واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: بدون شک سریال «کیمیا» سال گذشته جزو پدیدههای فضای مجازی بود. هر چه تب و تاب قصه بیشتر میشد، بحث و نظرهای کاربران شبکههای اجتماعی در صفحات عوامل سریال ازجمله کارگردان و بازیگران نیز شکل داغتری به خود میگرفت. مسعود بهبهانینیا، نویسنده سریال، یکی از این عوامل و از فعالان فضای مجازی است. او فارغالتحصیل جامعهشناسی است و در کارنامه خویش نوشتن سریالهای پرمخاطب تلویزیونی نظیر «خاک سرخ» و «نرگس» را دارد. با او دربارة تجربه حضورش در فضای مجازی گفتوگو کردیم.
به نظر میآید شما با پخش سریال کیمیا، تجربه جدیدی از حضور در شبکههای اجتماعی مجازی بخصوص اینستاگرام به دست آوردید. چرا در این شبکهها فعالیت میکنید؟ به نظرم وسیله خوبی برای ارتباط با مخاطب و آگاه شدن از مسائل و رویدادهای هنری و اجتماعی است. به هر حال یک رسانه جدید است که ما باید از آن اطلاع داشته باشیم. بعضی هنرمندان دلِ خوشی از این فضا ندارند. شما داشتن این صفحات مجازی را فرصت میدانید؟ بله، به نظرم شبکههای اجتماعی برای هنرمندان یک فرصت است که بازتاب نظرات را بگیرند و با کمترین هزینه با مخاطبانشان ارتباط مستقیم داشته باشند. چون مخاطب ما پیش از این، هیچ وقت فرصت نداشت حرفش را بزند و اظهار نظر بکند. با توجه به تجربهای که داشتید، نظرات و حتی آدمها را در فضای مجازی با دنیای بیرون متفاوت میبینید؟ دقیقا. آدمها در این دو فضا خیلی فرق میکنند. احساس آزادی و داشتن یک تریبون که هر کس میتواند با آن نظر بدهد، امکان خوبی است. دوستانی بودند که از کشورهای مختلف همزمان سریال را میدیدند و نظراتشان را منتقل میکردند. برای من خیلی خوب بود که گستره وسیعی از مخاطبان را ببینم. ما در مقاطعی در صفحه برخی بازیگران نزدیک یک میلیون و خردهای فالور داشتیم و فکر میکنم صفحه اصلی سریال به حدود 600 هزار تا رسید. ولی این برآیند کل جامعه نبود چون طیفهای مختلف هنوز از این ابزار استفاده نمیکنند. در زمان پخش کیمیا، همه و با هر سلیقهای نظر میدادند و حتی روی هم تاثیر میگذاشتند. این خیلی جالب است. چیزی که من اسمش را همافزایی میگذارم. مثلا کسی بود که میگفت من فلان گاف را در سریال ندیدهام، اما وقتی بقیه میگویند حتما هست! به طور کلی منظورم از تفاوتی که گفتم این است که مثلا در برنامه آقای علیخانی که از مخاطبان خواسته شد رای بدهند، تعداد کمتری شرکت کردند. یعنی میخواهم بگویم مردم چون باید یکسری مراحل را انجام میدادند و پیامک می زدند، کمتر مشارکت کردند ولی در اینستاگرام به دلیل راحتی و قابلیتهای دیگر فعالتر هستند. پس به طور کلی حال و هوای صفحه اینستاگرام خود را در آن روزها مثبت میدانید؟ در مجموع به نظرم مثبت بود و هیجان زیادی همزمان با پخش سریال وجود داشت. گاهی یک سکانس در نیمه راه بود که میدیدم نظرات دارد میآید. ریتم تند سریال باعث شده بود مخاطبان همپای ما پیش بیایند و سرعت بالایی در بازتاب لحظهای مسائل و وقایع داشته باشند. البته یکسری بداخلاقیها در همه صفحات همیشه هست. مثل بد دهنیهایی که برخی آدمها داشتند و جالب بود دیگر مخاطبان به آنها گوشزد میکردند که ادب و اخلاق را رعایت کنند. من فکر میکنم بعضی از اینها ایران نبودند. کسانی بودند که هیچی را قبول ندارند و فقط بد دهنی و فحاشی بلدند. این بداخلاقیهایی را که مطرح کردید میتوان همان بحث خشونت کلامی در فضای مجازی دانست که صدای بسیاری ازجمله هنرمندان را درآورده است. دلیل این حجم از خشونت کلامی در شبکههای اجتماعی مجازی چیست؟ هر تکنولوژیای که میآید فرهنگ استفاده از آن همراهش نمیآید و همین باعث میشود ابتدا غلط استفاده کنیم. نکته دوم این که ما در فضای مجازی کمتر هویتمان را بیان میکنیم. در کشورهای دیگر هر کسی یک آیدی و مشخصاتی دارد که اگر کسی از او ناراضی باشد میتواند او را تعقیب پلیسی و قضایی بکند. ولی اینجا افراد با هویتهای جعلی حضور پیدا میکنند. فضایی است که همه امکان اظهار نظر دارند و این باعث میشود آدمهایی که در شرایط عادی امکان اظهار نظر و ظهور و بروز ندارند، آنجا پنهانی و با چهرههای مبدل شروع به حرف زدن بکنند. وقتی با این افراد کمی بحث میکنی متوجه می شوی به اصطلاح یکجور آنارشیست فرهنگی هستند. یعنی آدمهای آنارشیستی هستند که هیچگونه نظمپذیری ندارند. چقدر به نظرهایی که برایتان میگذارند اهمیت میدهید و آنها را در کارهایتان اعمال میکنید؟ برای من نظرات مهم است. البته نظرسنجیهای سازمان و نظرسنجیهای میدانی هم باید مورد استفاده قرار بگیرند و این موارد در کنار هم باشند. چون اقشار خاص و تعداد محدودی به نسبت کل بینندهها در صفحات مجازی حضور دارند، ولی خیلی خوب است ما بازتاب سریالها را آنی میبینیم. برایم جالب است از این طریق حتی میتوان یک مقایسه انجام داد. مثلا برخی سریالها صفحاتشان خالی است و مخاطب، چه موافق و چه مخالف کم دارند. بعضی سریالها موجی که به راه میاندازند، بیشتر است. اینها هر کدام ملاک خوبی برای ارزیابی کارهاست. شما وقت میگذارید و به سوالها و نظرهای دنبالکنندگان صفحه اینستاگرامتان پاسخ میدهید. کاری که بسیاری از همکارانتان نمیکنند. چرا این رابطه را برقرار میکنید؟ بعضیها در حد لایک و تشکر کردن است که من هم گاهی در جوابشان یک گل میفرستم. اما بعضیها وقت می گذارند و تحلیل میکنند. ورود یکسری آدم متخصص، روان شناس و بیان مسائل تربیتی درباره سریال برایم خیلی جالب است. برخی دوستان روانشناس که من حتی نمی دانم سنشان چقدر است، خوب تحلیل میکنند. گاهی برداشتهای غلطی دارند که روی بقیه هم تاثیر میگذارد یا برداشت درستی دارند که باید تکمیل بشود. من به میزان فرصتی که لابهلای کار داشتم روزی یک ساعت و گاهی دو ساعت وقت میگذاشتم و این ارتباط را برقرار میکردم و میدیدم انعکاس خوبی دارد. حتی بعضی که یک مقدار بداخلاق بودند و از کلمات نامناسب استفاده میکردند وقتی می دیدند به آنها احترام گذاشته و نظراتشان خوانده شد، خوشحال میشدند و جزو طرفدارهای پروپاقرص ما میشدند. من گاهی تائید میکردم که ما در برخی جاها غفلت داشتیم. بازتاب این ارتباط خوب بود و تاثیر و تاثر مثبتی داشت. بعضی از همکاران شما صفحه خود را به دلیل همین بداخلاقیها میبندند. شما ممکن است این کار را بکنید یا این مشکل را نادیده میگیرید؟ من در برخی پستهایی که گذاشتم هشدار دادم و گفتم سعی کنیم اصول اخلاقی را رعایت کنیم و سعه صدر داشته باشیم. برخی دوستان بیدلیل و با دلیل یکباره مورد هجوم وسیع و همهجانبه قرار گرفتند و باعث شد ناراحت شوند و صفحه را ببندند تا آدمهای بداخلاق برای حرفزدن میدان پیدا نکنند. بعضیها فکر میکنند یک بلندگوی آزاد وجود دارد که میتوانند خواستههای نامشروع و حرفهای زشتشان را بگویند، ولی در مورد من این اتفاق نیفتاد. من در مجموع شاید ده نفر را بلاک کردم. آدمهایی که احساس کردم اختلالهایی در رفتار و گفتار دارند و تمایلی به گفتوگوی سالم ندارند. با بقیه مکالمه خوبی داشتیم و برخی از آنها هنوز هم به صفحه سر میزنند و حال ما را میپرسند. دلیل برخی از این خشونتها میتواند گرداننده صفحه باشد؟ قاعدتا پستی که صاحب صفحه میگذارد ممکن است تحریککننده باشد یا نوعی گفتمان اخلاقی را جلب کند. به نظرم برخیها در دورههای بحرانی مثل رواج شایعات عجیب و غریب چارهای ندارند جز این که صفحه خود را ببندند. اما در کل نباید این گونه رسانهها را بد بدانیم. باید از این دوره بداخلاقیها بگذریم. مثل رسانههای دیگر که آمدند و کمکم جا افتادند. اتفاق جالبی در فضای مجازی برایتان افتاده است؟ بله، من هیچوقت بهبهان نبودهام و بعضی از بستگان را از طریق همین صفحه در بهبهان پیدا کردم. و سوال آخر، نگارش فیلمنامه سریال «صبح نزدیک است» به کجا رسیده است؟ این سریال سه فصل ده قسمتی است که نگارش فصل اول آن تمام شده است. زمان تولید و غیره هم بستگی به تامین بودجه دارد. نوشین مجلسی جام جم
سه شنبه 31 فروردین 1395 ساعت 03:45
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]