واضح آرشیو وب فارسی:موسیقی ما: موسیقی ما - «همان زمان که به کما رفت، رفتم بالای سرش و گفتم: شیدا دیگر بس است؛ برو. خیلی زجر کشیدی.» این را «مسعود جاهد» می گوید. همسر «شیدا» و البته همراه و معشوق 20 ساله اش. شیدا چهارشنبه در خاک آرام می گیرد. مواجهه با او، مثل تمام آدم هایی است که درگیر این بیماری می شوند و بعد از مدت ها در خاک آرام می گیرند. دردِ هجرانشان یک طرف است و اینکه بالاخره از شر آن همه درد و آرام بخش و مسکن های قوی خلاص می شوند، یک طرف دیگر ماجرا. اما مساله ای که در مواجهه با خاموشی «شیدا جاهد» با آن روبه رو هستیم؛ مساله ی دیگری است؛ همسر و دوستداران او از همان شدت گرفتن بیماری این آوازخوان به آن اشاره دارند، «ممنوع الکاری» اوست و تاثیری که بر این مساله بر وضعیت روحی و جسمی او گذاشته است. «جاهد» می گوید او را در دولت قبل ممنوع الکار کردند، بی آنکه دلیل مشخصی برای این مساله بیان کنند: «ممنوع الکاری تاصیر بسیار زیادی بر زندگی او گذاشت. فشار روحی وحشتناکی بر او وارد شد و همین آغاز شروع بیماری او شد. «شیدا» روح بسیار حساسی داشت و سال ها برای هنرش زحمت کشیده بود؛ طبیعی است که نمی توانست این مساله را قبول کند. وقتی یک هنرمند را ممنوع الکار می کنند، یعنی اینکه زندگی را از او می گیرند. هنرمند به عرضه ی هنرش زنده است.» «جاهد» از سکوتی که به زندگی او و شیدا تحمیل شده بود، می گوید. از اینکه بعد از این اتفاق هیچ کدام نتوانستند به زندگی طبیعی خود باز گردند: «ما در یک سکوت مطلق فرو رفتیم. حتی دیگر انگیزه ی خلق اثر جدید را نداشتم. مدام هم در تلاش بودیم تا شاید این مساله حل شود؛ این اتفاق اما رخ نداد تا اینکه اولین نشانه های بیماری در شیدا مشخص شد و آن چنان پیشرفت کرد که به وضعیت رسید.» «جاهد» با غمی بزرگ از بیماری همسرش می گوید. از اینکه چندین بار در بیمارستان های مختلف بستری شد. از هزینه های سرسام آوری که در این مدت به زندگی آنان تحمیل شد. از حمایت هایی که انجام نشد. از سکوت هنرمندان و همکارانشان که کسی سراغ او را نگرفت و البته از دوستانی که به یاد او بودند و از جمله کنسرتی که دوستِ قدیمی اش «حسین علیشاپور» برای همراهی با او انجام داد. حالا آن دولت رفته است؛ سه سال از استقرار دولت «تدبیر و امید» گذشته است و باز می توان لیست بلند بالایی از هنرمندانی که همچنان نمی توانند به فعالیت هایشان به صورت رسمی و قانونی ادامه دهند، آورد. در این لیست اتفاقا نام های بزرگی هستند، نام های بزرگ از سبک های گوناگون. از خسروی آواز ایران - محمدرضا شجریان- گرفته تا «کوروش یغمایی» و بسیاری دیگر از نام های بزرگ و البته هنرمندان جوان. بهانه برای ممنوع الکاری خیلی هایشان متفاوت است و البته برای خیلی ها هم هیچ دلیلی بیان نشده است، برای مثال بسیاری از آوازخوانان زن در این مدت نمی توانند به فعالیت هایشان ادامه دهند، جوان ترینشان «سحر محمدی» که حتی مجامع قضایی حکم به تبرئه ی او دادند و هنوز هم روی صحنه رفتن آرزوی اوست. این اتفاقات در حالی رخ می دهد که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همین چند وقت پیش بار دیگر به این مساله اشاره داشت که: «دولت در برخورد با منتقدان فراتر از آزادی بیان گام برداشته است و نقدی به دولت در این زمینه وارد نیست.ما هیچ ممنوعیتی در برگزاری کنسرت برخی خوانندگان نداریم؛ ما چیزی به عنوان ممنوع الکار نداریم. همانطور که ممنوع ا لقلم نداریم.» به گزارش سایت موسیقی ما، «شیدا جاهد» اما ممنوع الکار بود و چهارشنبه در حالی در خاک آرام می گیرد که آرزوی روی صحنه رفتن را با خود به همان اعماق زمین خواهد برد. گذشته ها را باید رها کرد؟ باید به این دل خوش کرد که «شیدا» زنده است تا صدایش هست؟ می توان زیر لب زمزمه کرد که: «تنها صداست که می ماند» و بعد تنها برای آرامش روحش دعا کرد. اما می توان هنوز هم به هنرمندانی فکر کرد که این مشکل را دارند و نفس می کشند. شاید بهترین تعبیر را در این باره «کوروش یغمایی» دارد که می گوید: «ممنوع الکاری در عمل مانند این است که با اتومبیلی متهم بدون جرم را به میان کویری ببری و در آنجا به کویر بسپاری اش و به آبادی برگردی تا درآن برهوت آن بیچاره در تنهایی مطلق ذره ذره بخار شود. بر همین پایه بود که بسیاری از این هنرمندان به بیماری های افسردگی شدید بر پایه آواری از ناامیدی و تزلزل شخصیتی در تنهایی مطلق با مرگ های زود هنگام از دنیا رفتند (رها کردن هنرمندانی شناخته شده در جامعه بدون داشتن هیچگونه بهره مندی از مزایای شهروندی و…سزاوار نبود). غم انگیزتر از همه این که هنوز مدت کوتاهی از جان سپردن این متهمان بدون جرم نگذشته است ، که امروزه همان به اصطلاح جرم ها در میزان بسیار پست تری مورد پشتیبانی هم قرار گرفته است ! انگیزه ممنوع الکاری های خودم را هنوز نمی دانم . برای حکم اول (آغاز فترت) که درآغاز انقلاب ۱۷ سال به طول انجامید و من ممنوع الچهره و حتا ممنوع الخروج هم بوده ام ، شاید بتوان آنرا به عوارض و نشانه های انقلاب ها نسبت داد (از داشتن لیسانس جامعه شناسی هم همانگونه که میدانید نمیتوانستم بهره مند شوم) ، که با پخش آلبوم سیب نقره ای و آغاز دوباره موزیک پاپ در ایران این ممنوعیت برطرف شد(که تولید این آلبوم هم ماجراهای شنیدنی خود را دارد). اما برای بار دوم (فترت) که اکنون ۹ سال از آن می گذرد هنوز پاسخی پیدا نکرده ام. حکمی صادر شده است. (پنهانی، چون اگر قانونی بود می بایست به صراحت و روشنی اعلام می شد) که بر پایه شواهد موجود ، نه شاکی وجود داشت و نه مجرمی و نه جرمی اتفاق افتاده بود، همچنین نه دادگاهی (محکمه ای) و نه مراتب دادرسی مانند وکیل و قاضی و هیات منصفه و نه رای صادر شده ای . اما شگفت این که حکم (در پشت درهای بسته) داده و اجرا می شود. آن هم حکمی بدون قید زمان (بالاخره در همه دنیا هر حکمی زمانی مشخص دارد) و نتیجه این که بر پایه این حکم آلبوم (ملک جمشید) من که مجوز تمام مراحل ممیزی شعر و موزیک و … را گرفته بود به ناگاه جلوی پخش آن گرفته شد (تا کی؟ کسی پاسخگو نیست و خدا می داند). انتشار آلبوم جدید مهدی یراحی به روزهای پایانی خردادماه 1394 موکول شد . آلبوم «از عشق» حمید عسکری فردا (5 خرداد) منتشر می شود محمدجواد وزیر امور خارجه ایران در کنسرت ارکستر سمفونیک البرز با اجرای آثاری از هوشنگ کامکار حاضر شد. این اجرا در دومین شب از خرداد ماه در حالى روى صحنه رفت که جواد ظریف، وزیر امور خارجه محبوب ملت ایران در این برنامه به عنوان مهمان ویژه حضور داشت. مهران دوستی گوینده سرشناس رادیو درگذشت آلبوم های جدید حمید عسکری و علی عبدالمالکی روز ٥ خرداد منتشر می شوند
دوشنبه ، ۱۰اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موسیقی ما]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]