تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):براستى كه حقيقت خوشبختى آن است كه پايان كار انسان خوشبختى باشد و حقيقت بدبختى آن ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813089413




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

در جستجوی امنیت به ایران رسیدم


واضح آرشیو وب فارسی:صدای ایران: می گویند کشورشان را دوست دارند، اما جنگ امانشان را بریده و به مهاجرت مجبورشان کرده است. صدای ایران - به گزارش باشگاه خبرنگاران، پای صحبتشان که می نشینی عدم تعادل اجتماعی، نبود زمینه کار، فقر اقتصادی، معیشت سخت و نبود امنیت را دلیل مهاجرتشان عنوان می کنند. می گویند کشورشان را دوست دارند، اما جنگ امانشان را بریده و به مهاجرت مجبورشان کرده است.  با یکی از آنها هم کلام شدم؛ نامش شیرعلی رحیمی است مانند همه پناهجویان افغان در پی امنیت به ایران آمده. سیاه چرده است همیشه در کنار گاری پر از لوازم کفاشی بر روی زیلویی رنگ و رو رفته نشسته، خودش می گوید این گاری تمام سرمایه کارش است. جوان به نظر می رسد، سنش را می پرسم با خوشرویی و لهجه شیرین افغانستانی اش پاسخ می دهد 30 سال، ادامه می دهد 10 سال است در ایران زندگی می کنم؛ با همان لحن عامیانه و شیرینش می گوید جنگ و بدبختی مجبورم کرد کشور و خانواده ام را بگذارم و به ایران پناه بیاورم. 20 سالم بود که از افغانستان خارج شدم در پی یک لقمه نان حلال. سرش شلوغ بود و در حال راه انداختن مشتری جسته و گریخته پاسخم را می داد.  از او پرسیدیم مجردی؟ با لبخند گفت: وقتی به ایران آمدم تنها بودم، اما کمی که خودم را جمع و جور کردم به افغانستان برگشتم و با دختری که دوستش داشتم ازدواج کردم. نام همسرم «سونیتاست» او هم از اینکه به ایران آمده ایم خوشحال است و خوب توانسته با مردم ارتباط برقرار کند و ایران را دوست دارد. فرزند هم داری؟ با این سوالم چهره اش باز می شود و می گوید: 3 فرزند دارم؛ حنّا که شش سالش است و امسال داریم برنامه مدرسه رفتنش را تدارک می بینیم؛ سمیر و محمدعثمان که چهارساله و پنج ماهه هستند.  بچه هایت شناسنامه ایرانی دارند؟ نه! برایشان از کشور خودم شناسنامه گرفتم. آنها افغانستانی هستند. فکر می کنی برای مدرسه رفتن حنّا در ایران چه مشکلاتی بر سر راهت باشد؟ گمان نمی کنم مشکلی باشد، بچه های من پاسپورت دارند و اقامت ما در ایران کاملا قانونی است. البته برای فرزند کوچکم باید به سفارت ایران بروم وبرای او نیز پاسپورت بگیرم! تحصیل کرده ای؟ دست از کار کشید و انگار داغ دلش تازه شده بود، گفت: نه اصلا خواندن و نوشتن بلد نیستم. نه خودم و نه همسرم مدرسه نرفته ایم، اما در مکتب خانه خواندن قرآن را آموخته ایم. از زندگی در ایران راضی هستی؟ خداروشکر مردم ایران خوب و خونگرم هستند. یک خانه استیجاری دارم و خودم هم کفاشی می کنم و همین که همسر و فرزندانم در امنیت هستند راضیم. برای عید نوروز و دیدار اقوام به افغانستان سفر می کنی؟ نه متاسفانه هزینه سفر زیاد است و من از پس آن بر نمی آیم. داخل ایران هم به مسافرت نوروزی نمی روید؟ من کسی را در ایران ندارم که برای دیدنش بروم، لذا ترجیح می دهم در خانه خودم بمانم. اگر شرایط مهیا شود به افغانستان باز می گردی؟ اگر صلح و ثبات در افغانستان برقرار شود، برمی گردم. البته اگر به اختیار خودم بگذارند می گویم من و همسرم و فرزندانم ایران را بسیار دوست داریم و در ایران راحتیم اینجا خیلی خوب است؛ اینکه برخی می گویند در ایران سختی می کشند را اصلا قبول ندارم و مطمئنم که این بستگی به خودشان دارد که چقدر تابع قوانین باشند.


چهارشنبه ، ۱۹اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: صدای ایران]
[مشاهده در: www.sedayiran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن