده و به همین علت مخاطب در هر دو وجه پزشکی و تاریخی کمترین اشتباه را مشاهده میکند که مسلما حاصل یک تامل و واکاوی جدی در زندگی سوژه اصلی و همچنین دورههای تاریخی مشخص است. 4. شخصیتپردازی و بازیگری میرزا علیاصغرخان قریب با بازی مهران رجبی بیشک یکی از بهترین شخصیتهای تلویزیونی این سالهاست که ترکیبی از طنازی بازیگر و شخصیتپردازی ویژه اوست. در تمام مجموعه بیشترین تاثیر روی محمد جوان توسط پدرش اتفاق میافتد و حتی در مقاطعی مسیر زندگی او را عوض میکند. به عنوان مثال او حاضر میشود دو سال هزینههای تحصیل محمد نوجوان در خارج از کشور را در آن زمان بپردازد تا او درس بخواند و تمام این ویژگیها مهران رجبی در نقش میرزا علیاصغر قریب را تا سالها در ذهن مخاطب ماندنی میکند. البته میشود حدس زد عیاری در ابتدا این حجم از قصه را بر دوش پدر نگذاشته و پس از دیدن تواناییهای بازیگر، نقش را توسعه داده است. دکتر قریب با پنج بازیگر از کودکی تا پایان زندگی ترسیم میشود که بی شک مهدی هاشمی اجرایی متفاوت دارد. سختی کار او از آنجا بیشتر میشود که مجبور است قسمت عمدهای از بازی را روی تخت بیمارستان و با حالتی ساکن ایفا کند که البته در نوع خود عالی است. البته چهار بازیگر دیگر و بخصوص ناصر هاشمی هم از عهده ایفای نقش بر آمدهاند. شخصیت دکتر در طول دوران زندگی کمترین تغییر را دارد و انسانی آزاده و خدمتگزار است که همیشه سعی میکند بیشترین استفاده را از تخصصش داشته باشد. رفاقت عمیقش با مهندس مهدی بازرگان همیشه و در طول مجموعه به تناوب نشان داده میشود و البته چند سکانس رضا بابک در میانسالی و رضا بهبودی در جوانی بازرگان در نوع خود اجرایی فوقالعاده دارند. مجموعه روزگار قریب با توجه به ساختار زندگینامهای خود بسیار به شخصیتها وابسته است و البته در این راه شخصیتهایی با شناسنامه خلق میکند که اجرای این کاراکترهای طراحی شده توسط بازیگران به شکل درستی اتفاق افتاده است. داستانهای فرعی یا به عبارتی خرده داستانهای مجموعه در برخی قسمتها به گونهای نگاشته شده که برای لحظاتی محمد قریب هم جزئی از این قصهها میشود. برای مثال میتوان به قسمت مربوط به زن فقیری اشاره کرد که از سر تنگدستی میخواهد خود و بچههایش را بکشد و البته قسمت مربوط به بیمارستان فیروزآبادی و بازی درخشان رضا کیانیان در نقش زندهیاد آیتالله فیروزآبادی که برای جلوگیری از فروش آمپولها در بازار سیاه، آنها را در جیب عبای خود پنهان میکند و در ازای شیشه خالی، دارو تحویل میدهد! مجموعه روزگار قریب اثر ارزشمندی است که حاصل چند سال کار سخت و شبانهروزی یک گروه حرفهای برای معرفی یکی از مفاخر بزرگ علمی ایران است که با دیدن هر قسمت جای خالی ایشان بیشتر حس میشود. دکتر قریب همواره به دلیل خدماتش دوست کودکان خواهد ماند.کودکانی از دیروز تا فردا. بهرنگ ملکمحمدی / قاب کوچک
دوشنبه 24 خرداد 1395 ساعت 00:45
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]