تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم گنج بزرگی است که با خرج کردن تمام نمی شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806740760




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

داستان‌های مدرن با نگاه شاعرانه به زندگی


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: «آن که باد می‌کارد...» نخستین مجموعه داستان احمد طبایی است که به تازگی از سوی انتشارات آوای کلار منتشر و روانه بازار کتاب شده است.



به گزارش جام جم آنلاین ، این مجموعه دربرگیرنده 31 داستان کوتاه و مینی‌مال از این نویسنده است که در فاصله سال‌های 80 تا 92 نوشته شده‌اند و عناوین آنها عبارت است از: اجباری، اعتراف، انتخاب، انتقالی، انتقام، آتش‌بس، آرامش در حضور دیگری، آن که باد می‌کارد...، پاداش، پرسش، پرواز، تبریک، تصمیم، تعبیر، تلخ و شیرین، تلنگر، تنگنا، حسرت، خشم خاموش، داوری، دایره، زمان، سرپناه، سگ هار، فراموشی، قفس، گربه، نماینده، واکنش، وسط خیابان، همراه. مضامین اغلب این داستان‌ها را موضوعات اجتماعی، فلسفی و روانشناسی شکل می‌دهد که گاه با عنصر طنز نیز آمیخته است. از دیگر ویژگی داستان‌های این مجموعه، پرهیز از اطناب و تلاش نویسنده برای ارایه محتوا و پیام با حداقل توصیف و توضیح است. در حقیقت این محتواست که نقش محوری را برعهده دارد و همین عامل به داستان‌ها، رویکردی متعهدانه و معناگرایانه می‏‌بخشد. نثر و زبان داستان‌های این مجموعه نیز هموار و غنی است و حکایت از تلاش نویسنده برای نزدیک کردن زبان فخیم ادبی به زبان معیار امروز دارد هرچند این تلاش، گاه با فراز و فرودهایی همراه است.

کاربرد ضربه پایانی در داستان‌های «آن که باد می‌کارد...» از ویژگی‌های برجسته این مجموعه است که علاوه بر جذابیت بخشیدن به داستان‌، آن را تاثیرگذارتر هم کرده است. طبایی در برخی از آثارش کوشیده تا در فرم داستان هم به تجربیاتی دست بزند، اما در مجموع می‌توان گفت که وی بیش از آنکه داستان‌نویسی فرم‏گرا باشد، بر محتوا تکیه دارد. گرچه ساختار روایی منظم و توجه به جزئیات در داستان‌های این کتاب، برگرفته از نگاه دقیق نویسنده‌ای با تحصیلات مهندسی است. در اغلب داستان‌های این مجموعه، تصویرپردازی حضوری پررنگ دارد. تصاویری که گاه به قدری شاعرانه‌اند که خواننده تردید می‌کند این شعر است یا داستان! در حقیقت می‌توان گفت: کوتاه بودن داستان‌ها، تصویرپردازی‌های گسترده و نیز کاربرد ضربه پایانی از جمله ویژگی‌هایی است که داستان‌های «آن که باد می‌کارد...» را به شعر نزدیک کرده است. گفتنی است؛ بسیاری از داستان‌های طبایی، پیش از این در شماری از مجلات معتبر ادبی و نشریات تخصصی منتشر شده بود که این داستان‌ها به همراه داستان‌های تازه‌تر در این مجموعه گردآوری شده است.

در ادامه داستان «انتقام» از این مجموعه را می‌خوانیم: «از مسافرت که برگشتیم، اول از همه میترا بود که متوجه لانه کبوتر شد. وقتی با شوق کودکانه به سراغم آمد و با اصرار، مرا به دیدن آن دعوت کرد، با وجود خستگی و بی‌حوصلگی، همراهش به حیاط رفتم و لانه کبوتر را روی لوله‏ دودکش بخاری اتاق دیدم. لانه‌ای که سه تخم کوچک درون آن، از بازگشت زودهنگام کبوتر مادر خبر می‌داد.

وقتی به اتاق برگشتیم، از پشت شیشه، کبوتر مادر را دیدیم که پر کشید و روی تخم‌هایش آرام گرفت. میترا به قدری تحت تاثیر قرار گرفته بود که چندین ساعت در اتاق ماند و به دقت او را زیر نظر گرفت. از آن روز، شمارش معکوس تولد جوجه ‏کبوترها برایش شروع شده بود. انگار که تولد خواهر و برادرهایش را انتظار می‌کشید. هر روز، چند نوبت، خرده‌های نان را از سفره جمع می‌کرد و آن‏ها را گوشه حیاط می‌ریخت تا به قول خودش، یک وقت کبوترها بی‌غذا نمانند! کبوتر هم دیگر ترسش ریخته بود و به حضور او عادت کرده بود. همین اعتماد کافی بود تا میترا ساعت‌ها سر پا بایستد و مانند یک دوست، با او درد دل کند. هرچند در پاسخ، چیزی جز نگاه خیره کبوتر نصیبش نمی‌شد... یک بعد از ظهر که در اتاقم مشغول کار بودم، سر و صدای خفیفی از حیاط شنیدم، اما اعتنایی نکردم. تا این‏که میترا سراسیمه وارد شد و هق‏هق‌کنان به من فهماند که برای کبوتر و تخم‌هایش اتفاقی افتاده است. بی‌درنگ خود را به حیاط رساندم. لانه،‏ ویران شده بود و تخم‌ها بر زمین افتاده و شکسته بودند. لحظه‌ای مبهوت و حیران، اطراف را ورانداز کردم، تا این‏که از قارقار کلاغ نشسته بر پشت بام خانه روبرو، همه چیز دستگیرم شد. دیوانه‌وار به طرف انبار دویدم و تفنگ شکاری قدیمی و خاک‌گرفته را از جعبه بیرون آوردم. فشنگی در آن گذاشتم و دوباره به حیاط بازگشتم. تفنگ را به سوی کلاغ نشانه رفتم، اما پیش از آن‏که شلیک کنم، صدای نگران میترا، مرا به خود آورد:
ـ داری چی کار می‌کنی بابا؟ میخوای بکشیش؟...
سر تفنگ را که پایین آوردم، کلاغ پرواز کرد.» «آن که باد می‌کارد...» در 91 صفحه با قیمت 5000 تومان و در شمارگان 1200 نسخه روانه بازار کتاب شده است.


سه شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 14:15





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن