تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام کاظم (ع):از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را می برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813042651




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قلعه خرگوشی عقدای اردکان روایتگر تاریخ


واضح آرشیو وب فارسی:اردکان گویا: گزارش؛ قلعه خرگوشی عقدای اردکان روایتگر تاریخ بعد از شهر عقدا کاروانسرهای و رباط های نارستان ،خلیل آباد ،شور آباد ،چاه نو در پیش رو داریم و هرکدام جاذبه و دنیای منحصر به خود دارند. برخی مرمت شده اند و برخی نیمه جان مانده اند. بعد از شهر عقدا کاروانسرهای و رباط های نارستان ،خلیل آباد ،شور آباد ،چاه نو در پیش رو داریم و هرکدام جاذبه و دنیای منحصر به خود دارند. برخی مرمت شده اند و برخی نیمه جان مانده اند.به گزارش اردکان گویا ؛ سفر به دل کویر حلاوت خاص خود را دارد. هیجان، شگفتی، یادآوری تاریخ و مرور میراث از یاد رفته؛ شاید بارها و بارها نگاشته باشند، قلعه خرگوشی متعلق به دوره ی صفویست و آن لوح سر درش به خط رضا عباسی خطاط مشهور عصر صفوی و آن مرواریدی است بر پیشانی آن قلعه؛ اما یافتن آن در سطور کتاب و یافتن عکس کم کیفیت آن در صفحه ی مجازی مثل نظاره کردن آن از نزدیک نیست. زل زدن با تاریخ پر طمطراق آن، ایستادن در مقابل این معماری شگفت ایرانی؛ به راستی که عظمت را در نگاهش می توان خواند. قلعه خرگوشی روزگار پر فراز و نشیبی طی کرده ، روزگاری حکمران بیابان و امروز همنشین سکوت و جغدهای وحشی ، برای زیارتش باید رنج سفر را کشید و به جان خرید . از کاروانسرای ابو القاسم رشتی عقدا تا قلعه خرگوشی شصت کیلومتر فاصله وجود دارد . به قول گذشتگان چهار منزل باید طی کرد تا گام در قلعه خرگوشی نهاد.اگر نیز مسافر اصفهانی از شهر ورزنه تا قلعه خرگوشی بیست فرسخ است . در هر روی باید کویر را بپیمایی. اگرقلعه درقلب کویر آشیانه نداشت ؛ شاید جذابیت آن بدین نحو نمود نداشت و آدمی را بدین شکل وسوسه دیدار نمی کرد. بعد از شهر عقدا کاروانسرهای و رباط های نارستان ،خلیل آباد ، شور آباد ،چاه نو در پیش رو داریم و هرکدام جاذبه و دنیای منحصر به خود دارند. برخی مرمت شده اند و برخی نیمه جان مانده اند. قلعه خرگوشی مرز بین استان اصفهان و یزد ، و مهمترین و امن ترین مکان برای تاجران ؛ در منابع خوانده بودیم یکی از زیباترین 999 کارونسرای دوران شاه عباسی صفوی است. کتیبه هنری و تاریخی اثر استاد علی رضا عباسی خطاط دوره ی صفوی بر پیشانی آن در پانزده قطعه حک شده است. خوشبختانه کتیبه قلعه خرگوشی این اثر نفیس در سال 1387 به شماره 29 به ثبت آثار ملی رسیده است. متن کتبه چنین بازخوانی شده : امر فرمودند به انشا این رباط بندگان نواب کامیاب کلب آستانه حضرت امیر المومنین علی ابن ابی طالب "ع" عباس الموسوی الصفوی بهادر خان خلد الله ملکه و ثواب آن به روح جد بزرگوار خود پادشاه غفران پناه فردوس بارگاه شاه طهماسب انارالله برهانه هبه فرمودند ، کتبه علی رضا عباسی 1023" همین کتبه ارزشمند چند سال پیش مورد سرقت افراد سوجو قرار گرفت اما خوشبختانه با درایت نیروی انتطامی از چنگال متخلفین بیرون آورده شد. قلعه خرگوشی در حوزه استحفاظی شهرستان اردکان قرار دارد و در سال 1386 به شماره ثبتی 2236به ثبت آثار ملی رسید. 14 اردیبشهت ماه 1393 راهی عقدا شدیم. ماشین نیمه جان میراث توان عبور از کویر نداشت. از حال روزش معلوم بود. راه آسفالته اردکان عقدا را به سختی پیمود! پایدار بخشدار عقدا لطف نمودند و ماشین بهتری در اختیار ما قرار دادند. مقداری توشه ی راه و چند توصیه؛ همین! خدا پایدارش دارد. برای گام نهادن در این کویر پر حیرت، آخرین بدرقه کننده ی راه، روستای سرو علیاست و یک مزرعه ی کوچک و بعد از آن دیگر هیچ! جاده ی پرتلاطم و پیچ در پیچ کویر را می بُرد و اطمینانی خاص به هر مسافر می دهد. وگرنه وحشت رفیق راه است و اتفاقات ناگوار در کمین؛ آن چه که جای نگرانی داشت این کویر زیبا با آن همه پوشش گیاهان غنی توسط ما انسان های امروزی درحال نابودی است. نقطه به نقطه اش دست به استخراج معادن زده اند و چون جسد نیم خورده در حال فرسایش است. تنها برای فردا چند عکس می ماند و آه و حسرت ! به جای استخراج هویت اصیل ایرانی ،اسلامی و تقویت صنعت گردشگری فعلا به استخراج معادن مشغولیم ! صدها افسوس که از سرمایه ی بی پایان صنعت گردشگری غافلیم ! در بین راه میانه جاده به لاک پشتی برخوردیم که عرض جاده را طی می کرد . ایستادیم وبه تماشا نشستیم و با عشق به این حیوان نجیب گامی در دشت پر از گیاه و سبزه قلعه خرگوشی نهادیم . شنیده بودیم سبز و دلرباست اما نه به این وسعت و تراکم گیاهی ، عقاب های طلایی و کبک های وحشی نیز در نزدیکی ما بوی غریبه را حس کرده بودند . کبک ها فریاد بر می آوردند و عقاب ها مدام آسمان بالای سرمان را طواف می کردند. غریبه بودیم و این را با تمام وجود دریافتند. توفیق نداریم شب را در قلعه سپری کنیم اما به روایت همه دوستان گردشگرمان می توان دسته دسته ستاره از آسمان این جا چید.شب و ستارگان میهمانان همیشگی این دشت روییایی هستند . حتی بنا بود بعد از مرمت قلعه خرگوشی یکی از پایگاه های رصد و ستاره شناسی گردد؛ اما طرح ابتر ماند. قلعه خرگوشی از فاصله ی 5 کیلومتری سایه ی شکوه آن بر صحرا هویداست. قصری است که بر اریکه ی صحرا تکیه زده و تاریخ پر شکوه ایرانیان را از بر دارد. او ناقوس کاروانیان بی شمار در خاطر گذارنده است . صدای منزل نزدیک است ، استراحت می کنیم ، هزاران دفعه شنیده و اما امروز هیچ نمی شنود! تنها نظاره گر غاترگران بی غیرت است که زنده زنده اجزای بندش را جدا می سازند. وقتی که به قلعه می رسی، می خواهی سراپا چشم شوی و با تمام وجود فهم! عظمت قلعه در مقابل چشم آدمی تمامی ندارد و دور از تصور است ! تا نبینی سخنم را دروغ می شماری ! باید در مقابل تاریخ آن زانوی تلمذ بزنی و سال ها مکتب درد و رنج کاروانیان و تاجران بگذرانی تا گوشه ای از آن در یابی . قلعه خاطرات گران سنگی در خاطر سپرده اما هر گوشی شنوای خاطرات او نیست! به خود اجازه نمی دهم تا او را طواف نکنم وارد قلعه شوم. حس احترام ،حس ملی گرایی ،حس وطن خواهی بر من غلبه می شود. شنیده بودم به ابعاد هشتادمتر در هشتادمتر است اما خودت آن را گام کنی حلاوتی دیگر دارد. قلعه تنها مانده و غریب؛ اگر او در شهر جای داشت به هزاران عنوان مرمت و احیا شده بود. اما این میراث گران سنگ ملی را به هاله ای از فراموشی شده ! شرق قلعه، شانه داده و عن قریب است بخش بزرگی از این پیکره ی عظیم فرو ریزد. زمان فریاد وامصیبتا بلند شود و میراث دوستان پیراهن بدرند! پیشانی قلعه چندین شکستگی عمیق داشت که بخش اندرونی آن مرمتش ضروریست وگرنه باید در انتظار شکسته شدن این سرور چهار صد ساله باشیم. قلعه خرگوشی با تلفیقی از آجر ، سنگ ، آهک ، گل و گچ بنا کرده اند و به راستی معمارش هنر معماری ایرانی را به رخ می کشد . با آن همه سادگی غرور ایرانی را به وجد می آورد. در کالبد بنا کمتر از آجر بهره برده اند . یکی به سبب عدم خاک مناسب جهت تهیه آجرو احداث کوره در همان نزدیکی ، و دیگری به سبب مقاومت در مقابل سیلاب های نهیب منطقه از سنگ استفاده کرده اند. تا ارتفاع دو متری و حتی برخی سقف های طاسکی شکل بنا از سنگ بی بهره نیست . عدم مرمت در سالیان گذشته سبب شده بر اثر باران های سیل آسا شکاف هایی در سقف و گسیختگی در پی ها قلعه به وجود آید. حیات مرکزی قلعه خرگوشی حیات مرکزی قلعه در هم ریخته و طعمه ی سودجویان میراث مادری شده ! جای جای قلعه را بی رحمانه شکافته اند و حتی خاک آن را هم ربوده اند! چه وحشیانه حفاری کرده اند ! به راستی آنان که در پندار فروشش خاک وگن هستند چه در سر می پرورانند که این گونه وحشیانه میراث ملی را غارت می سازند. بگذریم ، این قصه در روزگار ما سر دراز دارد!؟ اما آن چه که باعث پدید آمدن این معماری شگفت شده، چشمه ی جوشانی است که در قلب قلعه می جوشد و آب گوارایش تقدیم هر رهگذری می سازد. چه عوامل زمین شناسی در این نقطه روی می دهد باید جغرافیا شناسان و زمین شناسان منطقه را بررسی کنند. اما بی شک آب این چشمه بی تأثیر از آب باتلاق گاوخونی نیست. به گمانم حیات این چشمه به حیات باتلاق گره خورده باشد. ولی آن چه که مهم است این است که این آب گوارا، قدمت دیرینه دارد و به احتمال قریب به یقین قدمت آن بیش از قلعه خرگوشی باید در نظر گرفت! بخش های اندرونی سازندگان بنا آن قدر اندیشه ی ژرف داشته اند که این بنا را برای یک قرن یا چند قرن نساخته اند. بلکه با استحکام هزاران ساله آفریده اند. متأسفانه در این نیم قرن اخیر که بشر در حوزه ی تکنولوژی متحول شده این گونه میراث گذشتگان رها شده اند و به سبب عدم رسیدگی و بر اثر هجوم برخی انسان های بی فرهنگ به غارت رفته اند و یا در برابر عوامل طبیعی فرسایش یافته اند. حیاط مرکزی دارای هجده صفه که سه صفه آن بزرگ و شاخص است. در هر گوشه ی قلعه یک مدخل وجود دارد که در پشت مدخل ها تبیله های برای چهار پایان تعبیه کرده اند. در ایوان جنوبی قلعه، سازندگان بنا محرابی زیبا ساخته اند که چشم هر بیننده را خیره می سازد. اما این محراب نیز از چشم جویندگان توهم زده ی گنج به دور نمانده و بخش هایی از آن را تخریب ساخته بودند! نمای شمالی دو طبقه و دو راه برای صعود به پشت بام تعبیه کرده اند که برای هر گردشگری جذاب و قابل تامل است. ایوان دوم شاه نشین و جایگاه نگهابان این دشت گسترده بوده است . دشتی که مدام شاهد عبور کاروانیان خسته و گاهی غارت زده ، گاهی کاروانیان می بایست روزهای چندی در همین قلعه سپری کنند تا فال گیر ،چراغ سبز خود را به کاروانیان نشان دهد و مژده آسوده باش را به آنان بدهد. آنگاه فریاد حرکت می کنیم تمام قلعه طنین انداز می گردد. زود باش ، عجله کن ، بارت را جمع کن ، آب یادت نرود و آنگاه ادامه سفر؛ بنا هنوز عظمت خاص خود را داشت، تنها نیاز به تغییر کاربردی دارد. البته نه آغل گوسفندان یک چوپان! این همه عظمت و تاریخ نباید زیر چارپا له کرد! محیط بکر ، فضای آرام قلعه نسخه ی جهانگردان خاص دنیاست . حیاط مرکزی ، دالان های سنگی زیبا ، حجره های به هم پیوسته ، چشمه آب زلال قلعه و دشت سرسبز اطراف قلعه خرگوشی به دل هر گردشگری می نشیند. ثروتی است که سال هاست از آن غافلیم . گنج بی پایان ، زیبایی تمام ناشدنی ، تاریخ تجارت و همزیستی مسالمت آمیز؛ باشد که روزگاری در یابیم. نادر پیری اردکانی منبع: ضمیمه شماره 4521 روزنامه آفتاب یزد، ویژه استان یزد(اردکان) مورخ 21 دی ماه 94


دوشنبه ، ۱۲بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اردکان گویا]
[مشاهده در: www.ardakangooya.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن