تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826199235




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تعریف جالب خسرو شکیبایی از زبان پسرش + عکس


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: پوریا شکیبایی در اینستاگرامش خاطره ای خواندنی و جالب از پدرش را منتشر کرد.


تصویر تعریف جالب خسرو شکیبایی از زبان پسرش + عکس


به گزارش جام جم سیما ، یک روز صبح وقتی از اتاقم بیرون آمدم صدا کرد "پویا"( در خانه از روی تنبلی من را "پویا" صدا می کردند/همچنان می کنند. آخر جالب است خودشان اسم برایت انتخاب می کنند و بعد حوصله اش را ندارند و آرام آرام یک تکه ای از اسمت را برمی دارند "پوریا" می شود "پویا"! و بعد می گویند نمی دانیم چرا این بچه دچار دوگانگی شده!؟ خب از همین جاها می آید دیگر!!! اِ !) صدا کرد و من نشستم، گفت "می خواهی چکاره شوی؟" من هیچ برای گفتن نداشتم و حتی بلد نبودم در مورد این سوال فکر کنم.. گفت " دَرسَت هم که ضعیف است" هیچ نگفتم. سکوت شد، صدای تلویزیون زیادی بلند بود اما هنوز سکوت را حس می کردم. قصد داشتم شروع به مزخرف گویی کنم که این می کنم و آن می شود و فلانی این کرده و آن شده و من هم می توانم تجارت کنم و کار ساختمانی کنم و از این هجویات که یکباره تمام رشته ی جملاتم را در مغزم پاره کرد و گفت "من هم وقتی هم سن تو بودم همین حال را داشتم!." به یکباره پدری که جلادوار بر سرم با بزرگترین ساطورِ جهان ایستاده بود تبدیل به فرشته ای شد که تمامِ من را می فهمید...#پدر







سه شنبه 27 بهمن 1394 ساعت 14:28





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن