تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1819626309
برگ سبز دیدار در فصل بیست و دوم کتاب زندگی
واضح آرشیو وب فارسی:شفا آنلاین: شفا آنلاین>اجتماعی> مادر و دختر پس از 22 سال به هم رسیدند. مادر و دختری که نمی توانستند حتی بغض خود را از دید خبرنگار پنهان کنند، ناباورانه بعد از 22 سال به وصال هم رسیدند.به گزارش شفا آنلاین ،این مادر به دلایلی 22 سال از دخترش دور مانده بود و دختر 22 سال طعم بی پناهی و نبودن آغوش گرم مادر را با تمام وجود درک کرده بود. مادر در حالی که آه می کشد می گوید هر وقت در مسیر بجنورد یا مشهد بودم و از شیروان می گذشتم؛ در طول مسیر به یاد دخترم که می دانستم هست ولی از او دور بودم گریه می کردم. شنیده بودم به او گفته اند من مرده ام به همین خاطر نمی خواستم آرامش او را به هم بزنم. این مادر تنها راه رسیدن به دخترش را که فکر می کرده مادرش مرده را در توسل به اهل بیت(ع) می یابد. سال ها از امام هشتم(ع) و امامزاده جعفر(ع) کمک خواسته است تا بار دیگر بتواند دخترش را ببیند. این مادر که چهره خسته و چشمان پر از اشکش درد فراق را بیان می کند ادامه می دهد: سالیان سال بود که مرتب به امامزاده می رفتم تا حاجتم را از حضرت بگیرم. چون تا الان هر خواسته ای از امامزاده داشتم؛ جوابم را داده بود. خلاصه خیلی دلم شکسته بود که چرا من به مراد اصلی دلم نمی رسم. تا اینکه هفته گذشته با دلی شکسته وارد حرم شدم. دو سه ساعت در حرم ماندم و جز اشک و آه و گریه چیزی نداشتم. بالاخره وقتی خواستم برگردم آنقدر ضعف داشتم که حتی توان بلند شدن نداشتم و با هر بدبختی که بود برخاستم و بعد از نوشیدن مقداری آب سوار ماشین شدم و خودم را به خانه رساندم. و تا غروب روز بعد مرتب ذهنم به دنبال خبری خوش بود. غافل از اینکه دخترم هم 10 روز است عجیب دلش شور مادر را می زند. چون هرگز فوت مادر و نداشتن او را باور نکرده است یعنی دوست دارد که این خبر دروغ باشد. او مادر می خواهد. یک پناه؛ یک آغوش و یک دست گرم. زنگ تلفن مادر در حالی که صدایش بشدت می لرزد می گوید آن روز تلفنم به صدا در آمد. پسر خاله ام بود. گفت اگر بگویم دخترت را پیدا کرده ام باور می کنی؟ اصلاً باورم نمی شد. ولی به من گفت تا دقایقی دیگر شماره دخترت را به تو می دهم. شاید هم خودش به شما زنگ بزند. به او گفتم مگر می شود دخترم بعد از 22 سال به من زنگ بزند؟ دقایق بسختی می گذشت حال خودم را نمی فهمیدم حالم دگرگون شده بود زنگ تلفن که خورد. گوشی را برداشتم. صدایی نمی آمد. گوشی قطع شد. دوباره زنگ خورد بازهم صدایی نمی آمد. بار سوم من زنگ زدم صدای دختری جوان را از آن طرف شنیدم. گفت خانم اشتباه گرفته اید. در این لحظه وقبل ازاینکه قطع کند با تمام وجود گفتم: عزیزم دخترم تویی؟ دیگر نفهمیدم چه شد و از حال رفتم. لحظه های دلتنگی دختر جوان می گوید: وقتی به مادرم تلفن زدم نمی دانستم چه بگویم دوبار تلفن زده و قطع کردم تا اینکه مادر خودش به من زنگ زد. وقتی گفت دخترم خودت هستی؟ از صدایش و لهجه گرمش فهمیدم که خودش است. مادر من. همان مادری که 22 سال هرگز به نبودش عادت نکرده بودم و همیشه در حسرتش بودم. 10 روزی بود که دلم خیلی هوایش را کرده بود. از طریق دوستم دنبالش بودم تا اینکه از دوستم خبر آمد که مادرت را پیدا کردم. عجیب آن است که واسطه ای که دختر او را مأمور پیدا کردن مادرش کرده بود بدون اینکه بداند در مسیر پسر خاله مادرش قرار می گیرد و نشانه مادر را از او می گیرد و به دختر می دهد. این دوست از یک طرف و پسر خاله مادر از طرفی دیگر این مادرو دختر را بعد از سالها فراق؛ به وصال می رسانند. اما خودشان هم در تعجبند که چطور شرایط این جست و جو به اینجا کشید. دختر همان شب تصمیم می گیرد برای دیدن مادر از شیروان به پیشوا برود. ولی با اصرار مادر تا فرداصبر می کند. لحظه دیدار ساعت 3 نیمه شب دختر جوان به پیشوا می رسد. مادر دو شب است خواب ندارد همه فامیل در خانه اش جمع شده اند دیگر خواب معنا ندارد. صدای شوق بلند می شود. مادر لب پنجره آمده و اشتیاق روی دختر به او اجازه صبر نمی دهد تا دختر پایش به طبقه دوم خانه برسد. از همان بالای پنجره اشکهای 22 ساله اش بی اختیار فرو می ریزد. 25 بهمن است مادر دخترش را برای زیارت و تشکر از امامزاده جعفر(ع) به حرم می آورد.وارد حرم می شوند ولی هنوز به ضریح نرسیده اند که خادمان حرم متوجه زنی می شوند که روی زمین می افتد. دختر زانوان لرزان مادر و بعد بی حال شدن مادر را برای اولین بار می بیند؛ مادری که دخترش را با دعای امامزاده به دست آورده است. قرار است دختر کنار مادر بماند. مادری که سال ها حتی یک خاطره از او در ذهنش نمانده است. از سه سالگی به بعد یک عکس هم از مادر و خودش نداشته است. می گوید: دیگر نمی گذارم تنها شود. دیگر تنهایش نمی گذارم. حق من است که دیگر کنار او بودن را انتخاب کنم. با دیدن این مادر و دختر ساده و صمیمی و درد کشیده؛ ولی مملو از امید، معنای مادر را با تمام وجود می توان فهمید. نعمتی که گاه فراموش می شود. اما مادر هرگز فراموش نمی کند. مادری که هرگاه دلش برای دخترش تنگ شد به خاطر اینکه زندگی دخترش خراب نشود بر احساسات مادرانه اش غلبه کرد و طعم تلخ حکم عقل را به جان خرید.ایران مادر در حالی که آه می کشد می گوید هر وقت در مسیر بجنورد یا مشهد بودم و از شیروان می گذشتم؛ در طول مسیر به یاد دخترم که می دانستم هست ولی از او دور بودم گریه می کردم. شنیده بودم به او گفته اند من مرده ام به همین خاطر نمی خواستم آرامش او را به هم بزنم. این مادر تنها راه رسیدن به دخترش را که فکر می کرده مادرش مرده را در توسل به اهل بیت(ع) می یابد. سال ها از امام هشتم(ع) و امامزاده جعفر(ع) کمک خواسته است تا بار دیگر بتواند دخترش را ببیند. این مادر که چهره خسته و چشمان پر از اشکش درد فراق را بیان می کند ادامه می دهد: سالیان سال بود که مرتب به امامزاده می رفتم تا حاجتم را از حضرت بگیرم. چون تا الان هر خواسته ای از امامزاده داشتم؛ جوابم را داده بود. خلاصه خیلی دلم شکسته بود که چرا من به مراد اصلی دلم نمی رسم. تا اینکه هفته گذشته با دلی شکسته وارد حرم شدم. دو سه ساعت در حرم ماندم و جز اشک و آه و گریه چیزی نداشتم. بالاخره وقتی خواستم برگردم آنقدر ضعف داشتم که حتی توان بلند شدن نداشتم و با هر بدبختی که بود برخاستم و بعد از نوشیدن مقداری آب سوار ماشین شدم و خودم را به خانه رساندم. و تا غروب روز بعد مرتب ذهنم به دنبال خبری خوش بود. غافل از اینکه دخترم هم 10 روز است عجیب دلش شور مادر را می زند. چون هرگز فوت مادر و نداشتن او را باور نکرده است یعنی دوست دارد که این خبر دروغ باشد. او مادر می خواهد. یک پناه؛ یک آغوش و یک دست گرم. زنگ تلفن مادر در حالی که صدایش بشدت می لرزد می گوید آن روز تلفنم به صدا در آمد. پسر خاله ام بود. گفت اگر بگویم دخترت را پیدا کرده ام باور می کنی؟ اصلاً باورم نمی شد. ولی به من گفت تا دقایقی دیگر شماره دخترت را به تو می دهم. شاید هم خودش به شما زنگ بزند. به او گفتم مگر می شود دخترم بعد از 22 سال به من زنگ بزند؟ دقایق بسختی می گذشت حال خودم را نمی فهمیدم حالم دگرگون شده بود زنگ تلفن که خورد. گوشی را برداشتم. صدایی نمی آمد. گوشی قطع شد. دوباره زنگ خورد بازهم صدایی نمی آمد. بار سوم من زنگ زدم صدای دختری جوان را از آن طرف شنیدم. گفت خانم اشتباه گرفته اید. در این لحظه وقبل ازاینکه قطع کند با تمام وجود گفتم: عزیزم دخترم تویی؟ دیگر نفهمیدم چه شد و از حال رفتم. لحظه های دلتنگی دختر جوان می گوید: وقتی به مادرم تلفن زدم نمی دانستم چه بگویم دوبار تلفن زده و قطع کردم تا اینکه مادر خودش به من زنگ زد. وقتی گفت دخترم خودت هستی؟ از صدایش و لهجه گرمش فهمیدم که خودش است. مادر من. همان مادری که 22 سال هرگز به نبودش عادت نکرده بودم و همیشه در حسرتش بودم. 10 روزی بود که دلم خیلی هوایش را کرده بود. از طریق دوستم دنبالش بودم تا اینکه از دوستم خبر آمد که مادرت را پیدا کردم. عجیب آن است که واسطه ای که دختر او را مأمور پیدا کردن مادرش کرده بود بدون اینکه بداند در مسیر پسر خاله مادرش قرار می گیرد و نشانه مادر را از او می گیرد و به دختر می دهد. این دوست از یک طرف و پسر خاله مادر از طرفی دیگر این مادرو دختر را بعد از سالها فراق؛ به وصال می رسانند. اما خودشان هم در تعجبند که چطور شرایط این جست و جو به اینجا کشید. دختر همان شب تصمیم می گیرد برای دیدن مادر از شیروان به پیشوا برود. ولی با اصرار مادر تا فرداصبر می کند. لحظه دیدار ساعت 3 نیمه شب دختر جوان به پیشوا می رسد. مادر دو شب است خواب ندارد همه فامیل در خانه اش جمع شده اند دیگر خواب معنا ندارد. صدای شوق بلند می شود. مادر لب پنجره آمده و اشتیاق روی دختر به او اجازه صبر نمی دهد تا دختر پایش به طبقه دوم خانه برسد. از همان بالای پنجره اشکهای 22 ساله اش بی اختیار فرو می ریزد. 25 بهمن است مادر دخترش را برای زیارت و تشکر از امامزاده جعفر(ع) به حرم می آورد.وارد حرم می شوند ولی هنوز به ضریح نرسیده اند که خادمان حرم متوجه زنی می شوند که روی زمین می افتد. دختر زانوان لرزان مادر و بعد بی حال شدن مادر را برای اولین بار می بیند؛ مادری که دخترش را با دعای امامزاده به دست آورده است. قرار است دختر کنار مادر بماند. مادری که سال ها حتی یک خاطره از او در ذهنش نمانده است. از سه سالگی به بعد یک عکس هم از مادر و خودش نداشته است. می گوید: دیگر نمی گذارم تنها شود. دیگر تنهایش نمی گذارم. حق من است که دیگر کنار او بودن را انتخاب کنم. با دیدن این مادر و دختر ساده و صمیمی و درد کشیده؛ ولی مملو از امید، معنای مادر را با تمام وجود می توان فهمید. نعمتی که گاه فراموش می شود. اما مادر هرگز فراموش نمی کند. مادری که هرگاه دلش برای دخترش تنگ شد به خاطر اینکه زندگی دخترش خراب نشود بر احساسات مادرانه اش غلبه کرد و طعم تلخ حکم عقل را به جان خرید.ایران
یکشنبه ، ۲اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شفا آنلاین]
[مشاهده در: www.shafaonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
صفحات پیشنهادی
برگزاری دیدار دوم پلی آف تیم های مخابرات اصفهان و شهرداری اراک
خبرگزاری بسیج مرکزی گروه ورزشی بر این اساس دیدار دوم تیم های مخابرات اصفهان و شهرداری اراک که در چارچوب مسابقات پلی آف برگزار خواهد شد روز جمعه انجام می شود و در صورتی که تیم مخابرات اصفهان بتواند همانند دیدار قبل پیروز این میدان باشد به مرحله پایانی لیگ برتر راه می یابد در صوفارس از دومین روز نمایشگاه کتاب دماوند گزارش میدهد برگزاری گفتوگوی آزاد انگلیسی و برپایی کارگاه نقاشی در نما
فارس از دومین روز نمایشگاه کتاب دماوند گزارش میدهدبرگزاری گفتوگوی آزاد انگلیسی و برپایی کارگاه نقاشی در نمایشگاه بزرگ کتاب دماوند تصاویردومین روز آغاز به کار نمایشگاه بزرگ کتاب شرق استان تهران با مکالمه آزاد انگلیسی در غرفه زبان و کارگاه نقاشی در غرفه کانون پرورش فکری کودکان وبیست و چهارمین نشست دیدار با اهل قلم برگزار می شود
خبرگزاری رسا ـ بیست و چهارمین نشست از سری نشست های دیدار با اهل قلم با حضور مجابی در شهر کتاب مرکزی برگزار می شود به گزارش خبرگزاری رسا بیست و چهارمین نشست از سری نشست های دیدار با اهل قلم چهارشنبه 28 بهمن با حضور جواد مجابی در شهر کتاب مرکزی برگزار می شود دیدار با جوار مجابیاختتامیه سومین دور مسابقه «کتاب و زندگی» برگزار شد صالحی: این کتاب نیمه پنهان تاریخ را آشکار میکند/
اختتامیه سومین دور مسابقه کتاب و زندگی برگزار شدصالحی این کتاب نیمه پنهان تاریخ را آشکار میکند سیلی محکم دختر شینا به بازیگر سینمامعاون فرهنگی وزیر ارشاد گفت روایت زنانه دختر شینا از جنگ و انقلاب روایتهای خاصی است و میتواند بشارتبخش این باشد که این روایتهای زنانه نیمه پنزمان و مکان قطعی برگزاری بیست و نهمین نمایشگاه کتاب تهران مشخص شد
زمان و مکان قطعی برگزاری بیست و نهمین نمایشگاه کتاب تهران مشخص شد شناسهٔ خبر 3560147 - پنجشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲ ۵۶ فرهنگ > کتاب زمان و مکان قطعی برگزاری بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال آینده مشخص شد به گزارش خبرنگار مهر موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران مرئیس اداره کتابخانههای عمومی شهرستان خدابنده خبر داد برگزاری نخستین نشست کتابخوان در خدابنده
رئیس اداره کتابخانههای عمومی شهرستان خدابنده خبر دادبرگزاری نخستین نشست کتابخوان در خدابندهرئیس اداره کتابخانههای عمومی شهرستان خدابنده از برگزاری نخستین نشست کتابخوان در خدابنده خبر داد سیدمهدی موسوی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در زنجان اظهار کرد نخستین نشست کتاب&zبیستمین همایش معاونین ومدیران بانک قوامین برگزار شد
بیستمین همایش سراسری معاونین و مدیران بانک قوامین با موضوع توسعه کسب وکار فرصت ها و چالش ها پس از دو روز برگزاری درحالی به کار خود پایان داد که دکتر نتاج مدیر عامل بانک علاوه بر سخنرانی پیرامون موضوعات مهم اقتصادی پولی و مالی به تحلیل سخنان رئیس کل بانک مرکزی در خصوص کاهش نرخبرگزاری بیست و ششمین المپیاد ملی کامپیوتر
بیست و ششمین المپیاد ملی دانش آموزی کامپیوتر صبح امروز با حضور بیش از 5 هزار دانش آموز در 3500 حوزه امتحانی داخلی و 16 حوزه خارج از کشور برگزار شد معاون سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان در مصاحبه با خبرنگارخبرگزاری صدا و سیما گفت دانش آموزان در این المپیاد به 30 سوال 5 گزینه ایبرگزاری گفت وگوی آزاد انگلیسی و برپایی کارگاه نقاشی در نمایشگاه بزرگ کتاب دماوند
دومین روز آغاز به کار نمایشگاه بزرگ کتاب شرق استان تهران با مکالمه آزاد انگلیسی در غرفه زبان و کارگاه نقاشی در غرفه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در شهرستان دماوند برگزار شد به گزارش پایگاه خبری تارود نمایشگاه بزرگ کتاب شرق استان تهران با محوریت شهرستان دماوند در دومین روبه منظور انتخابی آگاهانه و منطقی در انتخاب یک همسر همایش «به نظر شما انتخاب همراه مناسب زندگی من مهم است؟
به منظور انتخابی آگاهانه و منطقی در انتخاب یک همسرهمایش به نظر شما انتخاب همراه مناسب زندگی من مهم است در اراک برگزار شدهمایش به نظر شما انتخاب همراه مناسب زندگی من مهم است با همکاری دفتر نهاد رهبری در دانشگاههای پیام نور استان مرکزی به منظور انتخابی آگاهانه و منطقی در انتخاب-
گوناگون
پربازدیدترینها