واضح آرشیو وب فارسی:فارس: رییس انجمن بینالمللی فلسفه میانفرهنگی:
امروز کارهای بدون دلیل زیادی انجام میدهیم/ شعرها حامل فرهنگها هستند
پروفسور اشتنگر، رییس انجمن بینالمللی فلسفه میانفرهنگی گفت: به زعم هایدگر، امروز ما کارهای زیادی انجام میدهیم، بدون اینکه بیاندیشیم چرا؟ مثلا همه با تکنولوژی همراهی کنیم اما اینکه به چه دلیل، کمتر مورد سوال قرار میگیرد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، پروفسور گئورگ اشتنگر با موضوع «مقصود هایدگر از اومانیته در «نامهای در باب اومانیسم» چیست» عصر دیروز (یکشنبه 25 بهمن ماه) در دانشگاه علامه طباطبایی سخنرانی کرد.
رییس انجمن بینالمللی فلسفه میانفرهنگی در این نشست عنوان کرد: این نخستین دفعهای است که بنده به ایران آمدهام، تجربیاتی در اصفهان و تهران داشتم و این تجربیات برایم بسیار خوب بوده است. وی در ادامه افزود: معتقدم از طریق تفکر هایدگر در قرن بیستم کل فلسفه یکجا فهمیده و ثمرات آن بیرون کشیده شده و مورد نقد قرار گرفته است و مهمتر اینکه فهم بنیادینی درباره پرسش فلسفی و داستان هستی صورت گرفته است. اشتنگر با بیان اینکه کتاب «نامهای در باب اومانیسم» هایدگر یک نگاه جامع از تفکر او محسوب میشود، گفت: هایدگر در این کتاب بر تفکر مغرب زمین متمرکز شده و البته قصدش این نیست که بر این تفکر فایق آید، بلکه کماکان به عنوان یک اروپایی و آلمانی به این موضوع نگاه میکند و زمینههای مساعدی را فراهم کرده برای اینکه بتواند از دل این تفکر، مفاهیم و رویکردهایی به فلسفه میانفرهنگی استنباط کند. این استاد فلسفه دانشگاه آلمان در ادامه گفت: غالباً واژههایی مثل اگزیستانس و هایدگر با هم مطرح میشود اما هایدگر در اثر خود اینها را متمایز کرده است و وی حرکت فلسفه را در قالب مابعدالطبیعه مورد توجه قرار میدهد. وی با بیان اینکه مهم این است براساس مباحث هایدگر چگونه ما به مفاهیم گفتوگوی جهانی دست یابیم، اظهار داشت: یک نکته در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم که برای اروپا خیلی مهم بوده و اینکه چه چیز اروپا را اروپا میکند؟ این یک مسئله بنیادین در آن ایام بوده است، ممکن است اهمیت این پرسش امروز و در این جمع آن اندازه روشن نباشد اما در آن دوره بسیار مسئله بوده است. اشتنگر یادآور شد: چهرههای دیگری هم در آن ایام مسئله اروپا را و اینکه اروپا چیست، مورد توجه قرار دادند، پس زمینه برای چنین پرسشی مهیا بوده است به ویژه دو حادثه بسیار سنگین جنگ جهانی اول و دوم مثل پتک بر سر اروپا میخورد، طی این دو جنگ اروپا زیر و رو میشود و این سوال مرتب مطرح میشود. بنابراین اروپا اگر بر اومانیسم و اومانیته تکیه دارد، چطور این را فهم میکند؟ این استاد دانشگاه وین با اشاره به اینکه اومانیسم در اروپا را میتوان به عنوان کوششی برای توصیف اومانیسم از خود تلقی کرد، اظهار داشت: هایدگر اومانیسم را با جمهوری روم آغاز میکند. اینجا تفاوت انسان انسانی با انسان بربری مفهومش طرح میشود البته این در فرهنگهای دیگر مثل عرب و عجم و ... هم بوده است. وی همچنین گفت: انسان ناطق آنگونه که ارسطو تعریف میکند نه فقط اینکه با عقل خود و اندیشیدن امر واحد تلقی میشود بلکه در کنار این تمایز را هم درمییابد. انسان تنها موجودی شمرده میشود که توانایی سخن گفتن دارد و از آن طریق میتواند در مقابل سایر موجودات قرار گیرد و کار تألیف را انجام دهد. اشتنگر با بیان اینکه اومانیسم اولیه نشاندهنده عامترین ذات انسان است، اظهار داشت: به دنبال آن اومانیسم مسیحی رخ مینماید که از یک سو اندیشه رومی و یونانی را اخذ میکند اما یک توسعهای در معنا و مفهوم شخص میدهد. در اینجا دیگر سروکار فقط با اندیشه نیست بلکه با زندگی و اگزیستانس انضمامی است. انسان اینگونه که هایدگر مطرح میکند به عنوان فرزند خدا ظاهر میشود که خطاب پدر را در شخص عیسی میشنود و آن را اخذ کرده و برعهده میگیرد. وی افزود: پس انسان اینگونه خود را در مرزبندی با الوهیت میفهمد، درست است که او فرزند خداست اما او در این نسبت متناهی و در عین حال معصیتکار است و در مرتبهای فروتر قرار دارد، اومانیسم مسیحی بیشتر انسان را در یک نوع رابطه خشوع نسبت به امر الوهی و خداوند میبیند. اشتنگر در ادامه گفت: در دوره رنسانس ما یک نوع احیا مجدد رم دوره باستان را داریم که داوری هایدگر هم تا حدودی درست است اما کمی باعث میشود ویژگیهای خاص تولد عصر جدید کمی کمرنگتر شود. همه این جریانات اومانیستی با وزنهای متفاوتی اخذ و اقتباس و دنبال میشوند و کوشش هم میشود که به نحوی اینها بنیانگذاری شوند. وی در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: امروز ما با اومانیتهای روبهرو هستیم که خصوصیت جهانی میتواند داشته باشد و دربر گیرنده همه جهان است. این ویژگی به جهان باز میگردد، تفکری که ویژگی انسان بودنی را دارد که این اومانیته میتواند برآمده از فرهنگهای متفاوت باشد. رییس انجمن بینالمللی فلسفه میانفرهنگی تأکید کرد: این تصادفی نیست که شعرها حامل فرهنگها هستند، خود هایدگر هم به شعر توجه زیاد داشت و این بحث مفصلی را میطلبد. اشتگر در ادامه گفت: هایدگر امکان چنین اومانیتهای را که در سطح همه انسانها مطرح شود با طرح مسئله زبان بیان میکند البته اگر ما امروز میخواستیم نگاه کنیم با تأکید بر فرهنگ و تفاوتهای فرهنگی به این سمت میرفتیم که این آشکارشدگی خود را در فرهنگها نشان میدهد، اما هایدگر در همین سطح سخن گفتن صوری از زبان باقی میماند، بدون اینکه وارد ویژگیهای خاص زبان شود. او به رغم گفتوگوهایی که با آسیاییها و دیگر اقوام دارد همچنان خود را با پس زمینه هایدگر اروپایی معرفی میکند. وی با بیان اینکه هایدگر این توجه را به ما میدهد که چه چیز جهان را جهان میسازد، افزود: او میگوید امروزه ما کارهایی را میکنیم بدون اینکه بیاندیشیم چرا؟ مثلا به نظر میرسد همه ما باید با تکنولوژی همراهی کنیم اما اینکه به چه دلیل، کمتر مورد سوال قرار میگیرد.
94/11/26 - 10:50
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]