واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: راه طولاني سينماي ايران تا سعادتمندي
بعد از «نهنگ عنبر» و «گينس» كه به نظر ميرسيد اوج توانايي سازندگانشان در توليد فيلم سطحی باشد، با ظهور «من سالوادور نيستم» و فروش ۱۱ ميلياردياش، شايد بتوان با اطمينان، دسته فيلمهاي «كمدي مبتذل» را هنوز هم به راحتي يكي از مهمترين جريانهاي سينمايي در ايران دانست.
نویسنده : وحید مهری
حجتالله ايوبي، رئيس سازمان سينمايي در آستانه برگزاري جشنواره جهاني فيلم فجر، سينماي ايران را همان سينماي سعادت ناميد. در صورتي كه بسياري از سينماگران ايراني از وضعيت حاكم بر سينما گله دارند و از نبود تدبير و اميد در سينما انتقاد ميكنند.
درايام جشنواره فيلم فجر نيز ابراهيم حاتميكيا مواضع تندي عليه مديريت سينما گرفت و خواستار بركناري ايوبي شد. حاتميكيا در انتقاد آشكار از وزير ارشاد و رئيس سازمان سينمايي گفت: آقاي ايوبي و آقاي جنتي از دنياي ديپلماسي و وزارت امور خارجه آمدهاند، عالم وزارت امور خارجه عالم ديگري است و عالم فرهنگ و هنر مردان فرهنگي ميخواهد كه پاي آن بايستند. اكنون آنها كه مدافع آمدن اين دوستان بودهاند خودشان دلشكسته هستند؛ كساني كه ابتدا فكر ميكردند افكارشان با اينها يكي است و حالا ميبينند اتفاق مورد نظرشان رخ نداده است و حتي احساس ترس ميكنند.
چرخ سعادتمندي ميلنگد
سينما سعادت پيش از آنكه لقبي باشد كه رئيس سازمان سينمايي براي سينماي ايران برگزيند، نام بخش مسابقه سينماي ايران در جشنواره بينالمللي فجر است. اين نام سالهاست براي اين بخش انتخاب شده و ربطي به تغييرات جشنواره و جدا شدن آن از بخش ملي ندارد. عنوان سعادت كه بيانكننده عاقبت خير و رو به تعالي است آيا در سينماي ايران به طور كامل ديده ميشود يا اينكه حتي بخشهايي از آن نيز در اين سينما وجود دارد؟! نگاهي به اتفاقات سينمايي نشان ميدهد تنها دلخوشي سينماييها در اين سالها ركوردشكني فروش فيلمهاي اكران نوروزي بوده و ابراز اميدواري ميكنند اين فروش بتواند در آينده نيز تكرار شود و بتوان مردم را در سينماها حفظ كرد. در مقابل، سياستهاي دولتي در سينما باعث شد حتي سينماگران حامي دولت نيز زبان به انتقاد بگشايند. منيژه حكمت، سينماگري كه از جمله حاميان حسن روحاني در انتخابات رياستجمهوري سال 92 بود، از نااميدي سينماگران از دولت سخن گفت. به غير از حكمت، عبدالرضا كاهاني نيز بعد از آنكه فيلمش در جشنواره فجر پذيرفته نشد، در نشستي خبري مديريت سينمايي دولت يازدهم را به باد انتقاد گرفت و مديريت شمقدري را بهتر از مديريت ايوبي عنوان كرد. سينمايي كه سينماگرانش معتقدند در مديريت پسرفت داشته است، آيا سينمايي رو به سعادت است؟!
توليدات سينما رو به تعالياند؟!
سينماي ايران در يك نقطه عطف تاريخي داراي دو وجه تمايز از هم شده است، انقلاب اسلامي در سال 57 باعث شد تا سينماي فيلمفارسي با تغيير بنيادين شرايط سينماي بعد از انقلاب كنار گذاشته شود و سينماي جديدي با نيروهاي جوان كار خود را آغاز كند. البته فيلمفارسي بعدها در قالب فيلمهاي تجاري بار ديگر خودنمايي كرده و ميكند. ابتذال و سطحي بودن اين فيلمها باعث شد تا اصطلاح فيلمهاي شانه تخم مرغي براي فيلمفارسيهاي نو، ايجاد شود. فيلمهاي شانه تخم مرغي كه اكثراً در شبكه نمايش خانگي حضور دارند و عناويني از آنها نيز در اكرانهاي عمومي خودنمايي ميكنند، صرفاً با هدف كسب درآمد، دست به مبتذلترين روشهاي ممكن ميزنند. اين جريان مبتذل اكنون در قالب پرفروشترين فيلم سينمايي سال نيز خود نمايي ميكند. فروش بالاي كمديهاي سطحي از ديگر مواردي است كه ميتوان آن را پيرو پديده فيلمهاي شانه تخم مرغي عنوان كرد و كار را به حكمراني كمديهاي مبتذل رساند.
بعد از «نهنگ عنبر» و «گينس» كه به نظر ميرسيد اوج توانايي سازندگانشان در توليد فيلم سطحی باشد با ظهور «من سالوادور نيستم» و فروش 11 ميلياردياش، شايد بتوان با اطمينان، دسته فيلمهاي «كمدي مبتذل» را هنوز هم به راحتي يكي از مهمترين جريانهاي سينمايي در ايران دانست. به اين معنا كه در محاصره فيلمهاي شبيه به هم و فاقد نوآوري كه مخاطب را بيشتر و بيشتر بيحوصله ميكند، «من سالوادور نيستم» به عنوان آخرين نماينده گروه مذكور، ميتواند با رويكردي حيرتانگيز، سقف سخافت را در يك اثر سينمايي جابهجا و قلههاي فتحنشدهاي را مقتدرانه فتح كند.
اين سينماي رو به سقوط
محمدتقي فهيم، منتقد قديمي سينما، در تشريح وضعيت فعلي سينماي اجتماعي ميگويد: متأسفانه اغلب فيلمهاي اجتماعي ما به ورطهاي افتادهاند كه يك سينماي فقيرانه، ناقص و بدون قصه را شكل ميدهند كه گويا فقط چند جمله به ظاهر فاخر دارند. همين الان در اكران، فيلمهايي داريم كه به ورطه خواهرفروشي افتادهاند! يك موقع غيرت اين مملكت طوري بود كه «قيصرها» در سينما ظهور ميكردند و انتقام تجاوز به خواهرانشان را ميگرفتند، اما امروز در سينماي اجتماعي ما، خواهرانشان را ميفروشند و از مادرهايشان به عنوان جاسازي مواد مخدر استفاده ميكنند!
توصيفي كه اين منتقد سينما ارائه ميكند بارها به انحاي مختلف از سوي ديگر منتقدان و اهالي سينما مطرح شده است. حامد بهداد بازيگر سينما در پستي كه در صفحه اجتماعياش منتشر كرد، نوشت: اين روزها برام چيزى چندش آورتر از اكران و فروش فيلمهاى مستهجن و لجن وجود نداره. من خشمگين ميشم از سقوط سطح سليقه عموم مردم. بايد ركورد ميزان اين سقوط متعفن رو در گينس به ثبت رسوند.» البته اين فساد و ابتذال مختص به جلوي دوربين نيست و وضعيت سينما پشت دوربين اسفبارتر و غيراخلاقيتر است. صبا كمالي بازيگر ميگويد: من وقتي وارد اين عرصه شدم شرايط خيلي محترمانهتر بود؛ اوضاع هنر نسبت به چند سال اخير چه از نظر مالي و چه از نظر اخلاقي خيلي بهتر بود.
پيش از وي نيز از مرحوم فرجالله سلحشور گرفته تا بازيگراني مانند پرستو صالحي، مجيد مظفري، حميدرضا پگاه، حبيب دهقاننسب، پروانه معصومي و چندين فعال ديگر حوزه سينما نسبت به شرايط اخلاقي سينما ابراز نگراني كردهاند.
از سوي ديگر جريان سينماي جشنوارهاي نيز كه تصويري سياه از شرايط داخلي ايران را به نمايش ميگذارد نيز نميتواند نمايندهاي از سينماي سعادتي باشد كه رئيس سازمان سينمايي مدعي آن است.
به نظر ميرسد منظور حجتالله ايوبي از سينما سعادت نقطه آرماني است كه قرار است روزي سينماي ايران به آن دست پيدا كند، اما همانطور كه پيش از اين نيز اهالي سينما با طرح سينماي اميد همراهي نكردند، مشخص نيست رسيدن به سينما سعادت با وضعيت اخلاقي سينماي ايران شدني باشد يا خير!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]