واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: بازگشتِ حمید امجد به صحنه پس از 12 سال؛ در آن 8 سال، ابتذالِ فرهنگی در سطح مدیران نهادینه شد
حدود 12 سال پیش بود که «حمید امجد» را برای آخرین بار در مقام کارگردان بر سن تئاتر ایران دیدیم. اجرای نمایش «بیشیر و شکر» که به اتمام رسید، خبر آمد که امجد اعلام کرده این آخرین باری است که او را بر صحنه تئاتر خواهند دید. حالا بیش از یک دهه از آن روزها میگذرد و امجد اعلام کرده که نمایشنامه خود را برای اجرا بر صحنه تئاتر آماده میکند. گرچه در این سالها او فعالیتهای مرتبط با تئاتر خود را متوقف نکرده بود؛ حضور در مطبوعات به عنوان نویسنده و سردبیر و نگارش و چاپ نمایشنامه ازجمله فعالیتهای امجد بوده که نشان میدهد او نمیتواند خود را از عرصه نمایش دور نگه دارد. حمید امجد را نخستین بار به عنوان بازیگر در فیلم «مسافران» بهرام بیضایی دیدیم و پس از آن بود که در سال 1377 با اجرای نمایشنامه «نیلوفر آبی» در میان تئاتریها معروف شد. او همیشه یکی از طرفداران پروپاقرص استاد خود؛ بیضایی؛ بهشمار میرود و دفاع تمامعیارش از بهرام بیضایی و فیلم «وقتی همه خوابیم» موید همین نکته بود. بیضایی که از ایران رفت و امجد هم که از صحنه تئاتر دوری گزیده بود، اتفاق خوشایندی برای تئاتر به حساب نمیآمد. حالا، پس از 12 سال، حمید امجد دوباره به دنیای کارگردانی تئاتر بازگشته است و میگوید سکوت و دوریاش از صحنه مثل بسیاری از هنرمندان دیگر به دلیل هشت سال سختِ دوره رئیسجمهور قبلی ایران، محمود احمدینژاد بوده است، تا بار دیگر نشان دهد اعتراضاش به مسائل اجتماعی برایش مهم است. بعد از 12 سال تصمیم گرفتید دوباره به تئاتر و کارگردانی برگردید. این اتفاق خوبی محسوب میشود. محرک بیرونی و عامل مشوقی برای این کار داشتید؟ بستگی دارد که به چه بگوییم محرک یا مشوق بیرونی. طبعاً نه در تئاتر اجرا کردنم منّتی بر کسی است و نه در اجرا نکردنم. هر آدمی انتخابهایی دارد و بابتش نه از کسی طلبکار است و نه به کسی بدهکار. چون گاهی حرفت را با صدا میزنی و گاهی با سکوت؛ و هر انتخابی در ظرف زمان و مکان و شرایط معنی میدهد. دوازده سال پیش این نتیجه برایم قطعی شد که بهجای تن دادن به هر شرایطی، در محیط تئاتریِ موجود که جریان عمومیاش تقریباً همه را بدون مکث و پرسش و تأمل بر آنچه عرضه میکنیم با خود میبرد و در کلّیتی بیتعقل هضم میکند، و همه قرار است عادت کنیم اجراکننده همان همیشگی را اجرا کند و تماشاگر همان همیشگی را ببیند، مدیران همان شعارهای همیشگی را تکرار کنند و منتقدان همان حرفهای همیشگی را بزنند، کنار کشیدن از آن جریان فراگیر میتواند رساتر از صدا و حضور احتمالیام باشد. طبعاً این کنار کشیدن با امیدِ تغییر همراه بود تا دورهای که باز بشود کار کرد. اما در دوران هشتسالهای که همه تجربه کردیم، ابتذال فرهنگی به خصوص در سطح مدیریت چنان نهادینه شد که جایی برای امید نمیگذاشت. بله، در همان دوران هم بارها به کار دعوت شدم، که شاید همان چیزی باشد که شما بهش میگویید «محرک یا مشوق بیرونی». و البته همان دعوتها خودش بهترین محرک یا مشوق بیرونی بود که هیچ دلم نخواهد نمایشی اجرا کنم! اما هر انتخابی اگر اسیر قطعیت نقضناپذیر بشود و خودش را چنان بدیهی فرض کند که انگار برای همیشه و در هر شرایطی مناسب است، از مسیری دیگر باز راه به همان ابتذال میبرد و به ناممکن کردنِ هر تغییری.بعد از آن هشت سال، بههرحال از جنبههایی در زمینههای فرهنگی، ازجمله در تئاتر، شرایط دیگری پیدا شده، طبعاً با هزاران مسئله و مشکل؛ اما سادهانگاری است اگر برای کار کردن منتظر زیر و رو شدن یکباره کلّ جهان باشیم. در این لحظه که خطر بازگشت آن تلقی مبتذل از سیاست و فرهنگ دارد جدیتر هم میشود، همچنان کنار نشستن دیگر به معنای صدایی رسا نیست، فقط عافیتجویی است. همین «محرک بیرونی» برای کار کردن کافی نیست؟ اما اگر منظورتان از سوآل درباره «محرک و مشوق» این است که از نمایشم حمایتهایی شده یا نه، باید بگویم تا همین لحظه که با هم صحبت میکنیم، غیر از مقداری تعارف شفاهی، هیچ ــ مطلقاً هیچ ــ حمایتی نداشتهام جز فقط اتاقی برای تمرین، و البته گروهی از بازیگران و همکاران که بیهیچ چشمداشتی در تمرینها شرکت میکنند و از جان و دل زحمت میکشند. درباره این 12 سال بگویید. به چه کاری مشغول بودید؟ در این سالها هم از تئاتر دور نبودم، همچنان برای تئاتر مینوشتم، پژوهش میکردم، درس میدادم و کتاب و نشریه منتشر میکردم. و اینها جداست از کارهایی در زمینه سینما یا نشر ادبیات و مشغلههای غیرتئاتریام. برای اجرای نمایشنامه نباید به هر شرایطی تن داد شما در این مدت نمایشنامههایی هم نوشتهاید. به اینکه این نمایشنامهها را خودتان قرار است روی صحنه ببرید فکر میکردید؟ یا مثلاً اینطور بوده که برای هرکدام از نقشها یک بازیگر در ذهنتان باشد؟ مثل همین حالا که بعد از 12 سال نمایشنامهای از خودتان را اجرا میکنید. یا نه، صرفاً به چشم یک اثر هنری مستقل به آنها نگاه میکردید. من اصلاً نمیدانم چطور میشود به نمایشنامه به چشم اثری مستقل از اجرا نگاه کرد. نمایشنامه اصولاً برای اجرا نوشته میشود، یا من فقط به این منظور است که نمایشنامه مینویسم. اما معنی این حرف آن نیست که حتماً باید به هر جور شرایط اجراییِ تن داد. اگر شرایط موجود، اعم از ممیزی رسمی یا چشمانداز محدود و ذائقهی همسانساز اجراکنندگان یا هر چیز دیگر، امکان و ظرفیت اجرایی نمایشنامه را فقط تقلیل بدهد یا تحقیر کند، برای اجرا شدنش هیچ عجلهای ندارم. برای همین است که در دوازده سال گذشته اجازه اجرای عمومی هیچکدام از نمایشنامههایم را ندادهام. بیتکلیفیهای اینجا نگذاشت با متخصصان سایهبازی چینی همکاری کنم «سه خواهر و دیگران» چه ویژگیهایی داشت که باعث شد در اولین کار بعد از برگشت دوباره، آن را برای اجرا انتخاب کنید؟ این تنها انتخابم نبود. به چند نمایشنامه تازهترم که قبلاً اجرا نشده بودند فکر کردم و دست آخر به دو انتخاب رسیدم، یکی «فراموشی» بود و یکی همین «سه خواهر و دیگران». «فراموشی»، که میتوانست تجربهای تازه برای تئاتر ایران بههمراه داشته باشد، به تعداد بازیگران کمتر و تالار کوچکتری احتیاج داشت و البته به همکاری چند متخصص سایهبازی چینی، که دوتا از بهترینهایشان (در زمینه سایهبازی و ساخت عروسک و نیز موسیقی چینی) را در اروپا یافتم و به ایران دعوت کردم. تا امروز در سه سفر با هم دیدار و گفتوگو داشتهایم و قرار همکاری هم گذاشتهایم، اما تعویقها و بیتکلیفیها و بیجواب ماندنهای رایج اینجا تا امروز جایی برای هماهنگی با زمانبندی کار هنرمندان حرفهای اروپایی باقی نگذاشته و مدام ناچار شدهایم این پروژه را عقب بیندازیم. بنابراین به سراغ «سه خواهر و دیگران» رفتم، که ضمناً فکر میکنم درباره مسائل و دغدغههای همین امروزمان هم هست. امسال، سال تئاتر نامگذاری شده، فکر میکنید برای خود شما هم میتواند سال شخصی تئاتر باشد؟ اجازه بدهید نامگذاریها را چندان جدی نگیریم و منتظر اتفاق و عمل واقعی باشیم. یادمان باشد ما مردمانی هستیم که در روز نامگذاریشده با عنوان «روز طبیعت»، تقریباً بیشترین خسارتی را که ممکن است در یک روز بشود به طبیعت وارد کرد ایجاد میکنیم.
۱۳۹۵/۰۲/۱۸ ۱۰:۱۰:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]