واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: دكترحسن بلخاري درگفتوگوباايسنا: *بزرگترين تجلي عرفان امام(ره) در به پا كردن انقلاب است *حضور عرفان درسياست، به كارگزاران صداقتي وسيع و تدبيري لطيف ميدهد
![](http://207.176.218.145/Thumbnails/pics/1385/5/Art/wh120-113.jpg)
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ
رييس پژوهشكده هنر و فرهنگستان هنر گفت: ميتوان بزرگترين تجلي عرفان امام خميني (ره) را در به پا كردن انقلابي دانست كه هدف را احياي انديشههاي معنوي در حيات انسان و نيز تلاش براي برقراري يك حكومت عادل قرار داد.
تفاوت اصول مذاهب و اديان، تفاوت عرفانها را سبب ميشود
دكتر حسن بلخاري در گفتوگو با خبرنگار تاريخ ايسنا، با اشاره به تفاوت مفهوم و معناي عرفان در اديان و فرهنگهاي مختلف اظهار كرد: ماهيت و نوع انگارههاي حاكم بر يك مذهب، در تعريف آن مذهب از عرفان، نقشي بنيادين دارد. به عبارتي عرفان از اينرو كه رويكرد تجريدي و باطني يك مذهب است، منطقا با بنيانهاي همان مكتب ارتباط دارد. بنابراين تفاوتي كه در ميان اصول مذاهب و اديان وجود دارد تفاوت عرفانها را سبب ميشود.
وي ادامه داد: اگر نگاه يك مذهب به مسايل اجتماعي و سياسي يك جامعه، نگاه و نظري فعال و داراي موضع باشد، طبيعتا عرفان آن نيز، عرفاني جداي از اجتماع و سياست نخواهد بود لكن چنانچه بنياد يك مذهب بر دروننگري صرف يا نهايت پالايش فردي مخاطب مستقر باشد، اين مذهب نميتواند عرفاني فعال در عرصه اجتماع و سياست را دارا باشد.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه ماهيت اسلام رويكرد عرفاني آن را تعيين ميكند تصريح كرد: البته به دليل گستره معنايي وسيع، اين دين و مراتبي كه در اين گستره وسيع وجود دارد (يعني مذاهب مختلف) بهطور طبيعي مرتبه مرتبط با مسايل اجتماعي و سياسي، عرفان خاص خود را دارد. مهمترين مرتبت معنايي اسلام يعني شيعه كه به دليل امتداد ولايت در پس نبوت نمودگاري كامل از تلفيق سياست، دين و اجتماع است در خود، عرفاني منطبق با چنين انگارههايي ميآفريند.
بلخاري خاطر نشان كرد: اگر در طول تاريخ تمدن اسلامي به عرفا يا مشاربي عرفاني برخورد كنيم كه ظهور صريحي در اجتماع و سياست نداشتهاند دست كم عرفان اين بزرگان لبريز از خود رها شدن و در هدايت معنوي مريدان و شيفتگان تا حد جان كوشيدن است. باز در اين سطح نيز عرفان گرچه دغدغه سياست ندارد لكن دغدغه انسانها را به عنوان يك اصل مدنظر خود قرار دارد.
حضور عرفان در صحنه سياست و اجتماع، كارگزاران را بينشي عميق ميدهد
رييس پژوهشكده هنر و فرهنگستان هنر افزود: حضور عرفان در صحنه سياست و اجتماع، كارگزاران را بينشي عميق، كاركردي دقيق، جسارت و صداقتي وسيع و تدبيري لطيف ميدهد. عرفان شيعي نه با سياست بيگانه است نه با اجتماع، به خود گريز نيست، بلكه وصل را در سعادت جامعه ميداند و سياست را از جمله ابزار مهم اين وصول ميشمارد.
بلخاري اظهار كرد: شايد در تمثيل اين معنا ميان عرفانهاي مختلف بتوان «بودهي ساتاواهاي» فرقه ماهايانه در بوديسم را مثال زد كه يك بودهي ساتاوا در مرز اتصال به نيروانا خود را به نيروانا نميسپارد بلكه بنا به سوگندي كه در جان خويش خورده است كه تا يك نيازمند و رهمانده نيز وجود دارد من وقف نجات اويم. براي نجات رهماندگان خود را از ورود به عرصه نيروانا معاف معاف ميدارد. سفر سوم از اسفار اربعه حكمت متعاليه كه عارف پس از ادراك كامل حقيقت براي راهنمايي جامعه به ميان خلق بازميگردد مثال كاملتري از اين معنا در عرفان اسلامي و شيعي است.
وي با اشاره به ديدگاه عرفاني امام خميني (ره) كه در سطح يك جامعه تجلي پيدا كرده است گفت: تاريخ تمدن اسلامي، عرفايي بزرگ و نيز مشربهاي عرفاني چندي به خود ديده است. از مشارب سهو و كُر گرفته تا بزرگ عرفايي چون بايزيد و حلاج و نيز حكماي عارف مشرب بزرگي چون مولانا و شيخ اشراق و ابن عربي؛ امام خميني(ره) نيز روشي متمايز از عرفاي بزرگ تمدن اسلامي ندارد. تنها تفاوت در آن است كه از ديدگاه امام(ره) چنان كه عرفان و سلوك معنوي آن، عارف را به ظلمي كه انسان در اجتماع ميكشد و دردي كه دردمندان جامعه ميبرند متصل نكند و از غنا و قدرت عرفاني در برگرفتن ظلم و جور از اجتماع و استقرار عدالت بهره نبرد، اين عرفان مقصدي چون حقيقت نخواهد داشت.
حقيقت طريقت در روشنگري است نه روشن شدن
بلخاري با تاكيد بر اينكه عرفان چنين بزرگاني نه در خلوت كه در جلوت تجلي ميكند. خاطر نشان كرد: سيرابشدگي كه لذت ايثار و معرفت را نه در وصول خويش كه در ايصال همه انسانها ميبيند. چنين عرفاني سالك خود را تنها در طريقت به پيش نميبرد بلكه او را ميآموزاند كه حقيقت طريقت در روشنگري است نه روشن شدن. عرفان امام خميني (ره) چنين عرفاني بود و اگر بگوييم انقلابش نيز ريشه در اين عرفان دارد سخني به اغراق نگفتهايم.
اين استاد دانشگاه درباره چگونگي بهرهگيري امام خميني(ره) از ديدگاههاي عرفاني در مسايل روز جامعه تصريح كرد: اين معنا را خود ايشان بايد توضيح ميدادند كه جايي به صراحت آن را بيان نكردهاند، لكن ادراك سيره و منش يك شخص تنها از طريق آراي او نيست، عملكردش نيز آيينه منش و سيره اوست. اتقان در نظر، صلابت در عمل و ايماني عظيم كه انعكاسش در دلي آرام، روحي خشنود و ضميري اميدوار ظهور ميكند.
آثار نهضت امام خميني (ره) نمايانگر عرفان جاري در تصميمات و عملكرد اوست
بلخاري ادامه داد: عرفان به انسان قدرتي از ايمان ميبخشد كه او را در گرداب فتنههاي زمين و زمان ثابت و استوار نگه ميدارد. چنين عرفاني اگر قدرت سياسي يابد، عرفان و ايمان را در كارگزاران خود جريان ميدهد و هيچ ترديدي وجود ندارد كه عاملان مومن و عارف، به حكمت عمل ميكنند و تدبير و حكمت در معنا انجام كار از روي اتقان و ايمان است. آثار نهضت امام خميني (ره) نمايانگر عرفان جاري در تصميمات و عملكرد اوست.
ميان رهبري و سياستگذاري با عرفان دربعد علمي ونظري تمايزصريح و بارزي وجود ندارد
وي با تاكيد بر اينكه ميان رهبري و سياستگذاري با عرفان چه در بعد علمي و چه بعد نظري چنان تمايز و فاصله صريح و بارزي وجود ندارد اظهار كرد: عارف در شهود عرفاني خود ابتدا راهبري نفس خويش و سپس رهبري جمع را ميكند. سياست، اجرا و روشهاي اجرايي اين رهبريت است، احاديث بيانگر آن هستند كه پيامبران هر يك در برههاي از زندگي خويش پيش از رسيدن به مقام نبوت شباني كردهاند. شباني در آغاز كار تمثيل زيبايي از شباني نفس است كه نفس سالك را در طريقت ايصال به كمال مستعد و مهيا ميسازد.
رهبري حقيقي از آن انسانهايي است كه ابتدا نفس خويش را شباني كرده باشند
تمايزي بين رهبري و عرفان وجود ندارد
رييس پژوهشكده هنر و فرهنگستان هنر افزود: رهبري حقيقي از براي انسانهايي است كه ابتدا نفس خويش را شباني كرده باشند و عرفان، آموزگار بزرگ اين معناست. بنابراين ماهيتا تمايزي بين رهبري و عرفان وجود ندارد. اگر جامعه انساني همچنانكه روزي افلاطون آرزو كرده بود حاكمانش به حقيقت حكيمي كنند و حكيمانش دامن از رنج انسان و اجتماع انساني برنكشند نه سياست مهر ننگين تزوير و دغل خواهد گرفت و نه عرفان و حكميت به توهم حفظ خود از آلودگي، از جامعه پاي خود پس خواهد كشيد.
استاد دانشگاه علامه طباطبايي در پايان خاطرنشان كرد: عرفان امام خميني (ره) به عنوان امري قابل تحليل و بررسي پس از رحلت ايشان مورد توجه قرار گرفت. پيش از رحلت، ظهوري از عرفان نظري ايشان در برخي كتب مانند سرالصلوه و اربعين ايشان و نيز مباحث نيمهتمام شرح سوره حمد، متجلي بود و عرفان عملي ايشان در زندگي زيطلبگي و همسطح با معروفترين اقشار جامعه ظاهر بود. شرح و نقد آنچه ايشان در تاريخ عرفان و سياست ما به يادگار گذاشت نياز به فاصله گرفتن از عصر ايشان دارد. تاريخ، عرفان ايشان را رمزگشايي خواهد كرد.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: ميثم احمديان
انتهاي پيام
يکشنبه 19 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]