واضح آرشیو وب فارسی:الف: طنز/ کاسه چهل کلید
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۳۹
شهرام شکیبا نوشت:بعضی چیزها، بعضی وقتها، بعضی افراد را سر کار میگذارند اما بعضی وقتها قضیه فرق میکند. مثل همین روزها. که همه چیزها، همه اوقات، همه را سر کار میگذارد. البته هر لحظه یکجور سر کاریم. به زودی مثال میزنم تا ملتفت شوید.یک گروهی میروند جلوی وزارت نفت. یکطرف میگویند آشوب بوده، یک گروه میگویند مطالبه مردمی بوده.توافقنامه امضا میشود. یک گروه میگویند باید جشن بگیرید، یک گروه میگویند باید عزاداری کنیم. بالاخره تکلیف چیست؟ توی هیچ فامیلی همزمان جشن عروسی و ختم را با هم برگزار نمیکنند اما اوضاع و احوال ما این است. اگرتوی اتوبان دو تا پراید به هم بخورند، یک گروه میگویند تقصیر دولت نهم و دهم بوده، یک گروه میگویند تقصیر دولت هفتم و هشتم!!حالا اینکه ما در هر موضوعی چه موضعی بگیریم شده است گرفتاری.شدهایم مانند داوران کُشتی کج! دو گروه عصبانی میخواهند همدیگر را بزنند و داور بندهخدا هم زیر دست و پایشان گیر کرده است. از قضا همیشه داور یک آدم ریزهمیزه است که هر آن ممکن است زیر دست و پای آن دو مرد عصبانی گیر کند و هِقّی صدا کند و برود پی کارش. مردم هم آنقدر دارند برای آن دو مبارز جیغ و داد میکشند که صدای داور بندهخدا به گوش هیچکسی نمیرسد. داور اصلا به چشم نمیآید. نه دیده میشود و نه شنیده میشود. تازه گاهی هم یک مشت و لگدی که طرفین برای هم پرت میکنند، میخورد توی فرق این داور بندهخدا. خود من مورد دیدهام که دو نفر داشتند با فشار، استخوانهای همدیگر را خورد میکردهاند و داور هم بینشان مانده بوده و از شدت فشار مانند دفتر چهلبرگ نازک شده است.داور مسابقات کُشتی کج دقیقا حکم طنزنویس را دارد در این روزها.حالا که به اینجای مطلب رسیدم، کمکم دارم دچار اشکالهای ماهیتی میشوم برای خودم. اساسا داور کُشتی کج (همان طنزنویس) برای چه باید وجود داشته باشد؟ داور باید رأی بدهد، کدام ورزشکار بهتر رقیبش را کتک میزند اما یکجاهایی میبیند کار دارد زیادی بالا میگیرد، بنابراین سعی میکند طرفین را جدا کند اما دیگر کار از کار گذشته. ورزشکاران محترم آنقدر عصبانی هستند که میزنند داور را هم لِه و لَوَرده میکنند!!استثناءهر قاعدهای یک استثنا هم دارد. مانند همین مورد اخیر. همیشه هرکسی معتقد است، از دیگری جلوتر است و بهتر.فقط درباره انتخابات امسال نمیدانم چه خبر است که اصولگرایان عوض اینکه خودشان را پیروز بدانند، احتمال پیروزی اصلاحطلبان را میدهند. اصلاحطلبان هم بهجای پیروزی خودشان از احتمال پیروزی آقایان اصولگرا خبر میدهند. برای اینکه عمق کمیک موضوع را دریابید باید برگردیم به مثال اول مطلب. فکر کنید دو کشتیکجکار بیایند و عوض اینکه همدیگر را بزنند، جلوی هم بایستند و هرکس خودش به خودش مشتولگد بزند و فنهای عجیبوغریب را به خودش بزند. مثلا خودش را بلند کند و مانند توپ بکوبد زمین!!انصاف بدهید، در این شرایط ،داور مسابقه باید چهکار کند؟! هاجوواج دو نفر را ببیند که دارند خودشان را میزنند. امتیاز به چه کسی بدهد و برنده چه کسی است؟ البته خداوکیلی به تماشاچیهای این مسابقه خیلی خوش میگذرد!!نکته ادبیما که نوشتیم «کُشتی کج» و رفت پی کارش. البته خیلیها میگویند درستش «کشتی کچ» است اما من مینویسم «کج»! اساسا موضوعی که من دربارهاش نوشتم آنقدر کجوکوله است که همان «کُشتی کج» برایش بهتر است!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]