تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804628697
مهلکه 30 خرداد 60
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حضور خودجوش و گسترده مردم نقاط مختلف کشور در تظاهرات خياباني روزهاي 30 و 31 خرداد 60 در تجديد پيمان با رهبري انقلاب و اعلام حمايت از مجلس شوراي اسلامي و مخالفت با بنيصدر ،عمليات ارعابي و شورشگرانه سازمان نفاق را با ناکامي مواجه ساخت. در آستانه بررسي طرح عدم کفايت سياسي بنيصدر در مجلس شوراي اسلامي سازمان مجاهدين خلق شورش مسلحانه 30 خرداد را تدارک ميديد. تشکيلات و ساختار سازمان از مدتها قبل به خدمت شرايط جديد درآمده بود. اکيپهاي مختلفي توسط عناصر مسئول نهادها، بخصوص نهاد دانشآموزي و دانشجويي، سازماندهي شدند که هر کدام ميبايست با چند تيم، جريان راهپيمايي مسلحانه را پيش ببرند. بعضي مسئول ايجاد درگيري و رودررويي با پاسداران بودند و بعضي بايد به کار تبليغي و افشاگري تهاجمي ميپرداختند. خطوطي که سازمان ارائه داد، حاوي نکاتي از اين قبيل بود: ? کارهاي پراکنده کافي است و آمادگي لازم در مردم به وجود آمده است. ? راهپيماييهاي مقطعي اثر خود را کرده و مرحلة گذار کمّي به کيفي رسيده است. ? زمينة عيني انقلاب آماده است و ما اگر زمينة ذهني را آماده کنيم، انقلاب انجام ميشود. ? اين قابل پيشبيني است که پس از قيام 30 خرداد تمامي امکانات سرخ ما سفيد بشود. 1 براساس دستورالعمل سازمان، هواداران تشکيلاتي ميبايست مسلح و دست کم به سلاح سرد مجهز باشند: ? مردم را بايد در فضايي از رودرويي نظامي با رژيم قرارداد و آنان را وارد مرحلة تازة مبارزه کرد تا کيفاً ارتقا يابند. ? ما پيشتاز مردم هستيم و بايستي هميشه يک قدم از آنها جلوتر باشيم. بنابراين در شرايطي که مردم با دست خالي جلو رژيم ميآيند، ما از اسلحة سرد استفاده ميکنيم؛ و در قدم بعدي، که مردم از اسلحة سرد استفاده خواهند کرد، ما با سلاح گرم وارد عمل خواهيم شد. 2 کادر مرکزي سازمان از مدتي قبل فراهم ساختن نظر مساعد دولتهاي خارجي جهت «قيام عليه جمهوري اسلامي» را به عهده گرفته بود. طبق اظهارات يکي از مسئولان حفاظت مرکزيت سازمان، 3 مسعود رجوي، در اواخر سال 1359 براي جلب موافقت دولتهاي اروپايي و کسب نظر مثبت آمريکا از طريق رابطهاي بعضي از دولتهاي غربي، به فرانسه رفت. عراق، در اوج تهاجم خويش بود و در حالي که بخشهايي از نقاط استراتژيک و مراکز کليدي مرزهاي ايران اسلامي را در اشغال داشت،ارتش، سپاه و بسيج، کلية نيروهاي خود را از شهرها خارج کرده و در جبههها مستقر نموده بودند. سازمان،در تحليل خود، توان نظامي ـ پليسي حاکميت،را در اوج ضعف و ضربهپذيري تلقي ميکرد. نفوذيهاي آموزش ديده و پرورش يافته، آخرين اطلاعات خويش را از درون نهادها به سازمان ارائه ميدادند. همه چيز دقيق و حساب شده مينمود. «ميليشيا»، که فلسفة وجودياش تشکيل ارتش خصوصي و در واقع نيروي مسلح سازمان براي روز موعود بود، تسليح و آماده شده بود. 4 سازماندهي «بخش اجتماعي»، شکل اصلي خود را از نيمة دوم خرداد پيدا کرد. همة مسئولان بخش و فرماندهان نهادها، گاه تا هفتهاي 3 جلسه در پايگاه محمد ضابطي (ستاد خيابان انزلي)، براي برنامهريزي راهپيمايي سي خرداد، نشستهايي را برگزار ميکردند. 5 روز شنبه 30 خرداد 1360، روز بررسي طرح عدم کفايت سياسي بنيصدر در مجلس بود. در اولين جلسه بررسي طرح مزبور، 15 تن از نمايندگان از شرکت در جلسه خودداري کردند که برخي از شناخته شدهترين آنها عبارت بودند از : مهدي بازرگان، ابراهيم يزدي، يدالله سحابي، احمد سلامتيان، احمد صدر حاجسيدجوادي، احمد غضنفرپور، محمد مجتهد شبستري و هاشم صباغيان. 6 همة گروهها و جريانهاي مخالف نظام ـ جز اندکي که مرزبندي ايدئولوژيک و استراتژيک با ليبرالها داشتند ـ قرار حمايت از بنيصدر را گذاشته بودند. بنيصدر کاملاً مخفي شده بود و هيچ کس از محل اختفاي او خبر نداشت؛ تا آنجا که دادستان انقلاب اسلامي مرکز نيز بعداً اعلام کرد که از محل سکونت بنيصدر هيچگونه اطلاعي در دست نيست. 7بعداً معلوم شد که او ابتدا در منزل دکتر ناصر تکميل همايون، عضو حزب ملت ايران و از دوستان قديمي بنيصدر در ايران و فرانسه، مخفي شد و پس از چند نقل و انتقال و تغيير مکان، سرانجام از طريق حسين نواب صفوي، صاحب امتياز روزنامة انقلاب اسلامي ـ که رابط سازمان با دستگاه بنيصدر بود ـ به مخفيگاهي رفت که سازمان تدارک ديده بود. 8 عصر روز سيام خرداد، در تهران و چند شهر بزرگ ديگر، هوادارن و وابستگان سازمان حرکتي را انجام دادند يا شروع کردند که سرانجامي جز تباهي براي آنها نداشت. سازمان بعداً مدعي شد که 500 هزار نفر در تظاهرات 30 خرداد شرکت کردند؛ ليکن تعداد افراد سازمان دهي شده سازمان و گروههايي که به آنها پيوستند و در حمايت از بنيصدر و سازمان به تظاهرات خشونتبار و مسلحانه دست زدند بيش از چند هزار نفر نبود. خبرگزاري رويتر گزارش داد که «حدود 3 هزار نفر از افرادي که به سازمان چريکي مجاهدين خلق تعلق دارند خيابانها را بستند و تعدادي اتومبيلي و موتورسيکلت را آتش زدند و عليه حکومت اسلامي به شعار دادن پرداختند.» 9 اقاي هاشمي رفسنجاني در خاطرات روزانة خود، ذيل 30 خرداد، نوشته است: ... گروهکهاي مجاهدين خلق و پيکار و رنجبران و اقليت فدايي و ... تدارک وسيعي براي ايجاد آشوب و جلوگيري از کار مجلس ديده بودند،و به نحوي اعلان مبارزة مسلحانه کردهاند. از ساعت چهار بعداز ظهر به خيابانها ريختند و تخريب و قتل و غارت و آشوب را در تهران و بسياري از شهرستانها آغاز کردند. کم کم نيروهاي سپاه و کميتهها و حزباللهي به مقابله برخاستند. من در مجلس بودم. صداي تيراندازي از چندين نقطة شهر به گوش ميرسيد. خبر از جراحت و شهادت عدهاي نيز ميرسيد. جمعي از نمايندگان در دفتر من جمع شده بودند. نزديک غروب، آقاي [رضا] زوارهاي مسئول ستاد امنيت آمد و نوار ضبط شده از ارتباطات تلفني مرکز فرماندهي مجاهدين خلق با رابطهاي آشوب خياباني را آورد؛ که برنامة وسيع تخريب و آشوب آنها را مشخص ميکرد. اوايل شب، آشوبگران شکست خوردند و متفرق شدند؛ بدون اينکه کار مهمي از پيش ببرند؛ بجز تخريب چند ماشين، و مرگ و جرح چند نفر از طرفين ... خبر رسيد خانم بنيصدر را هم بازداشت کردهاند. نظر داديم ايشان را آزاد کنند و درخانه تحت نظر داشته باشند.10 شروع تظاهرات، ساعت چهار بعد از ظهر تعيين شده بود11 و مکانهاي تظاهرات در تهران، عبارت بودند از: خيابان انقلاب، ميدان فردوسي، خيابان طالقاني، منيريه، خيابان وليعصر، ميدان وليعصر، بلوار کشاورز، ميدان فلسطين، خيابان نظامآباد، پل سيدخندان. مسئوليت و هدايت تظاهرات، به عهده «بخش اجتماعي» و زير نظر محمد ضابطي بود. هواداران تشکيلاتي در تيمهاي 3 تا 5 نفره سازماندهي و به يکي از سلاحهاي سرد مسلح شده بودند. ردههاي بالاتر داراي سلاح گرم بودند. چاقو، چماق، تيغ موکتبري، قمه، پنجه بکس، و فلفل ( براي پاشيدن به چشمان مخالفان) از وسايلي بود که اغلب هواداران ـ به دستور تشکيلات ـ با خود حمل ميکردند. 12 اين تظاهرات، نه به صورت خودجوش بلکه براساس تصميم رهبري سازمان، به يک حرکت کور مسلحانه تبديل گرديد. مقصود از اين، چنانکه سازمان بارها بدان اعتراف کرده بود، عمليات«سرنگوني نظام»، به صورت شبه کودتا و با حضور سازماندهي شده «هواداران» و با «پيشتازي عنصر مسلح» بود. بنيصدر، به دليل ضعف تحليل و بينش سياسي و نيز مغلوبيت رواني در برابر سازمان ـ به اميد کسب موقعيت سياسي جديد، پس از تغيير حاکميت ـ اين حرکت را همراهي کرد.13 مردم حزباللهي و حتي کساني که نظر ميانهاي داشتند، در برابر اين تظاهرات ـ که نقطه عطف تغيير فاز سياسي به فاز نظامي تلقي ميشد ـ موضعگيري کردند. از جنوب شهر تهران و مناطق ديگر (ميدان خراسان، ميدان امام حسين (ع)، خيابان مولوي، شهر ري، راهآهن و جواديه و ...) گروههاي مردم به راه افتادند و با موتور، دوچرخه، اتوبوس، مينيبوس و هر وسيله شخصي و امکان ديگري که در دسترس بود، خود را به مرکز شهر رساندند. در ابتداي رويارويي، مردم عموماً از کمربند يا سنگ استفاده ميکردند؛ ولي زماني که هواداران سازمان با سلاحهاي مختلف سرد ( و در چند جا سلاح گرم) حمله کردند، نيروهاي سپاه و کميته وارد عمل شدند. مردم، در خلال اين درگيريها متحمل جرح و ضرب و قتل تعدادي از خود شدند. 14 اولين خبر منتشره در مورد تعداد تلفات 30 خرداد تهران، حاکي از آن بود که بيش از 16 تن از مردم کشته و دهها نفر مجروح شدهاند. 15 هشت تن از مجروحين نيز فرداي آن روز به علت شدت جراحات وارده، در بيمارستان فوت کردند. 16صداي آمريکا در خبر خود، وقايع 30 خرداد تهران را از زمان روي کار آمدن جمهوري اسلامي بيسابقه توصيف کرد و اعلام نمود که در خلال درگيريهاي آن روز «دست کم 30 تن کشته شدند و 200 تن مجروح گرديدند.» 17 خيابانهاي محل درگيري در تهران وضعيت غريبي پيدا کرده بود چهرههاي ملتهب، مغازههاي تعطيل شده، اتوبوسهاي به آتش کشيده شده، و دود لاستيکهاي سوخته، چهرة اين مناطق را دگرگون کرده بود. هواداران سازمان (و اغلب همان «ميليشيا»ي معروف) به همراه جمعي از هواداران ديگر گروهها، در کوچه و خيابان، افرادي را که از جهت هيئت ظاهري به حزب اللهيها شبيه بودند، کتک زده و از آنها ميخواستند که به نفع بنيصدر و سازمان شعار دهند، چوب و سنگ بر سر و روي افراد مقاوم ميريختند، و با کارد و چاقو و تيغ موکتبري صورت و بدن آنها را زخمي ميکردند. 18 حضور گروههاي مختلف مردم و پاسداران در خيابانهاي اصلي و مرکزي شهر کم کم وضع را دگرگون کرد و دستگيري مهاجمان آغاز شد. از حدود ساعت 7 بعد از ظهر، هواداران باقي مانده که مبهوت از اين شکست بودند، با انفعال و سردرگمي، متفرق شدند و فضاي شهر تحت کنترل نيروهاي انتظامي آرام گرفت.19 همزمان در چند شهر مانند اصفهان، همدان، اروميه، شيراز، اهواز، اراک، زاهدان، مسجد سيمان، بندر عباس و مشهد نيز درگيريهاي پراکنده مشابهي در سطوح کوچکتري رخ داد که طي آنها نيز دهها تن مجروح و چند تن کشته شدند.20 مقارن با اين وقايع شاهپور بختيار آخرين نخستوزير رژيم شاه نيز در مصاحبهاي با يک روزنامه فرانسوي گفت: «اگر بنيصدر سرنگون شود در ايران حمام خون جاري خواهد شد.» 21 حضور خودجوش و گسترده مردم نقاط مختلف کشور در تظاهرات خياباني روزهاي 30 و 31 خرداد در تجديد پيمان با رهبري انقلاب و اعلام حمايت از مجلس شوراي اسلامي و مخالفت با بنيصدر و سازمان، عمليات ارعابي و شورشگرانه سازمان نفاق را با ناکامي مواجه ساخت. به نقل از کتاب سازمان مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام (مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ج 2، ص 571 تا 576) پينويسها:1. مطالب مذکور، متخذ است از اسناد دستنويس درونگروهي و تحليلهاي به دست آمده از دستگيرشدگان سازمان، در دادستاني انقلاب و سپاه پاسداران؛ رونوشت و تصوير اسناد مذکور، در دانشکده امام باقر (ع) موجود است. ضمناً آنان امکاناتي را «سرخ» ميناميدند که سازمان قادر نبود به لحاظ امنيتي از آنها استفاه کند؛ مثلاً چاپخانة علني يا دفاتر و ستادهاي رسمي در مناطقي که به دليل مخالفت مردم نميشد از آنها بهرهبرداري علني و وسيع نمود. 2. همان مدارک موجود در دادستاني انقلاب و سپاه پاسداران. نيز تروريسم ضد مردمي: ص39. 3. بشير، رخدادهاي سمخا ... ج 1: ص 1؛ نقل از بيانات ضبط شده يکي از کارشناسان سابق اطلاعات سپاه پاسداران. 4. همان: صص 4ـ 6. نيز گفت و گوي اختصاصي يکي از کارشناسان اسبق اطلاعاتي. 5. رجوي، جمعبندي يکساله ...: ص 41. 6. روزنامه کيهان، 31/3/60: ص 3. 7. غائله چهاردهم اسفند...: ص 704. روزنامه کيهان، 1/4/60: ص 16. 8. همان: صص 719ـ 736؛ با تلخيص کلي، تفصيل ماجرا در همين مأخذ آمده است. 9. روزنامه کيهان، 31/3/60: ص 16. 10. هاشمي رفسنجاني، عبور از بحران: صص 163ـ 164؛ ذيل 30 خرداد 60. 11. به اين اميد که تابش آفتاب کمتر باشد و افراد بتوانند، پس از تعطيلي ادارات، در تظاهرات شرکت کنند و جمعيت بيشتري را به وجود آورند. 12. اسناد و مدارک «بخش اجتماعي ـ نهاد دانشآموزي» و عکسها و فيلمهاي موجود در آرشيو مؤسسه مطالعات. روزنامه کيهان و اطلاعات، 31/3/60. 13. غائله چهاردهم اسفند ...: صص 704 ـ 705. فصلهاي 17 و 18 مأخذ اخير نوعي بولتن بررسي عملکرد سازمان در طول سالهاي 59ـ 60 است که خوانندگان ميتوانند مراجعه کنند. 14. همان: همان صفحه. 15. روزنامه کيهان، 31/3/60: ص 14. 16. همان. 17. همان، 1/4/60: ص 16. 18. همان، 31/3/60: ص 14. 19. غائله چهاردهم اسفند ...: ص 705: به نقل از روزنامه جمهوري اسلامي 31/3/60. 20. روزنامه کيهان، 31/3/60: ص 14 و 1/4/60: ص 4. 21. همان، 31/3/60: ص 14. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 545]
-
گوناگون
پربازدیدترینها