واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
غریبپور: اگر برای «لانتوری» راه را باز نمیکردیم ممکن بود ازدحام، موجب فاجعه شود/ یزدی: مستند «A 157» عجیب و تکاندهنده است
بهروز غریبپور گفت: در مورد «لانتوری» اگر راهها را باز نمیکردیم ممکن بود در ازدحام ایجادشده واقعا فاجعهای رخ دهد، عوامل فیلم هم با ناهماهنگی مهمانهای خود را زمانی وارد کردند که دبیر جشنواره اعلام کرده بود کسی در سالن نباشد.
به گزارش خبرگزاری فارس، هفتمین برنامه سودای سیمرغ، ویژهبرنامه سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر با حضور کارشناسان محسن یزدی، قریبپور، سیدسعید هاشمزاده، مهدی شیخصرّاف، علیرضا حسنخانی، محسن دریالعل و سیدبشیر حسینی با اجرای سید امیر جاوید برگزار شد. مجری برنامه در ابتدا با اشاره به حضور قدرتمند مستندها در جشنواره فجر که برگزیدگان سینما حقیقت هستند ولی نشستی برایشان برگزار نمیشود، از محسن یزدی تهیهکننده اثر «خاطرات خانه متروک» در بخش مستند جشنواره فجر که مدیر مرکز مستند سوره حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی نیز هستند، سؤال کرد: «فصل هرس بهترین فیلم را در سینما حقیقت گرفت؟» یزدی در پاسخ به این سؤال بیان داشت: بله این اثر جایزه بهترین کارگردانی و همچنین جایزه هنروتجربه را در سینما حقیقت دریافت کرد. «خانه متروک»11000صفحه پژوهش داشت و کار سختی بود امّا از بازخورد راضی هستیم وی در جواب به این سؤال که: «خاطرات خانه متروک روایتگر چیست؟» بیان داشت: نسبت مستند با کشور باید معلوم باشد و سعی کردیم بیشتر سفارشدهنده باشیم و بنابراین به استقبال هرچیزی که در جهت منافع کشور و مردم باشد میرویم. «فصل هرس» داستان یک محققی هست که مدعیست داروی سرطان را تولید کرده است که قرار هست که این فیلم در هنر و تجربه اکران شود و «خاطرات خانه متروک» به جنگ جهانی اول مربوط میشود اما سعی کردیم حرف روز را بزنیم، بازخورد این اثر خیلی خوب بود اگرچه 11000 صفحه پژوهش داشت و یک سال و نیم طول کشید و خیلی سخت بود ولی نتیجه راضیکننده بود. مستند «A 157» عجیب و تکاندهنده است، در تلاشیم اکران سینمایی داشته باشیم ایشان مستند «A 157» را تکاندهنده دانست و در این رابطه اظهار داشت: علیرغم اینکه همه جنایت داعش را دیدهاند اما این فیلم واقعا اتفاق دیگریست و گویا جنایت دیگری از داعش را بیان میکند، با توجه به بازخوردها، بعد از دیدن فیلم تازه متوجه میشویم که وقتی جنازهای از سوریه برمیگردد یعنی چه. با وجود اینکه توزیع مستند مشکل دارد امّا در تلاشیم که اکران سینمایی داشته باشیم. فیلم راجع به سه دختر هست که در یک چادر در کمپ آوارگان در کردستان عراق زندگی میکنند، یک داعشی به اینها تجاوز کرده و هرسه باردار هستند و در داستان میبینیم چه بلایی سر اینها آمده است. مهمان دیگر برنامه بهروز قریبپور بود که درباره اتفاقات جشنواره به خصوص بینظمی مربوط به فیلم «لانتوری» گفت: هرچیز که در اینجا اتفاق بیفتد بنده قبول مسئولیت میکنم و ضرورت ندارد که در غیاب آقای حیدری موضوع را از ناحیه تصمیمگیری ایشان بدانم. به حدی نسبت به مسئولیتم حساس بودم که شبها روی یک مبل در کاخ میخوابم تا برنامههای صبح را به موقع اجرا کنیم چون ساعت حضور منتقدین 10 است و باید از 9 آماده باشیم تا مشکلی نداشته باشند. اگر برای لانتوری راهها را باز نمیکردیم ممکن بود ازدحام، موجب ایجاد فاجعه شود وی افزود: در مورد «لانتوری» باید بگویم اگر راهها را باز نمیکردیم ممکن بود در ازدحامی که ایجاد شده بود واقعا فاجعهای رخ دهد، عوامل فیلم هم با ناهماهنگی مهمانهای خود را زمانی وارد کردند که دبیر جشنواره اعلام کرده بود کسی در سالن نباشد. ما باید در کاخ جشنواره یک مدیریت موقت را اعمال کنیم و این هرچقدر به مدیریت مستقر نزدیک شود از میزان ناهماهنگیها کاسته میشود، اگر مسئولین توجه کنند باید یک جای ویژه برای جشنواره باشد، شاید یکی از مشکلات اینجا این است که افراد عادی برای دیدن برج میآیند و قدرت تشخیصمان را گاهی از دست میدهیم. هاشمزاده به تحلیل فیلم «بارکد» پرداخت و گفت: این اثر داستان چند جوان کلاهبردار است که بنا به دغدغه فیلمساز در آثار قبلی، فرق بین غنی و فقیر مطرح میشود و برای این قضیه نسل جوان انتخاب شدند و نقش اصلی را هم بهرام رادان بازی میکند که سرتیم آن تیم کلاهبرداری است ضمن اینکه محسن کیایی هم خیلی باورپذیر بازی کرده بود. تماشاگر شکل روایت فیلم «بارکد» را نمیتواند بپذیرد وی ادامه داد: مسئله این است که همچنان یک فیلمساز آنارشیست را میبینیم که با وضعیتهای اجتماعی هم به شکل آنارشیستی برخورد میکند و در آخر هم یک مانیفست از طرف شخصیتهای اصلی وضعیت میدهد. نوع روایت فیلم گویای این آنارشیسم به لحن کمدی نیست و تماشاگر آن را نمیپذیرد که چرا چنین روایتی برای این فیلم انتخاب شده است. «بارکد» خوشریتم است و میتواند موفقتر از آثار قبلی باشد شیخصرّاف موفقیت را برای این اثر پیشبینی کرد و بیان داشت: فیلم به شدت خوشریتم و بهروز است و در امتداد آثار قبلیست و همان مؤلفهها را از نظر سوژه، دیالوگ و صحنهها دارد ضمن اینکه آثاری مثل این فیلم، امسال ندیدیم و میتواند از این نظر شاخص باشد. ایشان شوخیهای فیلم را نزدیک به مرز خطر بیان کرد و افزود: ممکن است مخاطب به خاطر همین شوخیها اثر را پس بزند چون ادبیات زیرزمینی هم خط قرمزهایی دارد که در فیلم زیرپا گذاشته میشود. در این فیلم با مجموعه داستانهای کوتاه مواجهیم که به ترتیبی کنار هم قرار میگیرند و اتفاق پایانی رقم میخورد اما آنقدرها پیچیدگی لازم را ندارد. پایان فیلم «بارکد» را بیفایده و ساختگی میدانم هاشمزاده نیز پایانبندی «بارکد» را ساختگی و بیفایده دانست و گفت: در موقعیت پایانی از خود میپرسیم چرا اینقدر خرده پیرنگ دیدیم تا به اینجا برسیم؟ من نه فیلم را بهروز میدانم و نه شوخیها را صحیح میبینم. « آبنبات چوبی» تکراری و بدون جذابیت بود و از نیمه به بعد نتوانستم تحمل کنم شیخصرّاف دیدگاه خود را درباره «آبنبات چوبی» بیان کرد و اظهار داشت: از یک جایی فیلم آنقدر تکراری و بدون جذبیت و گره خاصی بود که از نیمه فیلم نتوانستم آن را تحمل کنم، جدا از سایر مشکلات، انتخاب بازیگران بسیار اشتباه بود. «آبنبات چوبی و رسوایی 2» خلاف ادعای مؤلفینشان ساخته شده و ضد اخلاقیست هاشمزاده در ادامه صحبتهای ایشان اضافه کرد: مشکلی که با این فیلم دارم، با رسوایی 2 دارم و فکر میکنم هردو اثر باید با مؤلفینشان تحلیل شوند چون ادعایی دارند که از ابتدا تا انتها ادامه دارد اما خلاف ادعاهای خود فیلم میسازند. بنده «آبنبات چوبی» را یک فیلم ضد اخلاقی میدانم. دریالعل نیز همین نظر را در ارتباط با آبنبات چوبی داشت و خاطرنشان کرد: فیلم به شدت مشکل محتوایی دارد و الفاظ و موضوعاتی میبینیم که به هیچ وجه نمیتوان آن را در قاب سینما تحمل کرد. ابتدای فیلم میبینیم که حتّی نوشته میشود موهای داخل فیلم کلاهگیس هست و اینقدر به جزئیات توجه دارد امّا موضوع فیلم برعکس است! شخصیتپردازی در «کفشهایم کو؟» ناقص و حفرههای فیلمنامه نیز زیاد است ایشان در ادامه «کفشهایم کو؟» را تحلیل کرد و در رابطه با آن گفت: فیلم را دوست ندارم چون به نظرم دوره آقای پوراحمد تمام شده و حرف خود را بد میزند، ده دقیقه اول، فیلم برایتان لوس میشود و شخصیتها درنیامده و اصلا معلوم نیست درباره یک آلزایمری صحبت میشود یا درباره اتفاقاتی که منجر به آلزایمر میشود. شخصیتپردازی ناقص است، بازی درنیامده و حفره فیلمنامه هم زیاد است. حسنخانی نیز در ادامهی بحث بیان داشت: با نظر ایشان موافقم جز اینکه به نظرم دوره هیچ هنرمندی هیچوقت تمام نمیشود. «وارونگی» جزو معدود فیلمهای خانوادهمحور و اجتماعی است دریالعل «وارونگی» را جزو معدود فیلمهای خانوادهمحور و اجتماعی دانست و گفت: در آن الفاظ رکیک و رابطه بد نیست و حداقل قابل دیدن است. حسنخانی نیز در ادامه صحبت وی اضافه کرد: با علاقه این فیلم را دیدم و به نظرم درامهای اجتماعی که این روزها میبینیم دچار تورم ایده و معضل اجتماعی هستند، در صورتی که در پیشزمینه این پسزمینه اگر درام خوبی تعریف شود که خانواده ایرانی امروز را که به روابط خانوادگی اهمیت میدهد خوب تعریف کند کار خوبی انجام شده است. حسینی در پایان برنامه دیدگاهش را درباره فیلمهای روز گذشته بیان کرد و گفت: دیروز هم ادامه اتفاقات جشنوارهای را دیدیم که قرار نیست هرروز در آن قله و اوج و ... داشته باشیم، دوز فانتزی و طنزی که کمتر بود را دیدیم و داستان سوژههای متفاوت را مشاهده کردیم و قصهگویی بسیار بد را هم شاهد بودیم. فیلم «بارکد» را در فضای مختلفی که نگاه میکنم به نظرم شیطنت خود را دارد اما فیلمی هست که دارای تلنگر و نگاه است و میتواند مخاطب را به تامل، خنده و خلسه نزدیک کند.
94/11/19 - 10:06
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]