واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در گفتوگو با فارس عنوان شد
محتوای فیلم ایرانی با جامعه ایرانی همگن نیست/سینماگر ایرانی به سمت سینماچی شدن در حرکت است
محمد مهدی رسولی گفت: سینمای ایران در ذهن «مستقل» فیلمساز تصویر نمیشود بلکه کپیبرداری ناشیانهای است از آثار سینماهای دیگر است.
محمد مهدی رسولی، منقد سینما در گفتوگو با خبرنگار سینمایی فارس در خصوص برگزاری محفل سینمای انقلاب و تاثیرات آن در بررسی محتوایی فیلمها گفت: سینمای امروز ایران میراثی است که از نسل پیش از انقلاب به نسل کنونی رسیده است. هنوز در بسیاری از نقاط، رنگ و روحِ سینمای پیشین بر گُردهاش سنگینی میکند. رخت و ریختش عوض شده اما همچنان در بسیاری از زوایا دچار گذشتهی خود است. وی افزود: البته سینمای امروز ایران آرامآرام فرم و ساختار را میشناسد و میداند که چگونه قاببندی کند و دوربین را کجا قرار دهد و تا حد قابل قبولی نیز روایتگری داستان را فراگرفته است اما آنچه هنوز با آن در کش و قوس است «ارائه جهان شخصی فیلمساز» است. رسولی ادامه داد: اینکه تصور کنیم سینمای ایران در جهان مستقل ذهنی فیلمساز فعالیت میکند، تنها یک توهم است. آنچه روی پرده دیده میشود آورده ذهنی فیلمساز و خویشتنخویشِ او نیست در حالیکه کپی ناشیانه است از اثری دیگر که این اثر تعلقی به سینمای ایران ندارد. یعنی خاستگاهش ایرانی نیست، ذات و جوهرش غریبه است. این دردی که به عنوان درد نشان داده میشود، در بسیاری از موارد مخدوش و یا قلب شده است. این منتقد سینما ادامه داد: در اروپا و امریکا ارجاعات اثر سینمایی به جهانِ اندیشگی و آبشخورهای اصیل آن جهان باز میگردد. سینمای آنان اشارهای مستقیم به ادبیات، اسطوره و استعارههای خودشان است، اما متاسفانه سینمای ما زمانی مورد قبول واقع میشود که ارجاعات آن به سینمای امریکا و غرب برگردد؛ یعنی تقریبا در سینمای ما کمتر اثری را مییابید که ارجاعاتش به پشتوانههای غنی ادبی، باورها و جهان بصریِ ما باشد. وی تصریح کرد: در بسیاری موارد، دردها، چالشها و مسائل مطرح شده در سینمای ایران موضوع جامعه و مخاطب نیست. محتوای فیلم ایرانی با جامعه ایرانی همگن نیست. شخصیتها و نام آنان ایرانی است اما دردهای آدمهای دیگری را به تصویر کشیده است. نه اینکه جامعه ایرانی درد نداشته باشد؛ اما طرح دردهای دیگران و جا زدن آن به عنوان دردهای خودی، آدرس غلط به مخاطب میدهد. پس وقتی مخاطب از سالن خارج میشود نسبت به فیلم گنگ است و نمیتواند با شخصیت همزاد پنداری کند. چون موضوع فیلم موضوع او نبوده است. رسولی اظهار داشت: پرداختن صرف به ساختار و قالب، سینماگر نمیسازد، سینماچی تربیت میکند و این دقیقاً همان اتفاقی است که در سینمای ایران در حال رخ داده است. فضای داستانگویی سینما در بسیاری موارد سرشار از خشونت و سکس پنهان است. این در دیالوگهای مستور و گاه عریان، شوخیها و متلکهای مستهجن و غیره دیده میشود. سینماگر ایرانی در بسیاری از موارد به جای ارائهی جهانی آرمانی و هنرمندانه، خود را نعره میزند. این نگاهِ بیش از حد به خود، نگاه به مخاطب را زایل می کند. این منتقد سینما در پایان خاطرنشان کرد: بسیاری از فیلمسازان ایرانی به جای فردیت هنری دچار نوعی خود شیفتگی مزمن هستند و همین موضوع سد راه ارتباط اصیل و واقعی با مخاطب است.
94/11/30 - 14:22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]