تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعايى كه با بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم شروع شود، رد نمى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803175771




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ملاک انتخاب همسر از منظر امام سجاد (ع) - پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی عقیق


واضح آرشیو وب فارسی:عقیق: امام زین العابدین(علیه السّلام) در مسافرتی به مکّه معظّمه، زنى را از خانواده اى که گمنام و بی بضاعت بوده خواستگارى کردند؛ و بعد از آن، او را براى خود تزویج نمودند. یکى از همراهان حضرت به محض اطّلاع از این امر..عقیق :به مناسبت ولادت پیشوای چهارم امام سجاد(علیه السلام)، شش داستان از زندگی آن حضرت را منتشر می کند. * انتخابی از روی الهام غیبی هنگامى که لشکر اسلام بر شهرهاى فارس هجوم آورد و پیروز شد، غنیمت هاى بسیارى از جمله، دختر یزدگرد را به دست آورد و آن ها را به شهر مدینه طیبّه آوردند. همین که آن غنائم جنگى را داخل مسجد بردند، جمعیّت انبوهى گرد آمده بود؛ و در این میان زیبائى دختر یزدگرد توجّه همگان را به خود جلب کرده بود. وقتی چشم این دختر به عمر بن خطّاب افتاد، صورت خود را از او پوشاند و گفت: اى کاش چنین روزى براى هرمز نمى بود، که دخترش این چنین در نوجوانى اسیر شود. سپس از طرف امام علىّ علیه السّلام به او پیشنهاد داده شد که هر یک از مردان و جوانان حاضر را که مایل است، براى ازدواج انتخاب کند و مهریه و صداق او از بیت المال تأمین و پرداخت گردد. دختر که خود را جهانشاه معرّفى کرده بود و امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) او را شهربانو نامید، نگاهى به اطراف خود کرد و پس از آن که افراد حاضر را مورد نظر قرار داد؛ از بین تمامى آنان، حضرت ابا عبداللّه الحسین(علیه السّلام) را برگزید؛ و سپس جلو آمد و دست خود را بر شانه آن حضرت نهاد. در همین حال مولاى متّقیان على علیه السّلام جلو آمد و حسین علیه السّلام را مورد خطاب قرار داد و فرمود: از او محافظت کن و به او نیکى نما، که به همین زودى بهترین خلق خدا بعد از تو، از این دختر به دنیا مى آید. وقتی از وى سؤال کردند؛ به چه علّت، امام حسین علیه السّلام را به عنوان همسر خویش انتخاب نمودی؟ در پاسخ گفت: پیش از آن که لشکر اسلام بر ما هجوم آورد، من رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را در خواب دیدم که به همراه فرزندش حسین علیه السّلام وارد منزل ما شد و مرا به ازدواج حسین علیه السّلام درآورد. وقتى از خواب بیدار شدم، عشق و علاقه به او تمام وجودم را فرا گرفته بود و به غیر از او، به چیز دیگرى نمى اندیشیدم. چون شب دوّم فرا رسید، در خواب دیدم که حضرت فاطمه زهرا علیهاالسّلام به منزل ما آمد و دین اسلام را بر من عرضه نمود و من نیز اسلام را پذیرفتم و در عالم خواب توسّط حضرت زهرا سلام الله علیها مسلمان شدم. سپس حضرت زهرا علیهاالسّلام به من فرمود: به همین زودى لشکر اسلام بر فارس غالب و پیروز خواهد شد و تو را به عنوان اسیر مى برند؛ و پس از آن به وصال فرزندم حسین خواهى رسید و کسى نمى تواند نسبت به تو تجاوز و قصد سوئى کند. مادر امام سجّاد زین العابدین علیه السّلام افزود: سخن و پیش گوئى حضرت فاطمه زهرا علیهاالسّلام به واقعیّت پیوست و من صحیح و سالم به وصال خود رسیدم و به همسرى و ازدواج امام حسین علیه السّلام درآمدم. پس از گذشت مدّتى سیّد السّاجدین، امام زین العابدین سلام اللّه علیه در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود و جهانى را به نور وجود مقدّس خود روشنائى بخشید. (1) * شرمندگى حسن بصرى از پاسخ امام سجاد (ع) حسن بصرى - یکى از دراویش صوفى مسلک - در کنگره عظیم حجّ در محلّ مِنى براى جمعى از حاجیان مشغول موعظه و نصیحت بود. امام علىّ بن الحسین علیهماالسّلام از آن محلّ عبور مى نمودند، چشمش به حسن بصرى افتاد که براى مردم سخنرانى و موعظه مى کرد. حضرت ایستاد و به او فرمودند: اى حسن بصرى! لحظه اى آرام باش. از تو سؤالى دارم، چنانچه در این حالت و با این وضعیتى که مابین خود و خدا دارى، مرگ به سراغ تو آید، آیا از آن راضى هستى؟ و آیا براى رفتن به سوى پروردگارت آماده اى؟. حسن بصرى گفت: خیر، آماده نیستم. حضرت فرمود: آیا نمى خواهى در افکار و روش خود تجدید نظر کنى و تحوّلى در خود ایجاد نمائى؟. حسن بصرى لحظه اى سر به زیر انداخت و سپس گفت: آنچه در این مقوله بگویم، خالى از حقیقت است. امام سجّاد علیه السّلام فرمود: آیا فکر مى کنى که پیغمبر دیگرى مبعوث خواهد شد؟ و تو از نزدیکان او قرار خواهى گرفت؟. پاسخ داد: خیر، چنین فکرى ندارم. حضرت فرمود: آیا در انتظار جهانى دیگر غیر از این دنیا هستى که در آن کارهاى شایسته انجام دهى و نجات یابى؟ جواب داد: خیر، آرزوى آن را ندارم. امام علیه السّلام فرمود: آیا تاکنون عاقلى را دیده اى که از خود راضى باشد و به راه کمال و ترقّى قدم ننهد؛ و در فکر تحوّل و موعظه خود نباشد؛ ولى دیگران را پند و اندرز نماید؟!. بعد از این سخنان، امام سجّاد علیه السّلام به راه خود ادامه داده و رفتند. حسن بصرى پرسید: این چه کسى بود، که در این جمع با سخنان حکمت آمیز خود با من چنین صحبت کرد؟. در پاسخ به او گفتند: او علىّ بن الحسین علیهماالسّلام بود. پس از آن دیگر کسى ندید که حسن بصرى براى مردم سخنرانى و موعظه کند. (2) * خصلت هاى ممتاز امام سجاد از زبان امام باقر (ع) امام باقرالعلوم علیه السّلام پیرامون پدر بزرگوار خود، امام زین العابدین علیه السّلام صفات و خصلت هائى را بیان می فرماید: * پدرم در هر شبانه روز همچون امیرالمؤمنین علىّ علیه السّلام هزار رکعت نماز به جا مى آورد، پانصد درخت خرما داشت که کنار هر درختى دو رکعت نماز مى خواند. * چون آماده نماز مى گردید، رنگ چهره اش دگرگون مى گشت و به هنگام ایستادن به نماز، همچون عبدى ذلیل و فروتن که در برابر پادشاهى عظیم و جلیل قرار گرفته است و تمام اعضاء بدنش از ترس و خوف الهى مى لرزید. نمازش همانند کسى بود که در حال وداع و آخرین ملاقات و دیدار با پروردگارش باشد. هنگام نماز به هیچ کسى و هیچ سَمتى توجّه نداشت و تمام توجّهش به خداى متعال بود، به طورى که گاهى عبایش از روى شانه هایش مى افتاد و اهمیّتى نمى داد، وقتى به حضرتش گفته مى شد، در پاسخ مى فرمود: آیا نمى دانید در مقابل چه قدرتى ایستاده و با چه کسى سخن مى گویم؟!. مى گفتند: پس واى بر حال ما که به جهت نمازهایمان بیچاره و هلاک خواهیم گشت؛ و حضرت مى فرمود: نافله بخوانید، همانا که نمازهاى نافله جبران ضعف ها را مى نماید. * حضرت در شب هاى تاریک کیسه هاى آرد و خرما و مبالغى دینار و درهم بر پشت خود حمل مى نمود و چه بسا چهره خود را مى پوشانید؛ و آن ها را بین فقراء و نیازمندان توزیع و تقسیم مى نمود. و چون حضرتش وفات یافت، مردم متوجّه شدند که او امام و پیشوایشان، حضرت سجّاد امام زین العابدین علیه السّلام بوده است. * روزى شخصى نزد آن حضرت آمد و گفت: یا بن رسول اللّه! من تو را بسیار دوست دارم، حضرت فرمود: خداوندا! من به تو پناه مى برم از این که دیگران مرا دوست بدارند در حالى که مورد خشم و غضب تو قرار گرفته باشم. * از یکى از کنیزان پدرم پیرامون زندگى آن بزرگوار سؤال شد؟ در جواب گفت: حضرت در منزل آنچه مربوط به خودش بود، شخصا انجام مى داد ضمن آن که به دیگران هم کمک مى نمود. * روزى پدرم از محلّى عبور مى کرد، دید عدّه اى درباره ایشان بدگوئى و غیبت مى کنند، ایستاد و فرمود: اگر آنچه درباره من مى گویید، صحّت دارد از خداوند مى خواهم که مرا بیامرزد؛ و چنانچه دروغ مى گویید، خداوند شما را بیامرزد. * هرگاه محصّل و دانشجوئى به محضر آن حضرت وارد مى شد، مى فرمود: مرحبا به کسى که به سفارش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله عمل مى کند، هرکس جهت تحصیل علم از منزل خارج شود در هر قدمى که بردارد زمین برایش تسبیح مى گوید. * پدرم امام سجّاد علیه السّلام سرپرستى بیش از صد خانوار مستضعف و بى بضاعت را بر عهده گرفته بود و به آن ها کمک مى نمود. * آن حضرت سعى مى نمود که همیشه در کنار سفره اش یتیمان و تهیدستان و درماندگان بنشینند؛ و آن هائى که معلول و فلج بودند، حضرت با دست مبارک خود براى ایشان لقمه مى گرفت و در دهانشان مى نهاد؛ و اگر عائله داشتند، نیز مقدارى غذا براى خانوادهایشان مى فرستاد. (3) * دامن پر از جواهرات مرحوم قطب الدّین راوندى در کتاب خود به نقل از امام باقر علیه السّلام آورده است: روزى عبدالملک بن مروان مشغول طواف کعبه الهى بود و امام سجّاد علیه السّلام نیز بدون آن که کمترین توجّهى به عبدالملک نماید، مشغول طواف گردید و تمام توجّهش به خداى متعال بود. عبدالملک با دیدن این صحنه از اطرافیان خود سؤال کرد: این شخص ‍ کیست که هیچ اعتنا و توجّهى به ما ندارد؟ به او گفتند: او علىّ بن الحسین زین العابدین علیه السلام است. عبدالملک در همان جائى که بود، نشست و بدون آن که حرکتى کند دستور داد: او را نزد من آورید. چون حضرت را نزد عبدالملک آوردند، گفت: یابن رسول اللّه! من که قاتل پدرت - امام حسین علیه السّلام - نیستم؛ پس چرا نسبت به ما بى اعتنا و بى توجّه هستى؟. حضرت فرمود: قاتل پدرم به جهت کارهاى ناشایستى که داشت، دنیایش ‍ تباه گشت و با کشتن پدرم آخرتش نیز تباه گردید، اگر تو هم دوست دارى که همچون او دنیا و آخرتت تباه گردد، هر چه مى خواهى انجام بده. عبدالملک عرضه داشت: خیر، هرگز من چنان نمى کنم؛ ولیکن از تو مى خواهم تا در فرصت مناسبى نزد ما آئى، تا از دنیاى ما بهره مندشوى. در این هنگام امام سجّاد علیه السّلام روى زمین نشست و آن گاه دامن عباى خویش را گشود و به ساحت اقدس الهى اظهار داشت: خداوندا! موقعیّت و عظمت دوستان و بندگان مخلصت را به او نشان بده تا مورد عبرتش قرار گیرد. ناگاه دامان حضرت پر از جواهرات گرانبها شده و همه چشم ها به آن خیره شد. سپس حضرت خطاب به عبدالملک کرد و فرمود: اى عبدالملک! کسى که این چنین نزد خداوند متعال آبرومند و محترم باشد، چه احتیاجى به دنیاى شما دارد؟ و پس از آن اظهار داشت: خداوندا! آن ها را از من بازگیر، که مرا نیازى به آن ها نیست. (4) * قیام و جهاد با وجود یاران امکان پذیر است امام صادق علیه السلام فرمودند: روزى عبّاد بصرى - که یکى از سران صوفیّه و دراویش بود - در بین راه مکّه، امام زین العابدین علیه السّلام را ملاقات کرد و گفت: اى علىّ بن الحسین! تو جهاد و مبارزه با دشمنان و مخالفان را رها کرده اى، چون که سخت و طاقت فرسا بود؛ و به سوى مکّه معظّمه جهت انجام مراسم حجّ حرکت کرده اى چون که ساده و آسان است؟!؛ و حال آن که خداوند در قرآن می فرماید: به درستى که خداوند از مؤمنین جان و اموالشان را در قبال بهشت خریدارى نموده است تا در راه خدا مقاتله و مبارزه نمایند و بِکُشند و یا کشته شوند ... و در آن جهاد، سعادت عظیم خواهد بود. امام سجّاد علیه السّلام - با کمال متانت و آرامش - فرمود: آیه قرآن را به طور کامل تا پایان آن ادامه بده و بخوان؟ عبّاد بصرى خواند: توبه کنندگان عابد و شکرگزارانى که دائم در رکوع و سجود هستند و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و نگهبان و نگه دارنده احکام و حدود الهى مى باشند. امام سجّاد علیه السّلام فرمود: هر زمان چنین افرادى را با این اوصاف و حالات یافتیم، قیام و جهاد با آن ها در راه خدا براى نابودى دشمن، همانا از حجّ و اعمال آن افضل خواهد بود. (5) * ملاک در انتخاب همسر از منظر امام سجاد (ع) امام محمد باقر علیه السلام می فرماید: امام زین العابدین علیه السّلام در مسافرتی به مکّه معظّمه، زنى را از خانواده اى که گمنام و بی بضاعت خواستگارى کرد؛ و بعد از آن او را براى خود تزویج نمود. یکى از همراهان حضرت به محض اطّلاع از این امر، بسیار ناراحت شد که چرا حضرت چنین زن بى بضاعتى را انتخاب نموده است؛ و شروع به تفحّص و تحقیق کرد تا بداند که این زن کیست و از چه خانواده اى بوده است. وقتی به این نتیجه رسید که زن از خانواده اى گمنام و بى بضاعت است، فورا به محضر مبارک امام سجّاد علیه السّلام آمد و پس از اظهار ارادت عرضه داشت: یابن رسول اللّه! فداى شما گردم، این چه کارى بود که کردید؟؛ چرا با چنین زن بى بضاعتى از چنین خانواده اى ازدواج نموده اید که هیچ شهرت و ثروتى ندارد و حتّى براى مردم نیز این امر، بسیار مسئله انگیز شده است. امام سجّاد علیه السلام فرمود: من گمان مى کردم که تو شخصی خوش فکر و نیک سیرت هستى؛ خداوند متعال به وسیله دین مبین اسلام تمام این افکار - خرافى و بى محتوا - را محکوم و باطل گردانده، و این نوع سرزنش ها و خیالات را ناپسند و زشت شمرده است. آنچه در انتخاب همسر براى ازدواج و زندگى مهمّ است، ایمان و تقوا - و پاکدامنى و قناعت - مى باشد، و آنچه که امروز مردم به آن مى اندیشند، افکار جاهلیّت است و ارزشى ندارد. (6) بنابراین ملاک در شخصیّت زن، ثروت، شهرت، مقام، تشکیلات زندگى، زیبائى و... نیست؛ بلکه آنچه که به انسان ارزش مى بخشد و او را قابل شراکت و همزیستى مى گرداند، ایمان به خدا و شعور انسانى و معنویش مى باشد. پی نوشت: (1)- تلخیص از اصول کافى: ج 1، ص 466، عیون اءخبار الرّضا علیه السّلام : ج 2، ص 128، ارشاد مفید: ص 160، بحارالا نوار: ج 46، ص 8 وص 13. (2)- احتجاج طبرسى: ج 2، ص 140، ح 179. (3)- خصال مرحوم شیخ صدوق : ج 2، ص 517، ح 4. (4)- الخرائج والجرائح: ج 1، ص 194، مجموعه نفیسة: ص 209، بحار الا نوار: ج 46، ص 120، ح 11. (5)- فروع کافى : ج 5، ص 22، ح 1. (6)- کتاب زهد حسین بن سعید کوفى اهوازى: ص 59، ح 158. کتاب «چهل داستان و چهل حدیث از امام زین العابدین علیه السّلام»، عبداللّه صالحى منبع:حوزه


پنجشنبه ، ۲۳اردیبهشت۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عقیق]
[مشاهده در: www.aghigh.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن