محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853574311
اشعار ویژه شهادت امام موسی کاظم(ع)
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
اشعار ویژه شهادت امام موسی کاظم(ع) به مناسبت سالروز شهادت جانسوز حضرت موسی بن جعفر امام کاظم(ع) تعدادی از اشعار آیینی را به منظور بهره مندی شاعران اهل بیت (ع) منتشر می کنیم.
به گزارش فرهنگ نیوز، به مناسبت سالروز شهادت جانسوز حضرت موسی بن جعفر امام کاظم(ع) تعدادی از اشعار آیینی را به منظور بهره مندی شاعران اهل بیت(ع) منتشر می کنیم:
مهدی رحیمی :یکی کم است هزاران کفن اضافه کنیدسه تا سه تا به تنش پیرهن اضافه کنیدکمی خیال کنید و ضریحی از زنجیربه شکل پنجره بر این بدن اضافه کنیدبه سوی این همه زخمی که زیر زنجیر استبه سینه کوفته زنجیر زن اضافه کنیدچهار سال به بند است از او چه می ماند؟به این حدود اگر که زدن اضافه کنیدپس از سه روز حسینی به بام خواهد مانداگر به زخم تن او دهن اضافه کنیدحسینیان غم آقا به دست می آیدبه این حسین اگر که حسن اضافه کنیدغریب کوچه غریب مدینه از امشببه ذکر سینه غریب وطن اضافه کنید میلاد حسنی:رشتهی دلهای عاشق پشت این در بسته شدرزق ما از سفرهی موسی ابن جعفر بسته شدتا خبر آمد غروب از خانه بیرون میزندبا هجوم سائلان از صبح معبر بسته شدمشت ما را وا نخواهد کرد وقتی از کرممشت مسکین درش با کیسهی زر بسته شدآنکه از کار پیمبرها گره وا میکنددست و پایش در غل و زنجیر آخر بسته شدای خدا آزاد بودن پیشکش این ظلم چیست؟در قفس حتی پر و بال کبوتر بسته شدیک نفر با تازیانه آمد و در باز شدیک نفر با تازیانه آمد و در بسته شدتازیانه رفت بالا چشم مادر تار گشتتازیانه خورد بر تن چشم مادر بسته شدآه روی تخته پاره ساق پایش بند نیستبیش از این حرفی ندارم روضه ها سربسته شد غلامرضا سازگار:ﺩﺭ ﺩﻝ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻨﻢﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ، ﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩ، ﺁﺏ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺗﻨﻢﺑﺲ ﮐﻪ ﻻﻏﺮ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﮎﺧﺼﻢ ﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﻢﺩﺭ ﺳﯿﻪ ﭼﺎﻝ ﺑﻼ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺧﻠﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡﺍﯾﻦ ﻧﻤﺎﺯ، ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺵ، ﺍﯾﻦ ﺍﺷﮓ ﺩﺍﻣﻦ ﺩﺍﻣﻨﻢﻫﺮ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻼﻗﺎﺗﺶ ﺭﻭﻧﺪﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﻟﻤﻼﻗﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ، ﻣﻨﻢﻗﺎﺗﻞ ﺩﻝ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﺩ ﺑﻪ ﺍﺷﮓ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺪ ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﮔﺮﺩﻧﻢﺑﺲ ﮐﻪ ﺟﺴﻤﻢ ﺁﺏ ﮔﺸﺘﻪ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﻊ ﺳﻮﺧﺘﻪﻣﺤﻮ ﮔﺸﺘﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﻘﺶ ﺗﺎﺯﯾﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﺗﻨﻢﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻭﻗﺖ ﺍﻓﻄﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﯾﯽ ﻗﺎﺗﻠﻢﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎ ﺧﺮﻣﺎﯼ ﺯﻫﺮ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻗﺼﺪ ﮐُﺸﺘﻨﻢﮔﺎﻩ ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺳﺎﻕ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﺧﻮﻥ ﻣﯽ ﭼﮑﺪﺑﺲ ﮐﻪ ﭘﺎ ﺳﺎﯾﯿﺪﻩ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﯿﻦ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺁﻫﻨﻢﺩﻭﺳﺘﺎﻥ! ﺍﺯ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﻣﻦ ﺣﺒﺲ ﻫﻢ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺗﻨﮓﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻧﮑﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﺷﻤﻨﻢﯾﺎﺩ ﺍﺯ ﺟﺴﻢ ﻣﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺗﺨﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪﻫﺮ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﺩ ﺯﺍﺋﺮ ﻭ ﺁﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺪﻓﻨﻢﯾﺎﺑﻦ ﺯﻫﺮﺍ «ﻣﯿﺜﻢ» ﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮﻻّﯼ ﺷﻤﺎﮔﺮ ﺑﻪ ﺩﻭﺯﺥ ﻫﻢ ﺭﻭﻡ ﺍﺯ ﻫُﺮﻡ ﺁﺗﺶ ﺍﯾﻤﻨﻢ محمد بیابانی : پربسته بود و وقت پریدن توان نداشتمرغی که بال داشت ولی آسمان نداشتخوکرده بود با غم زندان خود ولیدیگر توان صبر در آن آشیان نداشتجز آه زخم های دهن باز کرده اشدر چارچوب تنگ قفس همزبان نداشتآنقدر زخمی غل و زنجیر بود کهاندازه ی کشیدن یک آه جان نداشتزیر لگد صداش به جایی نمیرسیدزیر لگد شکست و توان فغان نداشتبا تازیانه ساخت که دشنام نشنوددیگر ولی تحمل زخم زبان نداشتهرچند میزبان تنش تخته پاره شدهرچند روی پل بدنش سایبان نداشتدیگر تنش اسیر سم اسب ها نشددیگر سرش به خانۀ نیزه مکان نداشت علی اکبر لطیفیان: پربسته بود و وقت پریدن توان نداشتمرغی که بال داشت ولی آسمان نداشتخوکرده بود با غم زندان خود ولیدیگر توان صبر در آن آشیان نداشتجز آه زخم های دهن باز کرده اشدر چارچوب تنگ قفس همزبان نداشتآنقدر زخمی غل و زنجیر بود کهاندازه ی کشیدن یک آه جان نداشتزیر لگد صداش به جایی نمیرسیدزیر لگد شکست و توان فغان نداشتبا تازیانه ساخت که دشنام نشنوددیگر ولی تحمل زخم زبان نداشتهرچند میزبان تنش تخته پاره شدهرچند روی پل بدنش سایبان نداشتدیگر تنش اسیر سم اسب ها نشددیگر سرش به خانۀ نیزه مکان نداشت محمد جواد پرچمی :ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به همسفرۀ ذكر مرا بد دهنی ریخت به همرویِ این ساقِ ترك خورده بلندم كردنداستخوانم پَسِ هر پا شدنی ریخت به همكار من از همه مجذوبِ خدا ساختن استنظری كرده ام و قلب زنی ریخت به همدید حساس شدم آمد و دشنامم دادپسر فاطمه را با سخنی ریخت به همكار تشییع مرا لنگه دری عهده گرفتاز غم من دلِ هر سینه زنی ریخت به هم علی انسانی:ندارد هیچ کس در این دل زندان نشان از مننه من دارم خبر از خانه ام نی خانمان از مننسیمی گر گذر میکرد،دل چون غنچه وا میشدولی آن هم گریزانست،چون تاب و توان از منتن من با دل زندان و زندانبان شده همرنگپذیرائی کند با تازیانه میزبان از منبه حال من دل آن آهن زنجیر می سوزدنمی خواهد که گردد دور، زنجیر گران از منسرم را جز سر زانو کسی در بر نمی گیردصبا لطفی! خبر بر غمگسارانم رسان از مندر زندان به رویم بازخواهد شد ولی روزیکه نَبوَد هیچ باقی غیر مشتی استخوان از منبر سیل ستم استاده و نستوه چون کوهمنمی یابند عجز و لابه،هرگز دشمنان از منالهی من هم از تو همچو زهرا مرگ میخواهمبه لب آورده ام جان؛ گیر ای جانانه جان از من محمد حسن بیاتلو:کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند؟
چه بلائی به سر چشم ترت اوردند ؟
شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
ولی افسوس که بی بال وپرت اوردند
دخترانت همگی چشم به راهت بودند
آخر از گوشه ی زندان خبرت اوردندعجبی نیست که چیزی زتنت باقی نیست
حمله بر زانو و ساق و کمرت اوردندتاکه برتخته ی در جسم تو را میبردند
آن در سوخته را در نظرت اوردند سید نیما نجاری:نگاه خسته ی تان ماتمی به دل انداخت
برای سینه ی ما روضه ی محرم ساخت
دوباره پیرُهن مشکی عزای شما
و باد می وزد از مشهد رضای شما
بخواه تا که کمی روضه خوان شوم آقا
فدای آن تن مجروحتان شوم آقا
چقدر برف نشسته است روی گیسویت
شبیه مادرتان گشته است پهلویت
امام گوشه نشینم ، نگو تو را زده اند
نه نه نذار ببینم ، نگو تو را زده اند
تو را به جان رضایت نگو چه بد زده است
نگو که پای پلیدی تو را لگد زده است
چقدر رنگ کبودی گرفته بازویت!!!؟
چقدر فاصله افتاده بیـن زانویت !؟
تکان مخور ز پرت خون تازه می آید
از این شکاف سرت…خون تازه می آید
فدای آن همه زخم نشسته بر بدنت
فدای ساق شکسته…فدای آن دهنت
امام یکسره مظلوم ! امام زندانی
امام گمشده در ازدحام زندانی
خمیده…تشنه…شکسته…غریب گردیدی
شبیه حضرت "شیب الخضیب” گردیدی
دوباره حرف عطش ، حالمان پریشان شد
دوباره نوبت یک روضه از "حسین جان” شد ؛
نه سیدالاسرا تاب راه رفتن داشت
نه این قلم جگر قتلگاه رفتن داشت…
و باز بر جگرم آه ِ بی شمار آمد
صدای ؛ عمه ! علیکن بالفرار آمد
فدای صبر شما ، من کمی کم آوردم
به قلب قائمتان باز هم غم آوردم…!. قاسم احمدی :گرچه در اینجا دست و پا، زنجیر هستی
گرچه ز کنج این قفس،رستن محال است
خورشیدی و هرجا که باشی می درخشی
خاموشی نور تو با بستن محال است
سبز است جامه بر تنت یا سرخ رنگ است
بر شاخه هایت رد پایی از کبودی ست
محکم تو را، مانند ریشه بسته زنجیر
از صبح تا شب حالت جسمت عمودی ستاهل خدا کردی زن رقاصه ای را
از ندبه هایت معجزه جریان گرفته
وقت مناجاتت چه درد دل نمودی
هارونیان گفتند که طوفان گرفتهجا خوش نموده روی گلبرگ تن تو
خط می کشد روی دو کتفت، تازیانه
اما امان از ناسزا، زخم زبانها
خنجر شده، قلب تو را رفته نشانهشهد رطب جاری ست از کنج لبانت
یا خون سرازیر است بر پیراهن تو
معصومه ات هم نیست تا تشتی بگیرد
پاره جگرها می چکد از دامن توپیش تو مه رفته بساطش جمع کرده
بر آسمان شب طلوعی تازه کردی
اینگونه تشیع جنازه علتی داشت
بر شب نشینان لطف بی اندازه کردیزنجیرهای دست و پایت مویه کردند
اشعار غربت در رثای تو سرودند
دیگر نیازی نیست به مرثیه خوان ها
چون قفل دلها را همین غل ها گشودند محسن عرب خالقی:
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را
روزی ما کرده خدا باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را
هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد
یادش بخیر آن روزها که مادر خانه
گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه
پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه
یک سفره ی نذری ، قدر وسع شوهر خانه
مادر پدرهامان همین که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد
یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد
با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد
آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد
آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود
نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود
گاهی میان روضه ی ما شور می آمد
پیرزنی از راه خیلی دور می آمد
با دختری از هر دو چشمش کور ... می آمد
بهر شفای کودک منظور میِ آمد
یک بار در بین دعا مابین آمینم
برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم
آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود
آنکه میان روضه می زد داد مادر بود
آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود
گریه کن زندانی بغداد مادر بود
حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد
هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد
می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد ... آه
در خلوت او غیر زندانبان نیامد ... آه
این بار یوسف زنده از زندان نیامد ... آه
پیراهنش هم جانب کنعان نیامد ... آه
از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند
بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند
این اتفاق انگار که بسیار می افتاد
نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد
هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد
انقدر میزد دست او از کار می افتاد
وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست
صد شکر که مرد است زیر دست و پا زن نیست علی اکبر لطیفیان:بر روی لب هایت به جز یا ربنا نیست
غیر از خدا ، غیر از خدا، غیر از خدا نیست
زنجیر ها راه گلویت را گرفتند
در این نفس بالا که می آید صدا نیست
چیزی نمانده از تمام پیکر تو
انگار که یک پوستی بر استخوانی است
زخم گلوی تو پذیرفته است اما
زخم دهانت کار این زنجیر ها نیست
این ایستادن با زمین خوردن مساوی است
از چه تقلا میکنی ؟ این پا که پا نیست
اصلا رها کن این پلید بد دهان را
از چه توقع میکنی وقتی حیا نیست
نامرد ! زندان بان ! در این زندان تاریک
اینکه کنارش میزنی با پا عبا نیست
این تخته ی در که شده تابوت حالا
بهتر نباشد بدتر از آن بوریا نیست
اما تو را با نیزه ها بالا نبردند
پس هیچ روزی مثل روز کربلا نیست یوسف رحیمی :هر شاعری ست در تب تضمین چشم تو
از بس سرودنی ست مضامین چشم تو
چشم جهان به مقدمت ای عشق روشن است
از اولین دقایق تکوین چشم تو
ما را اسیر صبح نگاه تو کرده است
آقا کرشمه های نخستین چشم تو
از ابتدای خلقت عالم از آن ازل
شیعه شدم به شیوۀ آئین چشم تو
می شد چه خوب نور خدا را نگاه کرد
از پشت پلکت از پس پرچین چشم تو
امشب شکوه خلد برین دیدنی شده
وقتی شده ست منظر و آئینه چشم تو
گل کرده بر لب غزلم باغی از رطب
امشب به لطف لهجۀ شیرین چشم تو
چشم تو آسمان سخا و کرامت است
آقا خوشا به حال مساکین چشم تو
حالا دو خط دعا به لبم نقش بسته است
در انتظار لحظۀ آمین چشم تو
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنند»
چه عالمی ست عالم باب الحوائجی
با توست نورِ اعظم باب الحوائجی
مهر تو است حلقۀ وصل خدا و خلق
داری به دست خاتم باب الحوائجی
در عرش و فرش واسطۀ فیض و رحمتی
بر دوش توست پرچم باب الحوائجی
در آستانۀ تو کسی نا امید نیست
آقا برای ما همه باب الحوائجی
بی شک شفیع ماست نگاه رئوف تو
در رستخیز واهمه باب الحوائجی
دیوانۀ سخای ابا الفضلی توام
مانند ماه علقمه باب الحوائجی
صحن و سرات غرق گل یاس می شود
وقتی که میهمان تو عباس می شود
منبع: عقیق
95/2/14 - 15:30 - 2016-5-3 15:30:01
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]
صفحات پیشنهادی
تعطیلی تئاتر شهر به مناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع)
تعطیلی تئاتر شهر به مناسبت شهادت امام موسی کاظم ع شناسهٔ خبر 3612800 - شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵ ۲۷ هنر > تئاتر به دلیل همزمانی با سالروز شهادت امام موسی کاظم ع نمایش های تئاتر شهر ۱۳ و ۱۴ اردیبهشت اجرایی ندارند به گزارش خبرگزاری مهر نمایش های به صحنه رفته در تالارهایبه مناسبت سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع)
به مناسبت سالروز شهادت امام موسی کاظم ع مشهد مقدس و شهر مقدس قم در سالروز شهادت امام موسی کاظم ع هفتمین اختر تابناک امامت و ولایت یکپارچه سیاهپوش است به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر مراسم ویژه عزاداری هم در بارگاه منور حضرت علی بن موسی الرضا ع و دخت گرامیویژه برنامههای شهادت امام موسى کاظم (ع) از رادیو تهران
۲ خبر از رادیو ویژه برنامههای شهادت امام موسى کاظم ع از رادیو تهران شناسهٔ خبر 3615388 - سهشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱ ۳۸ هنر > رادیو و تلویزیون شبکه رادیویی تهران همزمان با سالروز شهادت حضرت امام موسى بن جعفر عليه السلام با ویژه برنامههای مناسبتی به سوگ مینشیند به گزبخشش در سیره امام موسی کاظم(ع)
بخشش در سیره امام موسی کاظم ع حضرت امام موسی کاظم ع در سال ۱۲۸ هـ ق در ابواء محلی بین مدینه و مکه متولد شدند ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام جعفرصادق ع مسئولیت هدایت و امامت مردم را برعهده گرفتند به گزارش فرهنگ نیوز حضرت امام موسی کاظم ع در سال 128 هـ۲۵ رجب سال روز شهادت امام موسی کاظم (ع)
حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام معروف به کاظم و باب الحوائج و عبد صالح در روز یکشنبه 7 صفر سال 128 قمری در روستای ابواء دهی در بین مکّه و مدینه متولّد گردید و در 25 رجب سال 183 قمری به شهادت رسید به گزارش جام جم آنلاین آن حضرت در 25 رجب سال 183 قمری در زندان هارون العکس/ بمناسبت شهادت امام موسی کاظم علیه
عکس بمناسبت شهادت امام موسی کاظم علیه امام کاظم ع بدانید که بهاى تن شما مردم جز بهشت نیست آن را جز بدان مفروشید شهادت مظلومانه ی هفتمین مولای غریب شیعیان تسلیت باد دانلود فایل مرتبط با خبر خبرهای داغ هتاکی اسرائیلی ها به مقبره حضرت یوسف انتقادی که آقای قرائتی تا آخر عمرسالروز شهادت حضرت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد
سالروز شهادت حضرت امام موسی کاظم ع تسلیت باد 25 رجب سالروز شهادت حضرت امام موسی کاظم ع تسلیت باد ۱۳۹۵ سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ساعت 10 44مداحی حاج محمود کریمی به ماسبت شهادت امام موسی کاظم(ع)/ صوت
مداحی حاج محمود کریمی به ماسبت شهادت امام موسی کاظم ع صوت دانلود ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸ ۵۳عزاداری سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع)
عزاداری سالروز شهادت امام موسی کاظم ع مراسم سوگواری شهادت امام موسی کاظم ع در حرم های مطهر فرزندان بزرگوار آن حضرت در مشهد قم و شیراز برگزار می شود به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر شیعیان و دلدادگان اهل بیت عصمت و طهارت امشب و فردا در سالروز شهادت باب الحوائج امام موستداوم عملیات آزادسازی دولاب/تدابیر امنیتی ویژه شهادت امام کاظم(ع)
اخبار امنیتی عراق تداوم عملیات آزادسازی دولاب تدابیر امنیتی ویژه شهادت امام کاظم ع شناسهٔ خبر 3608001 - دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۲۱ ۲۴ بین الملل > خاورمیانه و آفریقای شمالی هلاکت ده ها داعشی و کشف یک تونل ۷۵۰ متری در جریان عملیات آزاد سازی دولاب در غرب الانبار و تشریح تدابی-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها