واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: توقع مخاطبان تلویزیون برای تماشای سریال پایتخت و برنامه کلاه قرمزی که هر دو از غایبان تلویزیون در نوروز امسال بودند، به همان اندازه که نشان از موفقیت این دو مجموعه دارد، یک نیاز را گواهی میدهد؛ نیاز به اثری که نماد و نشانه نوروز باشد.
سریال پایتخت با حاشیههای متعددی همراه بود، موج اعتراضات بخصوص در یکی دو فصل اول دامن این سریال را گرفت، اما در برآیند کلی مخاطبان تلویزیون از تماشای آن لذت میبردند و به مرور آن را به عنوان عیدانه تلویزیون پذیرفتند. برای بسیاری از مخاطبان همیشه ساخت این سریال اهمیت داشته و هر سال پیش از رسیدن ایام نوروز برای تماشای فصل تازهای از آن ابراز اشتیاق کردهاند. عروسک کلاه قرمزی، اما از سریال پایتخت هم قدمت بیشتری دارد؛ این عروسک سال 1360 ساخته و سال 1370 برای یک برنامه تلویزیونی از آرشیو تلویزیون بیرون کشیده شد، اما از سال 1388 تا 1394 برنامههای این عروسک به صورت تقریبا مستمر (منهای سال 1389) مهمان نوروزی مخاطبان تلویزیون بوده است. طی این سالها برنامه کلاه قرمزی گسترش یافت؛ به تعداد عروسکهای آن افزوده شد و بسیاری از چهرههای مطرح مهمان آن بودهاند، اما نوروز امسال کمبود بودجه و شاید کملطفی سازندگان این سریال سبب شد، بعد از سالها، تماشاگران تلویزیون بخصوص بزرگترهایی که سالها با این عروسک خاطره داشتهاند، یک نوروز بدون کلاه قرمزی را تجربه کنند. طبیعی است، تماشای این برنامهها یک ضرورت محسوب نمیشود و با نبود آنها مخاطب با تلویزیون قهر نمیکند، بخصوص اگر سریالها و برنامههای دیدنی در ایام نوروز به تماشاگران ارائه شود، اما این دو برنامه از یک نیاز حکایت میکنند؛ نیاز به خاطرهسازی با تلویزیون در یکی از مهمترین اعیاد و جشنهای سالانه! دورهمیهایی که به منظور دید و بازدید در تعطیلات نوروز اتفاق میافتد، گاهی به سرگرمی و بهانههای ساده نیاز دارد و چه بهانهای بهتر از یک سریال با کیفیت و جذاب که شخصیتهایش برای مردم آشنا باشند و با آنها خو گرفته باشند؛ مخاطبان تلویزیون میتوانند دورهمیهای شبانه را با تماشای برنامهها و سریالهای خاطرهانگیز سپری کنند و با شخصیتهای نمایشی همراه شوند که از سابقه و قدمت آنها بیاطلاع نیستند و درباره آنها گفتوگو کنند، بهانهای برای تعامل و اظهارنظر داشته باشند و در یک اتفاق مشترک که حاصل یک اثر نمایشی است، با هم مشارکت داشته باشند. در جامعهای که آمار کتابخوانهایش تاسفبرانگیز است و تعداد علاقهمندان فیلم و سینما هم آنقدرها زیاد نیست، چه چیزی بهتر از یک اثر تلویزیونی میتواند موضوع گپ و گفت خودمانی باشد؟ شخصیتهای دوستداشتنی و آشنا، موقعیتهای جذاب و داستانهای پرکشش در یک اثر تلویزیونی میتوانند براحتی به تعاملات فامیلی و گفتوگوهای خانوادگی و فامیلی راه پیدا کنند و اگر اندکی هوشمندانه طراحی شده باشند، امکان فرهنگسازی هم خواهند داشت. به نظر میرسد، نیاز به تماشای یک اثر خاطرهانگیز، آشنا و فراگیر در تلویزیون، چندان هم قابل چشمپوشی نباشد و توجه به آن از سوی مدیران رسانه ملی، نوعی فرصتشناسی به حساب بیاید. اگر از قابلیتهای موجود مانند خانواده نقی معمولی در سریال پایتخت به این منظور استفاده شود یا اثر دیگری با همین نگاه در تلویزیون شکل بگیرد، شاید در درازمدت اتفاقات فرهنگی قابل توجهی به دنبال داشته باشد. امالبنین دیوسالار جامجم
یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت 05:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]